فرارو- هنگامی که ایران و شش قدرت جهانی در تابستان ۲۰۱۵ توافق هستهای را اعلام کردند خوش بینی دیپلماتیک جهانی قابل توجهی وجود داشت. این توافق که به طور رسمی با نام برجام شناخته میشود برنامه هستهای ایران را محدود میکند و از بسیاری از تحریمهای اعمال شده در دهه گذشته رهایی میبخشد.
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، آمریکا، اما در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ از این توافق خارج شد. اکنون پس از تقریبا یک سال و نیم مذاکره، ایران و امریکا در آستانه حصول توافقی دیگر قرار گرفته اند.
همانند همیشه در چنین دیپلماسی پرمخاطرهای در لحظه آخر اهمال کاری برای حرکت رو به جلو وجود دارد. ایران از آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته که تحقیقات در مورد تاسیسات هستهای آن کشور را به عنوان پیش شرط توافق پایان دهد.
با این وجود، حتی اگر ایران و آمریکا موفق به دستیابی به یک توافق جدید شوند امید و حرکت سال ۲۰۱۵ به سختی احیا خواهد شد. خوشبینی در آن زمان به چیزی فراتر از عبارات بیان شده در متن بود. این توافق نشان دهنده پیروزی برای حل مناقشه بود و روحیه جدیدی را در میان سیاستمداران متمرکز بر دیپلماسی در سراسر جهان ایجاد کرد. نکته مهم این است که این امر به عنوان منادی عصر جدیدی از اعتدال در روابط طولانی مدت و پیچیده ایران و امریکا دیده شده بود.
فضا در سال ۲۰۲۲ میلادی به طور قابل توجهی تاریکتر است. در چنین فضایی هر تعهدی که ایالات متحده انجام دهد تنها تا زمانی میتواند معتبر قلمداد شود که دولتی که به آن توافق دست یافته بر سر کار باشد. این امر انگیزه همه طرفین را برای ایجاد توافق معنادار کاهش میدهد.
از منظر تهران، اگر ایران نتواند اعتماد کند که توافق پس از سال ۲۰۲۴ ادامه خواهد داشت، هرگونه منافع اقتصادی بالقوه محل تردید است. بنابراین، در حالی که متن توافق بدون تغییر باقی میماند هر دو طرف باید به نسخهای از مزایایی که در سال ۲۰۱۵ میلادی با موفقیت برای آن چانه زنی کردهاند بسنده کنند.
زمانی که دو طرف برای اولین بار تلاش برای احیای توافق در سال گذشته را آغاز کردند بسیاری استدلال کردند که ابتدا باید یک توافق موقت «کمتر برای کمتر» حاصل شود. برخی گفتند که چنین توافقی به کاهش تنشها و بهبود فضای مذاکرات کمک میکند؛ در حالی که برخی دیگر در واشنگتن این رویکرد را وسیلهای برای توقف جاهطلبیهای ایران و در عین حال حفظ بخشهایی از تحریمها میدانستند.
برخلاف سال ۲۰۱۵ میلادی، توافق جدید یک فرصت تاریخی برای اعتمادسازی نخواهد بود. با این وجود، هر دو طرف شاهد دستاوردی کلیدی خواهند بود.
در حالی که قرار است درگیری پیچیده و خصمانه بین واشنگتن و تهران ادامه یابد این توافق فرصتی را برای هر دو طرف فراهم میسازد تا توجه خود را به نقاط دیگر جهان معطوف کنند.
ایران در حال حاضر تصمیم گرفته به طور خاص برای آرزوهای اقتصادی خود به شرق نگاه کند. این رویکرد نتیجه تحریمها و عملکرد اقتصادی است. حتی با وجود یک توافق، نمونهای که ترامپ ایجاد کرد و محدودیتهای طولانی مدت تجارت با ایران، به این معنی است که بعید به نظر میرسد شرکتهای غربی به این زودیها بازار ایران را هجوم آورند. تهران این را میداند. از سوی دیگر، مرکز اقتصاد جهانی با هدایت اقتصادهای آسیایی به ویژه چین به حرکت به سمت شرق ادامه میدهد.
مطمئنا ایران در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی میخواهد مطمئن شود که بیش از حد به چین متکی نمیشود. با این وجود، در حالی که دولت او ممکن است به تعاملات اقتصادی با اروپا بپردازد برای بیشتر افراد مشخص است که فرصتهای واقعی ایران کجاست. در همین حال، کاهش تنشها با ایران به دولت بایدن این امکان را میدهد که در نهایت رتبه خاورمیانه را در محاسبات استراتژیک آمریکا کاهش دهد.
حتی پیش از مراسم تحلیف بایدن، دستیاران ارشد او در سیاست خارجی ظاهراً به هر خبرنگاری که گوش میداد میگفتند که خاورمیانه در رتبهبندی مناطق مدنظر دولت بایدن در جایگاه چهارم قرار دارد یعنی پس از آسیا، اروپا و حتی امریکا روی آن تمرکز صورت خواهد گرفت.
«جنگ با تروریسم» و تثبیت تاریخی واشنگتن با خاورمیانه تاکنون توجه ایالات متحده را از آن چه که از زمان دولت اوباما به عنوان بزرگترین چالش استراتژیک امریکا برسمیت شناخته بود، منحرف کرده است: رقابت با روسیه و چین. در حالی که برجام احیا شده بدان معنا نیست که ایالات متحده خاورمیانه را به طور کامل فراموش خواهد کرد، اما به دولت بایدن این آزادی عمل را میدهد که ظرفیتهای بیشتری را به سمت دوران جدیدی از رقابت قدرتهای بزرگ هدایت کند.
هر فرصت واقعی برای گفتمان معنادارتر و سازش بین ایالات متحده و ایران به احتمال زیاد تنها زمانی به دست میآید که مشخص شود رئیس جمهور جمهوریخواه آینده توافق را رها نخواهد کرد. با نگاهی به فهرست فعلی نامزدهای احتمالی جمهوری خواه برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۴ میلادی این یک پیشبینی امیدوارکننده نیست.
با این وجود، هر رئیس جمهوری بعدیای در امریکا که به کنار گذاشتن توافق هستهای بازنگری شده فکر میکند باید با واقعیتهای جدید و محیط پیچیدهتر بینالمللی مقابله کند، زیرا زمان برتری بیرقیب آمریکا از بین میرود و دشمنان قدرتمندتر از ایران قدرت زرادخانه اقتصادی واشنگتن را به چالش میکشند. آیا منطقی است که آرامش اندکی را که توافق با ایران به ارمغان میآورد برهم بزنیم؟
در حال حاضر، غیرممکن است که بدانیم دولت آینده آمریکا چگونه میتواند به این پرسش پاسخ دهد.