روزنامه اطلاعات با اشاره به سخنان حاج بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس نوشت: او گفته است با گذشت ۴۵روز از سال تحصیلی، هزاران کلاس درس، معلم ندارند و کلاسهای بیمعلم، یکی از دغدغههای مردم در حوزهی آموزش است.
جناب رییس، خود مدت زمان مدیدی- که از آن زمان کمتر از یک دهه میگذرد- سکاندار وزارت آموزش و پرورش بودهاند و بعید مینماید که در این مدت، پس از کنارهگیری ایشان، ناگهان هزاران معلم کلاس درس را خالی کرده و به شغل شریف دیگری روی آوردهباشند!
این، عادت مألوف و طریق معهود بسیاری از مسئولان است، که با فرافکنی- و به ادبیات خودشان، فرار به جلو! - به محض ترک صندلی مسئولیت (بخوانید جلوس بر کرسی دیگر)، یادشان میافتد که منصب قبلی چقدر مشکلات داشته و دارد!؛ تو گویی کمترین گرد غباری از کاستیهای فعلی، دامنگیر مسئولیت قبلیشان نیست.
میدانم گفتن از آموزش و پرورش و مشکلات روزافزون آن، آب در هاون کوبیدن است. این آب نه سفت میشود و نه دیگر به درد رفع عطش میخورد؛ در همان هاون بو میگیرد و باید به دورش ریخت. اما انصافاً بهرهوری از موقعیتهای بعد از مسئولیت برای شیبدادن مشکلات به ناکجاآبادها هم جای تعجب و بلکه تاسف دارد.
لااقل تنها چیزی که در برابر آن هشدارِ (!) رییس فراکسیون فرهنگیان میتوان گفت این که: جناب رییس! اگر در گذشتهی سکانداری در مقام وزیر آموزش و پرورش به هزار علت موجّه و علیرغم برنامهریزیها و کارشناسیها و خون دلخوردنها نتوانستید و یا نگذاشتند (!) به منویّات خود جامهی عمل بپوشانید، اینک در مقام قانونگذاری و سیادت بر فراکسیون گستردهی فرهنگیان در مجلس، اندکی بیش از دلمشغولی در سیاسات روزمرّه، به آموزش و پرورش برسید:
۱-دولت را مکلف کنید – با انواع اولتیماتومهایی که در نطقهای پیش از دستور سخاوتمندانه خرج میشود- به تأدیه و تسویهی حقوق معوقهی هزاران معلم.
۲-در کمیسیون تلفیق به عنوان حامی فرهنگیان، کمی بیشتر چانه بزنید برای بودجهی آموزش و پرورش.
۳-حق معلم را به جای ارجگذاریهای تشریفاتی و شعاری در یک روزِ نامگذاریشده، در دُرجِ شأن و مقامش دَرج کنید؛ و آنگاه آن چهلو پنجهزار کمبود نیرو، خود با لشکری انبوهتر برای ورود به کلاسها التماستان خواهند کرد.