فرارو– آنها جماعتی خاص و همهفن حریف هستند که هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمیشناسند. گاهی «استاد» نامیده میشوند و گاهی «کسینجر جهان اسلام». دایره دانش و توانمندیهایشان بیانتها و چند بُعدی است. آنها همیشه میکروفون در دست و خودتریبوندار هستند. آنها نظریات محیرالعقول مبتنی بر فرضیات داییجان ناپلئونی را به تعداد بیشمار ارائه کردهاند.
به گزارش فرارو، این جماعت که از محلههای تهران تا دانشگاهها و صداو سیما تریبون اختصاصی دارند، از ریزترین مسائل اجتماعی تا مسائل مرتبط با امنیت ملی و حتی پیچیدهترین مسائل پزشکی و فیزیک کوانتوم تزپردازی میکنند. آنها سندی برای ادعاهایشان ندارند، اما مدعی هستند که از منابع ویژه برخوردار هستند که در این گیتی اختصاصیشان است.
آنها حتی در امنیتیترین مسائل کشور اظهارنظر و ادعاهای تخیلی ارائه میکنند. در این زمینه لیستی از ادعاها را مطرح کرده که تنها ایراد چند نمونه از آنها کافیست تا متوجه شویم چه هزینههایی را بر سیاست خارجی کشور تحمیل کردهاند. برای نمونه یکی از میان این جماعت، حسن روحانی، رئیسجمهور سابق را به MI ۶ (سازمان اطلاعاتی انگلستان) و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه سابق را به ارتباط با سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل (موساد) وصل میکند و یا در مجلس برای استعفای ظریف شیرینی پخش میکنند.
حتی در سطحی عجیبتر یکی دیگرشان، میگوید: «ببینید شیوه بودجه در آوردن سپاه چگونه است؟ یک جاسوس میگیرد (جیسون رضائیان) و در قبال آزادیاش، دولت ایران یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از آمریکا میگیرد یا در قبال خونبهای شهید قاسم سلیمانی، ۳ میلیارد دلار درآمد خالص از قطر داشته است.».
اما آنها در مسائل سیاسی و اجتماعی کشور نیز دستی در آتش دارند و سخنان متناقض و حساسیتبرانگیز بیشماری را ایراد میکنند. برای نمونه یکیشان که خود را کسینجر جهان اسلام نیز مینامد، از درون کارتن «یوگی و دوستان» خط توهین به حضرت نوح را کشف، از فوتبال میدان جنگ را تفسیر، اصلاحطلبان داخل کشور را به تکهتکه شدن در کف خیابانها تهدید، فوتبالیستها را به بیدینی متهم و حتی میگوید، کسی که «زناش محجبه باشد، هیچگاه فوتبالیست شدن را بر نمیگزیند.»
یکی دیگر از این افراد که فراتر از نهادهای امنیتی و رسانهای رسمی، مدعی شلیک به هواپیماهای ایرانی نیز شده، در تحلیل ناآرامیهای اخیر کشور در شرایطی که جامعه نیاز به آرامش دارد، محرکهای جنسی انباشت شده در مقطع اپیدمی کرونا را عامل حضور معترضان در خیابان معرفی میکند. بر حسب اتفاق این جماعت «دکتر» و «استاد» -بدون ارائه مدرک دانشگاهی مستند- هم لقب میگیرند و مدعی داشتن دانشی کمنظیر هستند.
در این نکته شکی نیست که آنها زیاد حرف میزنند، اما سخنرانانی قهار هستند. در یک کلام آنها بیش از آنکه درست بگویند؛ درشت میگویند! درشتگویان همهفنحریف حداقل لقبی است که میتوان برایشان در نظر گرفت. با این اوصاف، یکی از جدیدترین نمونههای این اساتید درشتگو، کسی نیست جز سیدمحمدصالح هاشمیگلپایگانی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر. کسی که در این روزها، در شرایطی که کشور با موجی از ناآرامیها مواجه است، اظهارات و ایدههایش جنجالساز شده و حتی آه از نهاد محافظهکارترین طیفهای جامعه نیز در آورده است.
سید محمد صالح هاشمی گلپایگانی دارای مدرک دکترای فلسفه و کلام از دانشگاه امام صادق (ع) موسس و مدیر واحد گزینش این دانشگاه به مدت ۱۴ سال - تا سال ۸۹- بوده است. هاشمی گلپایگانی ۵۵ ساله که به عنوان مبدع «طرح بینش مطهر» شناخته میشود، بعد از عهدهدار دبیری ستاد امر به معروف و نهی از منکر در خرداد سال گذشته، به واسطه اظهارات عجیباش توجهات را به سوی خود جلب کرده است.
او در زمینه حجاب و عفاف اظهاراتی عجیب را بر زبان رانده که موجب حیرت همگان شده است. او در برههای گفته بود: «وقتی وزیری نمیتواند کارمندان ساختمانی که خود در آن مستقر است را ملزم به رعایت حجاب کند، چگونه میتواند دیگران را ملزم به رعایت حجاب کند؟ دولت تا مشکل حجاب کارمندان خود را حل نکند، نمیتواند برای مردم نسخه بپیچد.»، اما بر خلاف این روند، در اظهاراتی دیگر بحث حجاب را به دوربینهای مترو و تاکسیهای اینترنتی ارجاع میدهد.
گلپایگانی، در اظهاراتی متناقض با رویکرد ابتدایی خود اخیرا گفته بود: «تاکسیهای اینترنتی اگر بدانند با سوار کردن فرد بیحجاب جریمه میشوند ۵۰ درصد مشکل کشف حجاب خودروها حل میشود.» البته قبلا او گفته بود: «اگر شخصی در معابر عمومی مثل مترو رعایت حجاب نکند؛ دوربین مترو از او عکس میگیرد و یک مبلغ اثرگذار جریمه میشود و جریمه برای او پست میشود.»
البته اظهارات عجیب و غریب او بسیار فراتر از این اظهارات مشهور شده در رسانهها است. او در بهمن سال گذشته در نامه به رئیس مجلس پیشنهاد کرده بود، فقط حقوق متاهلها را افزایش بدهند. او در تیر ماه امسال در نامهای به رئیسجمهور، فیلمهای سینمایی «دینامت» و «گشت ارشاد ۳» را علیه امر به معروف معرفی میکند.
گلپایگانی در تیر و مرداد امسال از قیمت بالای چادر گلایه و نشاندن سلبریتیهای بدحجابها در ون گشت را درخواست کرده بود. او همچنین در مرداد ماه گفته بود: «در برخی ادارات، کارمندان از صبح تا شب با هم بگو و بخند دارند.»
حتی فراتر از این، گلپایگانی در زمینه ورزش نیز دستی در آتش دارد. او مخالف دو آتشه ورود زنان به ورزشگاه حضور مربیان خارجی در ایران است. او در این زمینه گفته است که: «بعد از ۴۰ سال چرا نباید در رشتههای مختلف ورزشی، مربی وطنی در رأس تیمهای ملی قرار گیرد و کماکان مربیان داخلی را با حضور مربیان خارجی تحقیر میکنیم».
البته اظهارات عجیب و متناقض دبیر ستاد امر به معروف، علاوه بر انتقادات افکار عمومی در میان سیاسیون و مسئولان نیز واکنشهای زیادی را به همراه داشته است. بهگونهای که مجتبی امینی تهیه کننده سریال گاندو در توییتی از دستگاههای اطلاعاتی خواسته پرونده و عقبه دبیر ستاد امر به معروف را بررسی کنند. از دیدگاه امینی، پروژه «دوقطبی سازی مشهود است، ردپای خرابکاری و نفوذ دیده میشود.» یا حتی عرفاتی، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت، گلپایگانی را به «سکوت» دعوت میکند. در سطحی دیگر، مجتبی توانگر نماینده تهران نیز برآیند رفتاری گلپایگانی را تسهیلکننده ایده خشونت عریان معرفی میکند.
یکی از مسائلی که این روزها میبایست مورد توجه قرار بگیرد این پرسش است که اظهارات درشتگویان همیشه تریبوندار و میکروفون در دست چه تاثیرات مخربی برای جامعه در پی داشته و چگونه میتواند به کشور ضربه وارد کند؟ در این باب تنها کافی است به این امر توجه شود که بازتاب و تاثیرات اظهارات این جماعت تنها محدود به سطح داخل کشور نیست و در سطح خارجی نیز برای کشور تبعاتی گسترده را میتواند به همراه داشته باشد.
گلپایگانیها و دیگر درشتگویان با اظهارات محیرالعقول و گاه تهمتهای بدون استنادی که با طرح تشکیک در بسیاری از وقایع، اشخاص و حتی مسائل علمی بر زبان میرانند؛ تنها در مسیر برهم زدن کاهش اعتماد و آرامش عمومی گام بر میدارند. مورد هتاکی قراردادن جمعیتها، هویتها و افراد مختلفی که شاید محبوبیت اجتماعی بالایی داشته باشند، میتواند همچون انداختن آتش بر جان انسجام اجتماعی کشور عمل کند. علاوه بر این بسیاری از اظهارات این افراد با بازتاب یافتن در خارج از کشور، هزینههای گزافی را بر کشور تحمیل کرده است.
حال پرسش این است آیا کسی همچون ما و هزاران شخص دیگر این مساله را نمیداند که این جماعت درشتگو هزاران مرتبه بیشتر از سود، در مسیر ضرر رساندن به منافع ملی حرکت میکند؟ آیا تشخیص این مساله دشوار است که اقدامات و اظهارات آنها در بسیاری از شرایط، همچون مخزنی برای دمیدن بر طبل «ایرانهراسی» عمل کرده است؟ آری! شاید همه این را بدانند؛ اما مساله عمومی این است که این طیف چگونه بدون هیچ ترس و واهمهای هر کس و هر نهادی را بخواهند به چالش فرا میخوانند و مورد هتاکی قرار میدهند.
در پایان به این جمله اکتفا میشود: «زمان برخورد با درشتگویانِ همهفنحریفِ هزینهتراش برای دولت و ملت کی خواهد بود؟»