فرارو- سوجیرو موتوکی تهیهکنندۀ فیلم هفت سامورایی قبل از ساختن فیلم تحقیقاتی دربارۀ تاریخ ساموراییها انجام داد. او در تحقیقاتش به اشاراتی در مورد جنگجویان بدون اربابی برخورد که در قرن ۱۶ میلادی وظیفه حفاظت از روستاها را به عهده میگرفتند. حالا دیگر زمینۀ تاریخی فیلم آماده بود. کوروساوا و همکاران نویسندهاش داستانی حماسی خلق کردند که نبض آن هنوز هم در سینماها میتپد. این فیلم ترکیبی از ژانر وسترن، فیلمهای جنگی و درامهای جنایی بود. داستان فیلم از این قرار است که یک عده جنگجوی سرگردان سرسخت و نیکاندیش دور هم جمع میشوند تا هدف واحدی را به انجام برسانند. هدف آنها حفاظت از روستاییان بیچارهای است که در قبال این کمک هیچ کاری جز تشکر از دستشان برنمیآید. ساموراییها این کار را فقط برای شرافت و از روی خلوص قلب انجام میدهند.
به گزارش فرارو؛ کوروساوا در ساخت این فیلم تحت تاثیر وسترنهای هالیوود بود و فیلم او هم روی فیلمهای هالیوودی زیادی مثل «هفت دلاور»، «یازده یار اوشن» و «دوازده مرد خبیث» تاثیر گذاشت. اول قرار بود ساموراییها شش نفر باشند، اما کوروساوا هم مثل اینگمار برگمن و والت دیزنی به قدرت ماورایی عدد هفت اعتقاد داشت. تاکاشی شیمورا نقش رهبر میانسال ساموراییها به اسم کامبی را ایفا میکند. او شخصیتی شوخ، آرام، باتجربه و خردمند دارد. در اوایل فیلم او را میبینیم که دارد سرش را میتراشد تا خودش را یک راهب جا بزند و با این ترفند یک کودک را نجات بدهد. در بقیۀ فیلم هم او هر وقت سردرگم میشود دستش را روی سر تراشیدهاش میکشد. با این ترفند کوروساوا به ما نشان میدهد که کامبی دارد با سرنوشت راهبانهاش کنار میآید. این آخرین ماموریت اوست و بنابراین میخواهد آن را به بهترین نحو انجام دهد.
توشیرو میفونه در نقش کیکوچیوی سبکمغز یک بازی بسیار درخشان و نیرومند ارائه میکند که تا حدی بداههپردازانه است. او شخصیتی خلوضع و تهاجمی و وحشی دارد که همواره از اینکه فرزند یک خانوادۀ کشاورز بوده عذاب میکشد. او این عذاب روحی را با سر و کله زدن با بچههای روستا تسکین میدهد که دلقکبازیهای او را دوست دارند. او به همراهانش میفهماند که خودشان هم در به وجود آمدن این وضع آشفتهای که مردم را رنج میدهد نقش دارند. کیکوچیو در صحنهای که یک کودک یتیم را در آغوش گرفته است، زار میزند و میگوید: «این بچه منم». ایسائو کیمورا در نقش کاتسوشیرو ظاهر شده است؛ سامورایی جوان بیتجربهای که یکی از ساموراییها به اسم کیوتزو (با بازی سیجی میاگوچی) را به عنوان یک قهرمان میپرستد و عاشق شینو (کیکو تسوشیما) دخترک روستایی میشود. شیجیروجی (دایسوکه کاتو) سامورایی آسانگیر و خوشبرخوردی است که دستیار مورد اعتماد کامبی است و جنگجویی است که ثابت میکند چاق بودن مانع خوب جنگیدن نیست. مینورو چیاکی نقش هیهاچی وفادار را ایفا کرده و یوشیو اینابا هم در نقش گوروبی بذلهگو ظاهر شده است. گوروبی کسی است که پرچم گروه را نقاشی میکند؛ پرچمی که نمادی از مردم روستا و هفت سامورایی است. خود روستاییها هم با جان و دل در این جنگ که مثل قماری بر سر همه یا هیچ است مشارکت میکنند. در بین آنها به یاد ماندنیتر از همه یوهی (بوکوزن هیداری) است که چهرهاش همیشه حالتی حاکی از بدبختی و ترس دارد.
ساموراییها با صبر و حوصله به روستاییها آموزش نظامی میدهند و شیوههای و حمله و دفاع را با آنها تمرین میکنند. کامبی یک راه باریک بین استحکاماتی که ساختهاند باز میگذارد تا راهزنان از آنجا وارد روستا شوند و بشود با غافلگیری به آنها ضربه زد. ساموراییها سعی میکنند روحیه روستاییان را بالا ببرند و به آنها میگویند درست است که ترسیدهاید، اما دشمن هم از شما میترسد؛ و البته این را با خنده میگویند، چون واقعیت این است که راهزنان اصلا نترسیدهاند.
امکان ندارد که کسی فیلم هفت سامورایی را ببیند و به یاد فیلمهای وسترن نیافتد. اما یک تفاوت مهم هم وجود دارد؛ در این فیلم فقط راهزنان تفنگ دارند. روستاییها فقط شمشیر دارند به علاوۀ سپرها و تیرها و نیزههایی که از خیزران درست شدهاند. پس اگر بخواهیم این فیلم را با فیلمهای وسترن مطابقت دهیم، روستاییها حکم سرخپوستان را خواهند داشت.
قدرت و استحکام شکوهمند این فیلم با طعم و عطری تئاتری آمیخته است و نیرو و انرژی آن مثل یک شمشیر صیقلدیده روی پرده سینما میدرخشد.