نیمی از زیبایی بهار اصفهان به زاینده رودش بود، نه اینکه حالا که خشکی گریبان زاینده رود را گرفته، از زیبایی نصف جهان کاسته شده است، نه! اما آن زمان که صدای پای آب، از زیر سنگ فرشهایی که عابران روی آن قدم میگذاشتند به گوش میرسید کجا و حالا که آن همه زیبایی یکباره رخت بربست کجا! اولین بار که رودخانه امیدبخش اصفهان از جوش و خروش افتاد هیچ کس فکرش را هم نمیکرد روزی مردم ایران آرزو داشته باشند دوباره حیات و رقص آب در زاینده رود را ببینند. اما انگار خشکی قرار نیست به این سادگی دست از گریبان زاینده رود بردارد. حالا هر روز آوازخوانان حزین برای زنده رود مینوازند و میخوانند به امید اینکه زنده رود باز هم زنده شود. در این سالها خشکسالی زاینده رود هر بار تیتری تازه برای خبرها شده است متاسفانه آنقدر این ماجرا ادامه یافته که امروز کسی آخرین رقص آب را در زاینده رود به خاطر نمیآورد.