بدبینان «زمور» را نمادی از بدترین وسواسهای راست افراطی میبینند و میترسند که پیوند یهودی بودن او با این وسواسها باعث شعلهور شدن یهودستیزی چپ افراطی شود.
برنارد هنری لوی، روشنفکر راستگرای فرانسوی؛ در حال حاضر نقض ارزشهای اخلاقی یهودیان توسط «اریک زمور» نامزد احتمالی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه صورت میگیرد که خود یک یهودی است. این اقدامی خطرناک و ناپسند است.
بسیاری به آن فکر میکنند، اما هیچ کس نمیخواهد در مورد آن صحبت کند: «اریک زمور» کارشناس راست افراطی رسانهای که اکنون نامزد ریاست جمهوری فرانسه قلمداد میشود یک «یهودی» است. من نمیخواهم کسی این واقعیت را نادیده گیرد که پدیدهای، چون زمور خود نمادی از نظام سیاسی فرسوده فرانسه و یا نمادی از فروپاشی جبهه ملی فرانسه حزب تحت رهبری «مارین لوپن» است و یا آن که احتمالا زمور حملاتاش را در کارزار انتخابات علیه حزب راست میانه جمهوریخواهان فرانسه انجام خواهد داد.
مردم باید به افکار تاریکی که این نامزد مطرح میکند توجه کنند. سمومی که او به آنان ارائه میکند و نسخه رقتانگیزی از فرانسه که او تبلیغ میکند. مردم باید به این گفته زمور فکر کنند زمانی که میگوید به ما ربطی ندارد که در مورد سرنوشت زنان افغان مداخله کنیم. یا این که ما هرگز حقیقت ماجرای دریفوس را نخواهیم دانست و یا این که درباره روح کسانی (سه دانش آموز و یک روحانی یهودی) که توسط «محمد مراح» در سال ۲۰۱۲ میلادی به قتل رسیدند و والدینشان استخوان هایشان را در اورشلیم (بیت المقدس) دفن کردند نظر تندی را بیان کرده بود.
او گفته بود: «خانواده» محمد مراح «خواستند تا او در سرزمین اجدادش در الجزایر به خاک سپرده شود ما میدانستیم که کودکان یهودی کشته شده توسط او در مقابل مدرسهای در تولوز در اسرائیل به خاک سپرده خواهند شد. مردمشناسان به ما آموختهاند ما از کشوری بودهایم که در آن به خاک سپرده شدیم چه قاتل چه بیگناه، جلاد یا قربانی. آنان میخواستند در فرانسه زندگی کنند، اما در مورد دفن استخوان هایشان فرانسه را انتخاب نکردند».
من در برابر هر یک از این جنایات وحشتناک صحبت خواهم کرد. من این فرصت را داشتم که با زمور بحث کنم زمانی که او هنوز مانند موسولینی تنها یک روزنامه نگار خرد و خودشیفته بود. من ترفندهای او را آن قدر خوب میشناسم که وقتی زماناش فرا رسد او را سر جایش قرار دهم. با این وجود، اکنون پرسش دیگری را مطرح میکنم زمور برای یهودیان چه معنایی دارد؟
خوش بینها اصرار دارند که این پایگاه رای دهندگان «مارین لوپن» و نه «والری پکرس» نامزد راست میانه است که حامی زمور خواهند بود و این انشعاب و چند دستگی در جبهه طرفداران لوپن خبر بدی نیست. از سوی دیگر، بدبینان «زمور» را نمادی از بدترین وسواسهای راست افراطی میبینند و میترسند که پیوند یهودی بودن او با این وسواسها باعث شعلهور شدن یهودستیزی چپ افراطی شود.
بیتردید روزی همگان در این ماجرا یک مورد افراطی از سازوکاری توصیف شده توسط «هانا آرنت» را خواهند دید: یهودیان چنان ناامیدانه هویت فرانسوی را پذیرفتند که یهودی بودنشان مانند «مارسل پروست» به منبعی از نفرت از خود تبدیل شد. اگر یهودیان آلمانی در سال ۱۹۱۴ میلادی با کلاه هایشان از مرگ نجات یافتند در سال ۱۹۳۳ میلادی نازیها برای آمادهسازی آنان به منظور کشتار و اعزام به اردوگاه به سراغشان آمدند. در نتیجه، چرا زمور که والدیناش مانند من از حقوق شهروندی در دوران رژیم ویشی در فرانسه محروم شدند با گریه و زاری میگوید که مارشال پتن ناجی آنان بوده است؟
او را تماشا میکنم که به استقبال بدترین لفاظیهای موریس باره (نویسنده و روزنامه نگار قرن نوزدهمی فرانسه) و شارل موراس (نویسنده و سیاستمدار فرانسوی پایه گذار جنبش اکسیون فرانسز جنبشی راستگرا و ارتجاعی سلطنت طلبانه که معتقد به سنت گرایی و ملی گرایی و طرفدار موسولینی و پتن بود) میرود. گویی که میخواهد کنیسهها را در هم بکوبد. من او را میبینیم که همه آن چه در میراث یهودی فرانسه از مسئولیتپذیری در قبال سایرین، تلاشی شریف برای در آغوش گرفتن غریبهها تا دوست داشتن همسایگان و پذیرایی از مهاجران را زیر پا میگذارد و نادیده میگیرد.
من پنج سال پیش به یهودیان امریکایی که تحت تاثیر وسوسه ترامپیسم قرار گرفته بودند گفتم عهد بستن با او پیروی از یک شبان بد است که تنها به قدرت، پول و قصرهای خودش احترام میگذارد. من به آنان گفتم که دل بستن به ترامپ را میتوان به خودکشی تشبیه کرد. اکنون یهودیان فرانسه نیز با انتخاب مشابهی روبرو هستند.
امروز به یهودیان فرانسوی که با وسوسهای مشابه مواجه شدهاند و با سادهسازیهای شوم «اریک زمور» همذات پنداری میکنند و باور دارند که با حمایت از زمور علیه افرادی خواهند ایستاد که به مدارس و کنیسهها حمله میکنند در اشتباه به سر میبرند. آنان شاید فکر کنند با حمایت از زمور شکست دولت در اجرای عدالت در مورد «سارا حلیمی» را جبران خواهند کرد. با این وجود، آنان اشتباه میکنند: «دشمن دشمن شما میتواند دشمن شما نیز باشد». غرور ملی گرایانه و نژادپرستانه زمور، چشم پوشی او از سخاوت، بیرحم بودن اش، نادیده گرفتن انسان گرایی و احساس دیگری بودن یهودی همگی توهینی به نام یهودی بودن است. او صفات و خصلتهایی را نادیده میگیرد و رد میکند که همه یهودیان در خود دارند.
زمور مطمئنا اولین کسی نیست که این تصور را ایجاد میکند که میتوان هم یهودی بود و هم افراطی پوپولیست. این یک رقابت برای کسب قدرت سیاسی است که به نوبه خود مستقیما بر سرنوشت یهودیان ساکن در فرانسه و فراتر از آن تاثیر میگذارد.
اندازه و نیروی موجی که زمور بر روی آن سوار شده را نباید دست کم گرفت. تلاش او برای کسب قدرت بیاحترامیای به ارزشهای یهودی خواهد بود و با این کار به اهرم نیروهایی تبدیل میشود که یهودیان هزاران سال با آنان مبارزه کرده اند.
این فرانسه بود که به پیروی از مطالبات انقلاب امریکا برای اولین بار یهودیان اروپایی را به عنوان شهروند برسمیت شناخت و دایره بشریت را به سمت بیرون از مرکز گسترش داد تا مدل لیبرال همبستگی اجتماعی که شاخص و معیار مشروعیت دموکراسی غربی است را ایجاد کند و مدرنیته را بسط دهد. چه طنز تاریخی تلخی خواهد بود اگر معلوم شود که ابزار خنثی کردن این تلاش در دست یک «یهودی فرانسوی» خواهد بود.
منبع: تبلت مگزین