اپوزیسیون ایران در داخل و خارج ضعیفتر از آن است که کمر خود را در برابر مشکلات داخلی خود و عقیم بودن برنامههای خود راست کند تا چه رسد به اینکه به مقابله ملتی بیاید که با خون هزاران شهید و میلیونها فدایی نظام برپا شده، عرض اندام کند.
روزنامه رسالت با اشاره به گروههای مختلف اپوزیسیون جمهوری اسلامی نوشت: جماعتی هستند که به غرب فرار کردند و نام خود را روشنفکر سیاسی دینی یا نواندیش دینی نهادهاند، لایه دیگری از اپوزیسیون خارج از کشور را تشکیل میدهند که در میان آنها ۳۰۰ روزنامهنگار و نویسنده وجود دارد که قبلا آزادانه در مطبوعات ایران مطلب مینوشتند و ترجیعبند نوشتههای آنها این بود که در ایران آزادی نیست!
آنها با نشر اکاذیب و اهانت به اشخاص حقیقی وحقوقی به طور عمد مطالبی مینوشتند که مشمول برخوردهای حقوقی دستگاه قضائی بشوند این احکام را با افتخار میگرفتند میبردند سفارتخانههای خارجی تا از آنها پناهندگی سیاسی بگیرند. با این پناهندگی یک کاری در دم و دستگاه امپراطوری رسانهای غرب در اروپا و آمریکا دست و پا میکردند و به حرامخواری و با جیره و مواجب غربی روزگار میگذراندند. وظیفه آنها این است که در تولید برنامهها علیه ملت ایران مدام بگویند؛ ایران یک سال دیگر، ۶ ماه دیگر، یک ماه دیگر سقوط میکند.
باسوادترین آنها وقتی سخنرانی میکند یا بیانیه صادر میکند ۲تُن دروغ، فحش و تهمت و فریب و نیرنگ قاطی پیام خود علیه رهبری و مردم نثار میکنند. هرچقدر پیازداغ آن مطالب بیشتر باشد حقوق بیشتری میگیرند. این جماعت یک زنجیره طولانی را تشکیل میدهند که از «سروش» تا «گوگوش» را دربرمیگیرد.
یک جماعتی هم هستند که در دادگاههای ایران به جرم زنا، لواط، اخلال در نظام اقتصادی، دزدی و رشوه، غارت بیتالمال و … محکومیتهایی دارند و داغ شلاق تعزیر و حدود اسلامی را بر پشت خود احساس میکنند ترجیح دادند جلای وطن کنند و به خارج فرار کنند. آنها عمدتا در کانادا و برخی کشورهای غربی بساط اپوزیسیونی خود را پهن کردند گاهی با منافقین و گاهی با سلطنتطلبها همکاری میکنند و خودشان هم «خردهکاری» علیه مردم و نظام با فحاشی و هتاکی دارند.
جمع جبری این حضرات اپوزیسیون را در سراسر غرب ضرب و تقسیم و بالا و پایین کنیم، ۱۰ هزار نفر نمیشوند؛ که با ضریب ارتش رسانهای آمریکا و اروپا حداکثر گاهی ۱۰۰ هزار نفر مینمایانند.
این جماعت اپوزیسیون در برابر انقلابی که جهان را طی چهار دهه گذشته تحت تاثیر گفتمان الهی، مردمی و انسانی خود قرار داده اند یک «نعمت» است که خداوند به ملت ما عطا کرده است. چرا که خداوند آنها را از رسوایان، روسیاهان و احمقها قرار داده است!
جماعتی که شرورترین، جنایتکارترین، خبیثترین، فاسدترین، گمراهترین، خائنترین و … را در لایههای آن میتوان به اسم و نشانی کامل نام برد و ملت آگاه ایران در شناسایی آنها اصلا دچار شک و تردید نیستند که کسی برای آنها روشنگری کند. خیانت و جنایتی نیست که اینها طی چهار دهه گذشته و بهویژه در سالهای ۵۶ و ۵۷ مرتکب نشده باشند و ملت ایران از آن بیاطلاع باشند. آمریکا با این اپوزیسیون به جنگ ملت ایران آمده و دلش را به وجود اینها خوش کرده و انقلاب اسلامی را به رسمیت نشناخته است.
اپوزیسیون ایران در داخل و خارج ضعیفتر از آن است که کمر خود را در برابر مشکلات داخلی خود و عقیم بودن برنامههای خود راست کند تا چه رسد به اینکه به مقابله ملتی بیاید که با خون هزاران شهید و میلیونها فدایی نظام برپا شده، عرض اندام کند.
اپوزیسیون و ضدانقلاب هر روز در سراشیبی «انحطاط» و گرفتار چاه ویل «فروبستگی» است و گریزی از آن نیست. اکنون ملت ایستاده بر بلندای اقتدار اسلام، انقلاب، ایران در اوج ترقی و بالندگی و پیشرفت است این حقیقتی است که تاریخ ۴۳ سال اخیر ایران فریاد میزند ولو اینکه عدهای اندک گوش خود را با انگشتان خود بگیرند و چشم خود را ببندند.
اکنون سرود انقلابی «سلام فرمانده» عمق قدرت نرم جمهوری اسلامی را در داخل و خارج سرزمین ایران از کوههای هیمالیا تا سواحل مدیترانه به رخ دشمنان کشیده، اجرای سرزمینی این سرود در حقیقت یک رفراندوم حماسی از اقتدار ملت ایران بود. در صفوف فشرده این سرود چهار نسل بهویژه دهه نودیها محکم ایستادهاند. چه کسی قادر است با این قدرت مقابله کند؟!