فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
لطف کردی سایهای بر آفتاب انداختی
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
زان میان پروانه را در اضطراب انداختی
گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما
سایه دولت بر این کنج خراب انداختی
زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن
تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی
خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال
تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی
پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه
و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی
باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی
از فریب نرگس مخمور و لعل میپرست
حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی
و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف.
چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی
داور داراشکوهای آن که تاج آفتاب
از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی
نصرة الدین شاه یحیی آن که خصم ملک را
از دم شمشیر، چون آتش در آب انداختی
شرح لغت: ماه به استعاره رخسار زیبا/ آب به معنی روشنی و لطافت
تعبیر غزل:
اگر پس از سنجش تمام جوانب به کسی علاقه پیدا کردی، او را آن طور که شایسته دوست داشتن و محبت ورزیدن است، نیکو دار به شرطی که این کارها عکس العملی هم از جانب وی داشته باشد و تمام این کارها یکطرفه نباشد که اگر چنین باشد، سعی عبث و باطلی کرده ای.