روزنامه اطلاعات نوشت: وزیر نفت با افتخار از رشد فروش نفت و پر کردن خزانه و بازگشت تمامی پولها به خزانه سخن میگوید و از طرف دیگر دولت در پرداختهایش مشکل دارد و ماهها است بر سر افزایش حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی غیرحداقل بگیر با مجلس و بازنشستگان درگیر است و امروز و فردا میکند و در مورد سایر مصوبات خودش هم که به تخصیص منابع مابهالتفاوت اعتبارات تکلیفی مربوط است، بدقولی و تأخیر میکند.
با همه این تفاسیر، قیمتها در بازار امان بخش وسیعی از طبقه متوسط را هم بریده (طبقه فقیر که جای خود دارد)؛ آن هم در شرایطی که اگر در بسیاری از کشورها دلیل اصلی تورم رشد قیمت انرژی است، در اینجا چند سالی است که قیمت انرژی ثابت مانده و به هر دلیل جسارت دست زدن به آن هم گویا نیست. قیمت نان هم که ثابت مانده است پس به چه دلیلی باید شاهد چنین رشدهایی در قیمتها باشیم؟
آیا جز این است که ادعاهای تیم اقتصادی دولت در مورد کاهش کسری بودجه و کاهش رشد پایه پولی و نقدینگی با، اما و اگرهای جدی روبروست؟
عدهای از مقامات و اصحاب رسانهای موافق دولت معتقدند که واسطههای گردن کلفتی که با قطع سودجوییهای ناشی از ارز رانتی از منفعتهای کلان تا حدی محروم شدهاند، با دخالت در بازارهای مختلف قصد شیطنت و سنگاندازی دارند تا دولت را از ادامه مسیر درست خویش که مقابله با رانت و فساد است منصرف کنند. اگر چنین است پس چرا با این عناصر برخورد نمیشود و چرا آنها معرفی نمیشوند؟ چرا همچنان سرمایهگذاری در امور غیرمولد و سفته بازانه با کمترین هزینه و حتی تقریباً با مالیات صفر همراه است؟ و چرا دولت و حتی مجلس گمان میکنند وظیفه آنها فقط تأمین و توزیع منابع است؟