همه ما مطالبی را از سختی و ترسناک بودن زمان جان دادن شنیدهایم و اینکه هر فردی توان مقابله با آن را ندارد. اما واقعاً ما انسانها چطور جان به جان آفرین تسلیم میکنیم و در آن لحظه چه چیزهایی را قرار است ببینیم؟
به گزارش برنا، همه ما مطالبی را از سختی و ترسناک بودن زمان جان دادن شنیدهایم و اینکه هر فردی توان مقابله با آن را ندارد و شاید دلیل اصلی ترس از مرگ در بین ما انسانها نیز ترس از رسیدن آن لحظه و رویارویی با اتفاقاتی باشد که قرار است در آن زمان رخ دهد.
از آمدن فرشته مرگ گرفته تا چیزهایی که قرار است به ما نشان دهند هر کدام خوف به دلمان میاندازند؛ جوری که حتی دوست نداریم به آن لحظه فکر کنیم. اما واقعاً ما انسانها چطور جان به جان آفرین تسلیم میکنیم و در آن لحظه چه چیزهایی را قرار است ببینیم؟ مطالبی را برای پاسخ به این سؤال آماده کردهایم که پیشنهاد میکنیم آن را مطالعه کنید.
حضرت امیرالمومنین علی (ع) در بخشی از خطبه ۱۰۹ کتاب شریف نهج البلاغه در مورد کیفیت جان دادن انسان سخن به میان میآورد و میفرماید: سختی جان کندن و حسرت از دست دادن دنیا، به دنیا پرستان هجوم آورد. بدنها در سختی جان کندن، سست شده و رنگ باختند. مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز میدارد و او در میان خانوادهاش افتاده با چشم خود میبیند و با گوش میشنود و با عقل درست میاندیشد که عمرش را در پی چه کارهایی تباه کرد و روزگارش را چگونه سپری کرده است. به یاد ثروتهایی که جمع کرده میافتد؛ همان ثروتهایی که در جمع کردن آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبههناک گرد آورده و اکنون گناه جمعآوری آن همه بر دوش اوست که هنگام جدایی از آنها فرا رسیده و برای وارثان باقی مانده است تا از آن بهرهمند گردند و روزگار خود بگذرانند.
برخی از واقعیتها در زمان حیات، بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ بر او آشکار میشود؛ زیرا در آن زمان که آدمی از مرز دنیا میگذرد، فرشته مرگ را میبیند و در آستانه جهان غیب قرار میگیرد.
در چنین حالتی است که رابطه او با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع میشود؛ نه محتضر میتواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی میگذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند. سیدجواد موسوی در مقالهای با مدد جستن از آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام به اموری که محتضر هنگام مرگ مشاهده میکند، پرداخته است که در ذیل میآید.
شخص محتضر ظرف چند لحظه که انتقال روح او انجام میشود، پرده از جلوی دیدگانش کنار رفته، از عالم دیگر شاهد مناظر مطبوع یا رنجآور این دنیا میشود.
به عبارت دقیقتر میتوان گفت: برخی از واقعیتها در زمان حیات بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ بر او آشکار میشود؛ زیرا در آن زمان که آدمی از مرز دنیا میگذرد، فرشته مرگ را میبیند و در آستانه جهان غیب قرار میگیرد.
در چنین حالتی است که رابطه او با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع میشود؛ نه محتضر میتواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی میگذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند.
اوضاع و احوال کسی که فرشته مرگ را دیده و به جهان غیب راه یافته است، از بعضی جهات شبیه انسانی است که به خواب عمیق فرو رفته و از دنیای بیداری جدا شده است. قلب و مغز او فعّال است؛ امّا از اطرافش بیخبر است. نه بیدارانی که اطرافش هستند از مشهودات وی باخبرند و نه او میتواند در آن حال آنچه را میبیند، برای آنان توضیح دهد.
«در ادوار حیات بشر، سه روز است که از نظر دینی بسیار مهم تلقّی شده و بزرگترین تحّول در آنها به وقوع میپیوندد؛ یکی روز ولادت است، سپس روز مرگ و سوم روز قیامت.
در این سه روز، انسان از عالمی به عالمی دیگر انتقال مییابد و تمام شرایط زندگی و قوانین حیاتیاش دگرگون میشود».
به همین دلیل در زمان احتضار و مرگ را «معاینه» گویند؛ برای آنکه آثار آن عالم را بالعیان مشاهده میکند، و چشم غیبی ملکوتی گشوده میشود و شمّهای از احوال ملکوت بر او کشف گشته و بعض آثار و اعمال و احوال خویش را مشاهده میکند.
بسیار واضح است که تفاوت مشهودات اهل ایمان و کفر به اعمال آنها بستگی دارد؛ اهل ایمان و عمل صالح از کرامات حق تعالی بهره مند میشوند و مناظر مطبوع و دلپذیر را مشاهده میکنند؛ ولی اهل کفر و نفاق به اندازه حظّ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب کردهاند، آثار غضب و قهر الهی را مشاهده میکنند.
خدای متعال میفرماید: «الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیبینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ «[متقین]کسانی هستند که وقتی فرشتگان [رحمت]، آنان را که عمرشان به پاکدلی [و درستکاری]طی شده است، قبض روح میکنند به آنها میگویند: سلام بر شما! داخل بهشت شوید که این، پاداش اعمال خوب شما است.
با توجه به آیات و روایات اسلامی، میتوان فرشتگانی که بر بالین محتضر حاضر میشوند و ملاقاتهایی که همراه با گفتگو صورت میپذیرد، بدین ترتیب بیان نمود:
ما در این جهان فعل و انفعالهای عالَم ملکوت و غیب را نمیبینیم.
امام علی علیه السلام فرموده است: «هَلْ تُحِسُّ بِهِ إِذَا دَخَلَ مَنْزِلًا أَمْ هَلْ تَرَاهُ إِذَا تَوَفَّی أَحَداً بَلْ کَیفَ یتَوَفَّی الْجَنِینَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ أَ یلِجُ عَلَیهِ مِنْ بَعْضِ جَوَارِحِهَا أَمِ الرُّوحُ أَجَابَتْهُ بِإِذْنِ رَبِّهَا أَمْ هُوَ سَاکِنٌ مَعَهُ فِی أَحْشَائِهَا»؛ آیا موقعی که فرشته مرگ در منزلی وارد میشود، احساس میکنی؟ آیا وقتی به قبض روح کسی اشتغال دارد، او را میبینی؟ فرشته مرگ، روح جنین را چگونه میگیرد؟ آیا از بعضی از جوارح مادر وارد میشود؟ یا آنکه روح جنین، به اذن خدا فرشته مرگ را اجابت میکند؟ یا او با جنین در رحم مادر سکونت دارد؟
محتضر در لحظهای که ملک الموت و جهان ناآشنای پس از مرگ را مشاهده میکند، متوجه میشود که زندگی دنیایش سپری شده و در آستانه رحلت به عالم آخرت قرار گرفته است. در این موقع، سخت نگران و مضطرب شده، دچار شدیدترین فشار روحی میگردد. به موجب روایات رسیده در این باب، این هنگام برای آدمی از ساعات بسیار سنگین و دشوار است.
امّا اینکه انسان در هنگام مرگ، فرشتگان قبض روح را در چه شکل و شمایلی مشاهده میکند، باید گفت: این حالت نیز به عمل و شخصیت فرد بستگی دارد.
انسان نیکوکار آنها را به شکل خوب و همراه با بشارت، سلام و تحیت مشاهده میکند؛ چنانچه قرآن کریم به آن اشاره کرده و میفرماید: «الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیبینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
اگر کافر، ظالم و ستمکار باشد، فرشتگان را بیمدهنده و با چهرههای ترسناک میبیند: «یوْمَ یرَوْنَ الْمَلائِکَةَ لا بُشْری یوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمینَ وَ یقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً»؛ روزی که فرشتگان (مرگ یا عالم برزخ یا صحنه قیامت) را میبینند. در آن روز گناهکاران را بشارتی نیست و (به فرشتگان) میگویند: ما را ایمنی کامل دهید! و فرشتگان میگویند: سخت ممنوع است (بر شما رحمت و بهشت خدا).
خدای متعال در آیاتی به گفتگوی فرشتگان و ستمکاران در هنگام مرگ تصریح کرده، این گفتگو را چنین بیان میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً»؛ کسانی که فرشتگان (قبض روح) روح آنها را گرفتند، در حالی که به خویش ستم کرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صف کفّار جای داشتید؟!) گفتند: ما در سرزمین خود، [تحت فشار و]مستضعف بودیم. آنها (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمین خداوند، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی است.
همچنین میفرماید: «وَ لَوْ تَری إِذْ یتَوَفَّی الَّذینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ»؛ (ای پیامبر)! اگر ببینی کفار را هنگامی که فرشتگان (مرگ) جانشان را میگیرند و بر صورت و پشت آنها میزنند و (می گویند: بچشید عذاب سوزنده را! (به حال آنها تأسف خواهی خورد!).
در منابع اسلامی در مورد مشاهده، گفتگو، بشارت به بهشت و نشان دادن نعمتهای آن به مؤمنین درستکار توسط فرشته مرگ در لحظه جان دادن روایات بسیاری وجود دارد.
«یک انسان مکلّف در طول دهها سال عمر خود، هزاران عمل خوب و بد انجام میدهد و «رقیب» و «عتید» تمام آنها را ثبت مینمایند. هنگام مرگ، خلاصه تمام آنها به محتضر ارائه میشود؛ یعنی هر انسانی در پایان عمر و خاتمه یافتن دوران معامله و داد و ستد بازار دنیایش، بیلان کارهای خود را میبیند، از اوضاع و احوال خوب یا بد خویش آگاه میگردد و به سود یا زیان معاملاتی که در زندگی با نقد عمر انجام داده، واقف میشود. خلاصه، خیلی زود میفهمد اهل ثواب است یا اهل عقاب».
بر این اساس هر انسانی پس از مرگ، بلافاصله از وضع خود آگاه میشود و میفهمد آیا بهشتی و اهل سعادت است یا جهنمی و اهل عذاب میباشد.
از این رو، هر یک از کفّار و گناهکاران که عمر خود را با جهل و غفلت گذرانده اند، در همان لحظات احتضار، خطر را احساس نموده، از گذشته پشیمان میشوند و میگویند: «قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ»؛ پروردگارا! مرا به دنیا باز گردان تا مگر گذشته را جبران کنم و عمل صالحی انجام دهم؛ ولی پاسخ منفی میشنوند و به او گفته میشود: این سخن بی اثر، هرگز جامه تحقّق نمیپوشد و از پی مرگشان عالم برزخ است تا قیامت بر پا گردد و از قبرها برانگیخته شوند.
یکی دیگر از مشهودات محتضر در اولین مراحل انتقال، فرشتگان مأمور بر رزق و روزی است. در آن لحظات، سه فرشته بر بالین او حاضر میشوند و هر کدام از آنها گزارش مأموریت خود را بدین شرح بیان میکنند:
«اولی سلام کرده، میگوید: من موکل روزی تو بودم، شرق و غرب زمین را جستجو کرده، از روزی تو لقمهای پیدا نکردم که نخورده باشی، سپس فرشته دوم میگوید: سلام بر تو! من موکّل مایعات و آشامیدنیهای تو، از آب و غیر آب بودم، شرق و غرب زمین را گشتم، شربت آبی از آن تو نیافتم که نیاشامیده باشی. آنگاه ملک سوم درآمده، پس از سلام میگوید: من مأمور نفسهای تو بودم، شرق و غرب زمین را تفحّص کردم، نفسی از تو که نکشیده باشی، پیدا نکردم.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لَا یزَالُ الْمُؤْمِنُ خَائِفاً مِنْ سُوءِ الْعَاقِبَةِ وَ لَا یتَیقَّنُ الْوُصُولَ إِلَی رِضْوَانِ اللَّهِ حَتَّی یکُونَ وَقْتُ نَزْعِ رُوحِهِ وَ ظُهُورِ مَلَکِ الْمَوْتِ لَه. ِ. ثُمَّ یقُولُ لَهُ انْظُرْ فَینْظُرُ فَیرَی مُحَمَّداً وَ عَلِیاً وَ الطَّیبِینَ مِنْ آلِهِمَا فِی أَعْلَی عِلِّیینَ فَیقُولُ لَهُ أَ وَ لَا تَرَاهُمْ هَؤُلَاءِ سَادَاتُکَ وَ أَئِمَّتُکَ هُمْ هُنَاکَ جُلَّاسُکَ وَ آنَاسُکَ أَ فَمَا تَرْضَی بِهِمْ بَدَلًا مِمَّا تُفَارِقُ هَاهُنَا فَیقُولُ بَلَی»؛ مؤمن پیوسته از قیامت بیمناک است و یقین ندارد که آیا مقام خشنودی و رضای خدا را دریافت خواهد کرد یا نه، تا هنگام مرگ و آمدن ملک الموت؛ فرشته مرگ به او میگوید: اینک تماشا کن! محتضر نگاه میکند. محمد و علی و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) را در اعلا علیین مشاهده میکند.
فرشته به او میگوید: آنها پیشوایان و رهبران تو هستند و در آنجا با تو همنشین و مأنوس خواهند بود. اکنون حاضری به جای کسانی که اکنون در دنیا از آنها مفارقت میکنی، این همنشینها را انتخاب نمایی؟ میگوید: آری...».
ظاهر شدن ایشان برای عموم مردم در حال احتضار و در قبر، امری ممکن و واقع شدنی است؛ زیرا در آن حال و در آنجا حجابهای عالم ماده برای مؤمن و کافر از دیدهها برداشته میشود، پس انسان مؤمن ایشان را میبیند، به صورتی که دوست میدارد و کافر میبیند، به نحوی که آنها را دوست نمیدارد.
و، امّا حاضر شدن ایشان موقع جان دادن به این سبب است که بر کارهای او شهادت دهند و او را به فرشته مرگ معرفی کنند. اگر محتضر از اولیاء الله و دوستان و شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، سفارش او را به ملک الموت میکنند و میگویند:ای گیرنده جانها! ملاحظه حال این محتضر را بکن؛ زیرا او از دوستان و شیعیان ماست. ملکالموت نیز با کمال مهر و محبّت و به آسانی جان او را از بدنش بیرون میآورد. بعد از مرگ در پیشانی آن مؤمن نوشته میشود: این شخص از دوستان و شیعیان علی و اولادش (علیهم السلام) است.
اگر محتضر از منافقان و دشمنان خدا و اهل بیت (علیهم السلام) باشد به ملک الموت میگویند: این شخص از دشمنان ما خانواده بود و در دنیا با ما ارتباطی نداشت.
هر گونه که صلاح میدانی با او رفتار نما! فرشته مرگ نیز با شدت و سختی جان او را از بدنش بیرون میکشد، و بعد از مرگ هم در پیشانی او نوشته میشود: این شخص منافق یا کافر است.
امام صادق (علیه السلام) در وصف افراد محتضر این گونه میفرماید: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یحْضُرُهُ الْمَوْتُ إِلَّا رَأَی مُحَمَّداً وَ عَلِیاً حَیثُ تَقَرُّ عَینُهُ، وَ لَا مُشْرِکٌ یمُوتُ إِلَّا رَآهُمَا حَیثُ یسُوؤُهُ»؛ هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر آنکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) همگی (با بدنی مثالی) نزد او مجسم و حاضر میشوند، به طوری که آنان را میبیند. اگر محتضر از مؤمنان باشد، وقت مشاهده به آنان علاقه پیدا میکند و عشق میورزد، و اگر از مؤمنان نباشد، هنگام مشاهده ایشان، آنان را دشمن میدارد و به دیدار آنان علاقهای ندارد.»
امیرالمؤمنین (علیه السلام) به «حارث بن اعور همدانی» فرمودند:
یا حَارِ هَمْدَان مَنْ یمُتْ یرَنِی مِنْ مُؤْمِنٍ اَوْ مُنَافِقٍ قُبُلاً
«ای حارث همدانی! بدان هر کس از مؤمنان و منافقان که بمیرد، مرا میبیند».
در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: «انسان مؤمن در دنیا همواره نسبت به آینده خود و آنچه در پیش رو دارد، در نگرانی و هراس به سر میبرد، حتی در لحظه مرگ. برخی امور همچون جدا شدن از اهل و اموال بر اندوه او میافزاید؛ امّا با دیدن بهشت و نعمتهای آن، راحتی و آسایش خاطر غیرقابل وصفی پیدا میکند که حاضر به عوض کردن آنها با أمر دیگری نمیباشد.
مؤمن به واسطه جدا شدن از زن و زندگی، حسرت و اندوه فراوانی دارد و، چون آرزوهایش ناتمام مانده است و ملک الموت در هنگام شدت بیماری و کمال ناراحتی او، از رها کردن اموال و خانواده و گرفتاریهای دیگر میآید، پس ملک الموت به او میگوید: این چه اندوه و ناراحتی است که داری؟ آیا عاقل به واسطه از دست دادن پشیزی بی ارزش ناراحت میشود، در صورتی که به جای آن میلیونها برابر دنیا به او ارزانی داشته اند؟
مؤمن در پاسخ میگوید: نه. ملک الموت به او میگوید: به بالای سرت نگاه کن! محتضر درجات بهشت و قصرهایی که از حد آرزو نیز بالاتر است، میبیند. فرشته مرگ به او میگوید: اینجا منزل تو است و نعمت پایدار، اموال، خانواده و خویشاوندانت در اینجایند. هر کدام از خویشاوندان و خانواده ات صالح باشند، در اینجا با تو خواهند بود. آیا راضی هستی به جای مال و ملک دنیا، این نعمتها را دریابی؟ میگوید: به خدا قسم مشتاقم و حاضرم».
برخی روایات، این مشاهده را ثمره صبر و استقامت در راه ولایت و محبت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و بغض نسبت به دشمنان ایشان معرفی نمودهاند.
وقتی انسان در حال احتضار قرار میگیرد، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر میشوند و تلاش میکنند تا با حیلههای مختلف «ایمان» او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سختترین حالت برای هر محتضری است.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: «مَا مِنْ أَحَدٍ یحْضُرُهُ الْمَوْتُ إِلَّا وَکَّلَ بِهِ إِبْلِیسُ مِنْ شَیاطِینِهِ مَنْ یأْمُرُهُ بِالْکُفْرِ، وَ یشَکِّکُهُ فِی دِینِهِ حَتّی تَخْرُجَ نَفْسُهُ، فَمَنْ کَانَ مُؤْمِناً لَمْ یقْدِرْ عَلَیهِ، فَإِذَا حَضَرْتُمْ مَوْتَاکُمْ، فَلَقِّنُوهُمْ شَهَادَةَ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتّی یمُوتَ»؛ هیچ انسانی نیست، مگر اینکه در هنگام مرگ شیطان، یکی از مأمورین خود را نزد او حاضر میکند تا وی را وسوسه کند و در دینش به شک اندازد و او را به کفر بکشاند. این وسوسه ادامه دارد تا اینکه روح از بدن او خارج شود؛ اگر محتضر از مؤمنان حقیقی باشد، شیطان نمیتواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد. پس هرگاه یکی از شما بر بالین شخصی از کسان خود رفتید که مرگش فرا رسیده است، شهادتش را به او تلقین کنید تا شیطان به او دست نیابد.
از دیگر اموری که برای محتضر به صورت مثالیه خود مجسم میگردد و او آنها را میبیند و دست نیاز به سویشان دراز میکند، مال و اولاد و اعمال فرد است.
در این مورد امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرماید: همانا فرزند آدم در آخرین روز از روزهای دنیای خود و اولین روز از روزهای آخرت (در حال احتضار) قرار گیرد، (در عالم مثال به صورت مثالی) مال و اولاد و عملش برای او ممثّل شود، پس متوجه مال خود شود و گوید: (ای مال)! به خدا سوگند من بر (جمع) تو حریص و (بر انفاق تو) بخیل بودم (شب و روز خود را برای تحصیل و به دست آوردن تو صرف کردم و چیزی از تو را از خود جدا نمیکردم)، پس چه سود و بهرهای از تو برای من است؟ مال (در جواب) میگوید: کفن خود را از من برگیر (یعنی استفاده تو از من در این حال فقط کفنی بیش نیست).
سپس حضرت فرمود: پس متوجه فرزندان خود شود و گوید: به خدا سوگند! من برای شما پدری مهربان و حامی و نگهدرانده شما بودم، پس (در این حال) چه نفع و فایدهای از شما برای من هست؟ میگویند ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه تو است، میرسانیم و در آن پنهان میسازیم.
پس از آن متوجه عمل خود میشود و میگوید: به خدا سوگند! من نسبت به (انجام) تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی، پس چه نفع و فایدهای از تو برای من هست؟ میگوید: من قرین و همنشین تو هستم در قبر و روز رستاخیزت، تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم.
پس اگر آن شخص، ولی و دوست خدا باشد، نزد او کسی آید که از جهت خوشبویی و خوبی منظره و زیبایی و در برداشتن لباسهای فاخر و قیمتی، نیکوترین مردم است، پس به وی گوید: بشارت و مژده باد تو را به راحتی و آسایش و زندگی دایم و روزی پاک و پاکیزه و بهشت پر نعمت و ورود تو بهترین ورودها باشد، پس محتضر میگوید: تو کیستی؟ میگوید: من عمل صالح تو هستم. از دنیا به سوی بهشت کوچ کن.
اعمال خیر، صورتی زیبا و نیکو دارند و برای فاعلش آسایش و راحتی را به ارمغان میآورند و اعمال شرّ، صورتی زشت و کریه المنظر دارند و باعث عذاب و وحشت صاحبش میگردند.