مرکز پژوهشهای مجلس در تازهترین گزارش خود از رکود در بازار ازدواج خبر داده و نه تنها علل تغییر نگرش جامعه نسبت به ازدواج را بررسی کرده بلکه راهکارهایی را برای افزایش سن ازدواج معرفی کرده است که از آن جمله میتوان به تغییر حکمرانی نظام آموزشی اشاره کرد.
به گزارش دنیای اقتصاد، همچنین کارشناسان این مرکز راهکار دیگری را برای کاهش سن ازدواج عنوان کردهاند که با تغییر طراحی فرآیندها و زیرساختهای شغلی رخ میدهد. بر اساس این گزارش باید به ایجاد بسترهای گسترش کارآفرینی و تولیدیهای خرد توجه ویژه شود، اما در افزایش کارگاههای تولیدی باید به ظرفیتهای استانها و شهرهای مختلف بیشتر توجه شود، زیرا آمارها میگویند که سن ازدواج در شهرهایی که اشتغال بالاتری داشتهاند، پایینتر بوده است. توجه به این موضوع میتواند در کاهش میزان مهاجرت نیز موثر باشد. همچنین کارشناسان این مرکز به تقویت قدرت انتخابگری درست در ازدواج اشاره و اعلام کردهاند که نیاز است تا نهادهای مردمی و مهارت خانوادهها در این مساله تقویت شود.
با استناد به دادههای سازمان ثبتاحوال کشور و مرکز آمار ایران، روند تحولات شاخصهای ازدواج نشان میدهد که نرخ ازدواج کم شده اما در مقابل آن میانگین سن ازدواج رشد کرده است. کارشناسان در بررسی مساله ازدواج و الگوهای همسرگزینی، سن ازدواج را به عنوان یک عامل کلیدی در الگوها در نظر میگیرند، ولی موضوع این است که افزایش سن ازدواج ساختار الگوها را دگرگون کرده است.
گزارش مرکز پژوهشها سه عامل اصلی ازدواج دیرهنگام را بالا بودن هزینههای آغاز زندگی، هزینه بالای مسکن، بیکاری جوانان و پیدا نکردن گزینه مناسب ازدواج دانسته است.
کارشناسان این مرکز اعلام کردهاند در صورتی که روند موجود تغییر نکند و افراد از نظر اقتصادی توانمند نشوند و جوانان مطمئن نشوند که میتوانند معاش خانواده خود را به شکلی پایدار تامین کنند، هرگز ازدواج نخواهند کرد و این امر نه تنها استحکام خانوادههای موجود را تحتالشعاع قرار میدهد، بلکه شکلگیری خانوادههای جدید را با مشکل روبهرو میکند. غالب عواملی که در اولویت بالای اثرگذاری هستند، یکی از کارکردهای مهم خانواده که کارکرد اقتصادی است را با خلل مواجه میکنند. از این رو افراد در سطح اول رفع نیازهای خود با مشکل روبهرو شده و به سطوح دیگر که تشکیل خانواده و تامین نیازهای عاطفی را شامل میشود، وارد نمیشوند.
بنا به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس اگر چه عوامل تاثیرگذار بر سن ازدواج به صورت شبکهای به یکدیگر متصل هستند و چرخه عوامل را تشکیل میدهند، اما برای حل مساله ازدواج دیرهنگام باید چرخه نااطمینانی را قطع کرد. نتایج پیمایشهای مختلف از جمله پیمایش ملی خانواده که در سال ۹۸ انجام شد و بررسی نگرش جوانان ۱۸ تا ۳۴ ساله نسبت به تاخیر در ازدواج که در سال۹۴ انجام شد نشان میدهد که ۱۵ مورد به عنوان علت تاخیر در ازدواج جوانان مطرح است. نیافتن همسر دلخواه، نداشتن شغل، بالابودن هزینه زندگی، بالا بودن هزینه تشریفات زندگی، بالابودن توقعات خانوادهها و مخالفت آنها، ترس از ازدواج ناموفق، بیاعتمادی به جنس مخالف، مرددبودن در تصمیمگیری، بالابودن سطح انتظار طرف مقابل، داشتن خواهر یا برادر بزرگتر مجرد، نداشتن انگیزه عاطفی لازم، ترس از مسوولیتهای زندگی، محدودیتهای زندگی متاهلی، مشغول تحصیل بودن و سن کم از جمله دلایل تاخیر در ازدواج است. ازسوی دیگر۴۰ درصد از پاسخگویان مرد نداشتن شغل و ۳۴ درصد از دختران نیافتن همسر دلخواه را عامل اصلی تاخیر در ازدواج عنوان کردهاند.
بنا به این گزارش و با استناد به نتایج پژوهشی که در سال ۹۰ با هدف شناسایی عوامل اجتماعی موثر در افزایش سن ازدواج دختران انجام شده بود، ۳/ ۸۶ درصد اعلام کرده بودند که با وضعیت کنونی تورم و افزایش قیمتها نمیتوان ازدواج کرد. ۸/ ۸۰ درصد نیز اعلام کرده بودند که بیکاری عامل افزایش سن ازدواج است. نکته قابل تامل این است که بانک مرکزی نرخ تورم را در سال ۹۰ معادل با ۵/ ۲۱ درصد و در سال ۹۹ این نرخ را ۴/ ۳۶ درصد اعلام کرده بود.
همچنین روند تحولات نرخ بیکاری و میزان مشارکت اقتصادی از سال ۸۵ تا ۹۹ نیز نشان میدهد که نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله که جمعیت در معرض ازدواج محسوب میشوند تا سال ۹۰ افزایشی بوده، ولی در سال ۹۸ معادل ۷ درصد کاهش یافته، اما در سال ۹۹ این نرخ دوباره با رشد ۴ درصدی روند افزایشی خود را آغاز کرده است.
نتایج پژوهشی که در سال ۹۴ با محوریت مسائل اقتصادی در نگرش جوانان ایرانی به ازدواج انجام شده بود، جالب و معنادار است. ۳۰ درصد پاسخدهندگان اعلام کردهاند که قصد ندارند ازدواج کنند.۱۵ درصد از آن ۳۰ درصد نیز اعلام کرده بودند که حتی اگر موانع اقتصادی آنها نیز رفع شد باز هم ازدواج نخواهند کرد. کارشناسان مرکز پژوهشها به این نتیجه رسیدند که نگرش افراد به دلایل دیگری نسبت به ازدواج تغییر کرده و سبک زندگی دیگری رواج یافته است.
از سوی دیگر نتایج پژوهش عوامل اجتماعی، اقتصادی، موثر بر میانگین سن ازدواج زنان نیز در سه دهه ۵۸-۵۵ نشان میدهد که مهمترین عامل تاخیر در ازدواج در آن سالها با سوادی زنان و کم اهمیتترین مساله نیز میزان تحصیلات عالیه آنها است. بهطوری که در دهه ۱۳۸۵-۱۳۷۵ افزایش باسوادی زنان، طولانی شدن مدت زمان تحصیل زنان و ورود آنان به دانشگاهها و همچنین فراهم شدن بازار کار برای زنان، تمایل به ازدواج در سنین پایین را کاهش داده است. البته نسبت جنسی برخلاف دیگر متغیرها رابطه عکس با سن ازدواج زنان دارد. نسبت جنسی عبارت است از نسبت تعداد مردان به هر ۱۰۰ زن. نسبت جنسی برخلاف دیگر متغیرها رابطه عکس با سن ازدواج زنان دارد. نتایج این پژوهش در پژوهش «عوامل موثر بر تاخیر ازدواج دختران در شهرستانهای ایران» که در سال ۹۸ انجام شده مورد تایید قرار گرفته است. به گونهای که در این پژوهش نتایج دادههای سرشماری سال ۹۵ تعداد ۴۲۸شهرستان بررسی شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که نسبت تجرد مردان، عدم تعادل در بازار ازدواج، استقلال زنان، میزان بیکاری مردان و درجه توسعهیافتگی شهرستانها به ترتیب بیشترین تاثیر را در تبیین تاخیر در ازدواج دختران دارند. نکته دیگر اینکه میزان توسعهیافتگی شهرستانها از مسیرهای متفاوت میتواند بر تاخیر در ازدواج دختران تاثیر گذارد. به گونهای که این عامل به افزایش دو عامل استقلال زنان و نسبت تجرد مردان منجر شده که هردوی آنها عوامل افزایش سن ازدواج دختران به شمار میروند. از سوی دیگر، افزایش اشتغال زنان به عنوان یکی دیگر از مولفههای استقلال زنان موجب افزایش استقلال اقتصادی آنها و درنتیجه افزایش استقلال در تصمیمگیری میشود. آنها به دلیل وابستگی اقتصادی و اجتماعی به مردان به ازدواج اقدام نخواهند کرد. این امر به نوبه خود باعث میشود زنان ازدواج را به تاخیر بیندازند. همچنین با استناد به نتایج پژوهشی که در هفت استان آذربایجان شرقی، تهران، خوزستان، سیستان و بلوچستان، کردستان، گیلان و لرستان انجام شده، تحولات اجتماعی از قبیل میزان باسوادی، شهرنشینی، اشتغال و میزان اشتغال در صنعت در سن ازدواج مردان اثر دارد و هرچه میزان شهرنشینی، اشتغال و به ویژه اشتغال در بخش صنعت افزایش یابد میانگین سن ازدواج مردان نیز افزایش مییابد. نکته بسیار مهم این بررسی، تمایز بین مشاغل است. درحالی که اکثر پژوهشها اشتغال به کار را عامل افزایش سن ازدواج میدانند، در این بررسی اشتغال به کار در بخش صنعت را عامل افزایش سن ازدواج میداند.
بنابراین مداخله با رویکرد حل مساله ازدواج باید معطوف به قطع اتصال چرخه انباشتی عوامل افزایش سن ازدواج باشد؛ به گونهای که اگر مردان در سن بهنگام ازدواج (زیر ۲۵ سال)، وضعیت اقتصادی و رفاهی مناسب داشته باشند بر اساس الگوی تقاطع سنی با دختران ۵-۴ سال کوچکتر از خود ازدواج میکنند که هنوز وارد چرخه تحصیلات عالی نشدهاند. به عبارتی بهبود وضعیت اقتصادی پسران در سنین زیر ۲۵ سال و آمادگی آنها برای ازدواج، احتمال زندگی زناشویی را افزایش میدهد.
متاهل ها هم جرات فرزند آوری ندارند. مگر برخی افراد که توسط دولت کار رسمی دارند و از مالیات و بیمه معاف هستند