فرارو- داریوش ابوحمزه، معاون رفاه وزیر کار، اخیراً میانگین خط فقر یک خانوار ۴ نفره ساکن شهر تهران را حدود ۵ میلیون تومان و یک خانوار ۴ نفر ساکن شهرهای ایران را نزدیک به چهار میلیون تومان اعلام کرده است. این در حالی است که کارشناسان اقتصادی این آمار و ارقام را مربوط به اسفند سال ۹۸ میدانند.
به گزارش فرارو، براساس آمارها آخرین بار میانگین خط فقر کشوری در سال ۹۹ اعلام شد. در آن زمان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گزارشی از سرانه خط فقر کشوری منتشر کرد که محاسبه آن براساس اعداد و ارقام اسفند ۹۸ انجام شده بود. مطابق با آن گزارش، خط فقر کشوری برای سال ۹۹ نسبت به خط فقر اعلامی در یک سال قبل با افزایش ۳۸ درصدی مواجه شده بود و عدد نهایی نیز یک میلیون و ۲۵۴ هزار تومان اعلام شد.
از طرفی کارشناسان اقتصادی میگویند که برای تعیین سرانه خط فقر معمولا نرخ تورم هر بازه زمانی منتهی به گزارش رسمی، به عدد کهنه اضافه میشود
در چنین شرایطی عدد کنونی خط فقر با توجه به تورم ۳۶.۴ درصدی سال ۹۹ و تورم ۴۳.۴ درصدی آذرماه سال جاری، حدود ۸۰ درصد بیش از عدد فعلی اعلام شده از سوی ابوحمزه، معاون رفاه وزیر کار خواهد بود.
علاوه بر این، سبد معیشت اسفند سال گذشته ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان بود که به عنوان مبنای تعیین حداقل مزد کارگری به توافق تمامی اعضا رسیده بود. با این وجود بعید به نظر میرسد که سرانه خط فقر برای یک خانوار ۴ نفره در تهران و دیگر شهرها بین ۴ تا ۵ میلیون تومان باشد.
در این میان معین الدین سعیدی، نماینده مردم چابهار نیز در واکنش به اظهارات داریوش ابوحمزه گفته که خط فقر احتمالا حدود ده میلیون تومان است.
احسان سلطانی، اقتصاددان در این رابطه و در گفتگو با فرارو گفت: سرانه خط فقر به این بستگی دارد که شما خطر فقر را چگونه تعریف کنید. اما آنچه که قطعا میدانیم این است که دولت دارد همه موضوعات را بر مبنای دلار ۲۵ هزار تومان نیمایی وحتی بیشتر محاسبه میکند. در حال حاضر دولت میگوید که بنزین ارزان است، چرا که باید بر اساس دلار ۲۵ هزار تومان و بیشتر تعیین شود. در مورد کالاهای اساسی و نهادههای دامی هم چنین ذهنیتی وجود دارد. اگر بر این مبنا که آقایان میگویند بخواهیم محاسبه کنیم، حداقل حقوق رسمی در این کشور، ۱۰۰ تا ۱۱۰ دلار است. در چنین شرایطی اگر میانگین خانوار در ایران که اکنون ۳.۳ نفر است و معیارهای جهانی را در نظر بگیریم؛ میانگین عددی که این خانوار برای زندگی نیاز دارد بیش از این مبالغ خواهد بود.
وی ادامه داد: باید به این مسئله توجه کنیم که خط فقر را چگونه تعریف کنیم. شما در نظر بگیرید که اجاره یک مسکن حداقلی در شهرستانها کمتر از دو میلیون تومان نیست. حالا این خانواده تنها در ماه ۲ میلیون تومان فقط اجاره مسکن دارد، اما همه هزینهها فقط مسکن نیست. حداقل خورد و خوراک نیز کمتر از ۳ میلیون تومان در ماه نخواهد بود. حالا بر این ها، هزینه درمان، پوشاک، حمل و نقل و... را هم به شکل حداقلی اضافه کنید، بدون شک خط فقر بیش از ۷ تا ۸ میلیون تومان خواهد بود.
این اقتصاددان با اشاره به تفاوت سرانه خط فقر گفت: خط فقر بسته به کیفیت زندگی متفاوت است. اما اینکه میگوییم سرانه کشوری خط فقر حدود ۷ تا ۸ میلیون تومان است، منظور در نظر گرفتن حداقلها است. اما در تعاریف دیگر شما میتوانید بگویید خانوار فقط نان و تخم مرغ میخورد و در کپر زندگی میکند. در چنین شرایطی شاید خانوار بتواند بدون پرداخت اجاره مسکن، با چهار میلیون تومان در ماه زندگی بگذراند. اما برای کسی که میخواهد خانه و سرپناهی داشته باشد. امکانات حداقلی شهری داشته باشد. بیمارستان برود و درمان شود. فرزنداش را در مدرسه ثبت نام کند. بدون شک هزینههای ماهیانه این خانوار با یک فرزند در ماه کمتر از ۸ میلیون تومان نخواهد بود.
این اقتصاددان با اشاره اینکه خطای محاساباتی در اعلام خط فقر رخ نداده است، افزود: برخی مسئولین با طرح کردن چنین مسائلی سعی در گمراه کردن مردم دارند. در غیر این صورت چگونه ممکن است فردی با خود فکر کند که یک خانواده چهار نفره، با چهار میلیون تومان میتواند در ماه زندگی بگذارند. این بدان معنی است که هر نفر در ماه میتواند با یک میلیون تومان زندگی کند. این در شرایطی است که همین یک نفر، هزینه حمل نقل، بهداشت، خورد و خوراک، سهمی از اجاره مسکن و... دارد. شما حساب کنید که به شکل میانگین کشوری، یک فرد از مجموع ۲ میلیون تومان اجاره مسکن در ماه ۵۰۰ هزار تومان سهم دارد؛ بنابراین تنها ۵۰۰ هزار تومان آن برای دیگر هزینهها میماند. با این حال اگر مسئولی فکر میکند یک نفر در ماه میتواند با یک میلیون تومان زندگی کند ریز جزئیات آن را اعلام کند تا مشخص شود که آیا این رقم اعلامی با بررسی کارشناسی صورت گرفته و یا آدرس غلط به مردم داده شده است.
سلطانی افزود: از طرف دیگر گفته میشود که بنزین را به هر خانواری میدهیم، این مبنای علمی ندارد و اصلا قابل اجرا نیست. به این دلیل که حدود ۳۰ درصد جمعیت کشور ما در نقاط روستایی زندگی میکنند. در نقاط روستایی که حمل و نقل عمومی وجود ندارد و بُرد مسافت نیز در این نقاط بسیار بیشتر است. در چنین شرایطی که ساکنان روستا باید برای امورات جاری شان به شهر مراجعه کنند، با مشکلات بسیاری زیادی مواجه میشوند و هزینه سنگینی بر آنها تحمیل میشود؛ بنابراین من فکر میکنم یک سری افراد مسائلی را مطرح میکنند تا واکنشها را ببینند و گرنه اینها مبنای علمی ندارد.
وی معتقد است که دغدغه دولت معیشت مردم نیست وتنها دغدغهای که دارد این است که یک زمانی بورس پایین نیایید. سلطانی همچنین گفت که بورس مجموعهای از بنگاههای خصولتی هستند و میبینیم که روسای آنها چه کسانی هستند؛ بنابراین آنها فقط مصلحت خود را در نظر میگیرند و گرنه نمیگفتند که خط فقر ۴ میلیون تومان است.
این کارشناس مسائل اقتصادی اضافه کرد: خط فقری چهار میلیون تومانی به معنی ۱۶۰ دلار درماه است. این درحالی است که یارانه احمدی نژاد در دهه هشتاد حدود چهل و سه دلار در ماه بود. این بدین مفهوم است که یک نفر با ۴۳ دلار در ماه میتواند زندگی کند. این غیر ممکن است. شما حساب کنید اگر همان یارانه را به نرخ امروز محاسبه کنیم بیش از ۱۷۰ دلار میشود که از رقم ۴ میلیون تومان اعلامی مسئولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بیشتر است. این بدان معناست که این رقم به اندازه یارانه آن دوره هم نمیشود، پس چگونه ممکن است که خانوار با چنین مبالغی زندگی کند، با توجه به اینکه هزینههای مواد غذایی، اجاره مسکن، بهداشت، حمل و نقل و... بسیار بالا رفته است.