سردار مصطفی آجرلو ماهیتی دوگانه دارد؛ یک بخش از آن مربوط به رویکرد، شغل و تفکر نظامی است که پیشتر داشته و خودش بارها در مقاطع مختلف گریزی به آن زده است. بخش دیگرش که بیشتر هدف این مطلب است، مربوط به ماهیت ورزشی اوست. او یکی از مدیران ورزشی مطرح در حوزه مدیریت فوتبال در ایران است. درست است که گهگاهی تفکرات نظامیاش را به حوزه مدیریت فوتبال وارد کرده، ولی آنقدر در مقاطع مختلف و در تیمهای متفاوت ایفای نقش کرده که بشود نامش را در فهرست یکی از مدیران ورزشی باتجربه در این چهار دهه اخیر گنجاند. مدیریت او آنقدر چشمها را گرفته که احسان حاجصفی، کاپیتان تیم ملی ایران را وادار میکند بین انتخاب علی کریمی و سردار آجرلو، به گزینه دوم رأی داده و او را شایستهتر از علی کریمی برای تصدی پست ریاست فدراسیون فوتبال ایران بداند.
اصلا از موارد قدیمی گذشته، میتوان به صدرنشینی این روزهای استقلال در لیگ برتر ایران گریزی زد و بیش از ۹۰درصدش را به پای همین سردار آجرلو نوشت. او از روزی که مدیریت این باشگاه پرحاشیه را به دست گرفته، آرامش را به این مجموعه اضافه کرده و بهانهای دست کادر فنی و بازیکنان نداده است؛ حواشی جمع شده، حقوقها پرداخت شده، زیرساختها درحال بهبود است و از طرفی کارهای خوبی برای تیمهای پایهای باشگاه در نظر گرفته شده است. همچنین میتوان اقدام او برای زندهکردن پول باشگاهها از تبلیغات محیطی را هم در زمره کارهای بیبدیل توصیف کرد.
حال چگونه است که سردار آجرلو، با چنین رزومهای در دو هیبت مختلف، به ناگاه به رنگ قرمز حساسیت نشان میدهد و بسان نوجوانی که هیجان بر او مستولی شده، با حرکتی پوپولیستی، با میکروفون یک خبرنگار خانم برخوردی عجیب میکند. ماجرا مربوط به دو روز پیش است که سردار تصمیم میگیرد در جمع خبرنگاران از اتفاقات رخداده در باشگاهش بهویژه درباره موضوعاتی مانند سربازیرفتن بازیکنان استقلال حرف بزند و گلایه کند. پیش از شروع، اما او لوگوی میکروفون یکی از خبرنگاران را به دلیل آنکه رنگش قرمز است، درمیآورد و به گوشهای دیگر میگذارد! خبرنگار خانم هم بدون درنگ، تعجبش از رفتار سردار آجرلو را ابراز کرده و با یک جمله، کلیت کار مدیرعامل استقلال را زیر سؤال میبرد: «این چه کار زشتی است، سردار؟».
حالا میشود همان سؤال را دوباره تکرار کرد: واقعا این چه کار زشتی است سردار؟ مصطفی آجرلو، مدیر یک یا دو روزه ورزش ایران نیست که نتواند هیجانش را کنترل کند، ولی چه اتفاقی افتاده که مدیری مانند سردار آجرلو رو به حرکات پوپولیستی میآورد به این امید که خوشایند عدهای از هواداران استقلال شود؟ آیا او وارد چرخه اتفاقات فضای مجازی شده و احساس میکند بعد از قریب به ۴۰ سال فعالیت در حوزههای مختلف، آنطورکه باید و شاید دیده نشده است؟ سردار آجرلو آنقدر مخاطبان فوتبال را با این حرکت شوکه کرده که به یقین بخشی از هواداران استقلال هم از چنین رفتاری ناخرسند باشند.
هرچند او برخلاف دیگر مدیرانی که از کرده پشیمان نیستند، ابراز پشیمانی کرده و بابت این حرکتش عذرخواهی کرده است، از کنار چنین رفتاری به این سادگی نمیشود عبور کرد. او همان مدیری است که علی کریمی را در حاشیه تمرین به دلیل تظاهر به روزهخواری از باشگاه اخراج میکند، ولی بعدها در حمایت از حجاب امروزی هواداران زن باشگاه استقلال صحبت میکند و آنها را دختران خودش، شبیه به دختران مسئولین توصیف میکند. سردار نشان داده از مدیریت سختگیر دیروزی عبور کرده و تاحدودی نرم و امروزیتر شده، ولی در کنار هیچکدام از آن رفتارهایش، نشانهای از پوپولیستبودن دیده نشده است و عقایدش را بروز داده و بیان کرده است.
این همان نکتهای است که حرکت اخیرش را برجسته و بحثبرانگیز جلوه میدهد. آجرلو در شرایطی بهتازگی به رنگ قرمز حساسیت پیدا کرده که قریب به یک سال پیش در کارزار انتخاباتی فدراسیون فوتبال، بهعنوان کاندیدا حاضر شده بود و میخواست بر صندلی قدرت در این مجموعه بنشیند. با چنین تفکری که اخیرا نشان داده شده، آیا سردار آجرلو قرار بود همهچیز را در فوتبال ایران آبی ببیند؟ اصلا مگر همین روزها شایعه درباره خداحافظیاش از استقلال در انتهای فصل و تلاش برای نشستن بر روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال که با عزل موقت عزیزیخادم، دوباره در دسترس قرار گرفته، مطرح نشده است؟ چطور میشود که او با حرکتی پوپولیستی آینده احتمالیاش در فدراسیون فوتبال ایران و تبدیل به مرد شماره یک شدن را هم به خطر انداخته است؟ یک لوگوی قرمز، ارزشش را داشت، آقای سردار؟