بازار سرمایه ایران همچنان سرخپوش است و دستکم تاکنون دولت ابراهیم رئیسی هم نتوانسته مرهمی بر این زخم کاری بگذارد. ریزش مداوم این روزهای بورس در حالی است که بازار سرمایه ایران دو سال متفاوت، عجیب و البته بهتآور برای سرمایهگذاران را پشتسر گذاشته و حالا بسیاری از سهامداران کوچک حقیقی، پرتفوی قرمز خود را کامل بستهاند و با ضرری فراوان، عطای این بازار را به لقایش بخشیدهاند.
به گزارش شرق؛ در این پاییز بورسی دیگر حتی خبری هم از اعتراض مجازی یا حضوری نیست که به گفته بعضی کارشناسان دلیل این سکوت هم احتمالا به خروج همین سرمایهگذاران خُرد برمیگردد.
فراتر از این نکات کلی، بازار سرمایه روز اول این هفته را با ریزش ۱۸هزارو ۲۲۶ واحد شاخص آغاز کرد و این سرخپوشی در روز دوم هفته هم با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد تا این معیار بازار به عدد یکمیلیونو ۳۴۰ هزار واحدی برسد و این در حالی است که بعضی از کارشناسان همین عدد را هم غیرواقعی میدانند. در بازار سرمایه ایران چه میگذرد و چرا دولت سیزدهم و دولتمردانش با وجود وعدههای فراوان، نهتنها تغییری ایجاد نکردهاند، بلکه تا اینجای کار بخشی از امیدها را هم ناامید کردهاند؟
وضعیت کنونی بورس را میتوان با خلاصهای از آمار دیروز بررسی کرد؛ در معاملات روز گذشته شاخص کل بازار با ۳۵ هزار و ۳۴۹ واحد کاهش در جایگاه یک میلیون و ۳۴۰ هزار واحدی قرار گرفت. در این روز همچنین شاخص کل (هموزن) با ۱۰هزار و ۴۴۴ واحد کاهش به ۳۵۹ هزار و ۹۷۹ واحد و شاخص قیمت (هموزن) با شش هزار و ۵۸۲ واحد افت به ۲۲۶ هزار و ۸۶۶ واحد رسید.
شاخص بازار اول ۳۳ هزار و ۸۷۸ واحد و شاخص بازار دوم ۴۶ هزار و ۹۱ واحد کاهش داشتند. فرابورس هم دیروز شرایط بهتری نداشت و شاخص این بازار هم بیش از ۳۷۷ واحد کاهش داشت و روی کانال ۱۹ هزار و ۲۳۱ واحد ثابت ماند. این اعداد اگرچه بهخوبی وضعیت سقوط بازار سرمایه را نشان میدهد، اما بعضی از کارشناسان به همین اعداد هم اعتماد چندانی ندارند و معتقدند وضعیت بورس از این شرایط هم ریزشیتر است. درباره این شرایط دلایل مختلفی مطرح است، اما دستکم در این روزها متهم اصلی در روند نزولی شاخص بورس، «فروش اوراق دولتی در بازار سهام» است.
پیشتر «مجتبی توانگر»، نماینده مجلس، خطاب به رئیس سازمان بورس در توییتی، آنچه را او «عرضه افسارگسیخته اوراق دولتی» خوانده، موجب «نابودی سرمایه مردم در بورس» دانسته و خواستار آن شده بود که دولت هزینههای خود را از جیب مردم تأمین نکند. یکی از سیاستهای دولت دوازدهم، رویآوردن به عملیات بازار باز بود و به همین منظور شورای پول و اعتبار در جلسه روز ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ خود به بانک مرکزی اجازه داد تا نسبت به انجام عملیات بازار باز (خرید و فروش اوراق مالی اسلامی منتشرشده توسط دولت و وثیقهگیری در ازای اضافهبرداشت یا اعطای خطوط اعتباری به بانکها و مؤسسات اعتباری) اقدام کند؛ البته مجوز این سیاست پیشتر از سوی شورای عالی هماهنگی اقتصادی به سیاستگذار پولی داده شده بود و پیش از عملیات بازار باز، یکی از راههای جبران کسری بودجه، پولیکردن آن بود که سیاستی بهشدت تورمزا به شمار میرود و پولیکردن در سادهترین تعریف آن، یعنی چاپ پول بدون پشتوانه. این در حالی است که احسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی، فروش گسترده اوراق دولتی در بورس را تکذیب کرده است.
اگرچه این روزها این موضوع عامل ریزش بورس معرفی میشود، اما دلایل دیگری هم مطرح است. همین دیروز رئیس هیئتمدیره شرکت بورس تهران با بیان اینکه فعالان بازار انتظار روشنشدن وضعیت ارز ۴۲۰۰ تومانی، حذف قیمتگذاری دستوری، وضعیت درآمدها یا معافیتهای مالیاتی، عوارض و حقوق دولتی و روشهای تأمین کسری بودجه را دارند، گفت: با روشنشدن این مسائل سایه بیاعتمادی از سر بازار برداشته میشود.
«امیر تقی خان تجریشی» که با ایرنا سخن میگفت به عوامل تأثیرگذار در نوسان و ایجاد روند نزولی در معاملات بازار سهام اشاره کرد و گفت: «از ابتدای پاییز برخلاف فصل تابستان شاهد روزهایی نهچندان جذاب برای معاملات بورس بودیم که این امر ناشی از دلایل متعددی مانند افزایش نرخ بهره، تغییرات نرخ ارز، اثرات ناشی از قیمتگذاری دستوری و افزایش هزینههای مترتب بر شرکتهای بورسی بود که وجود این عوامل زمینه ایجاد نوسان در معاملات این بازار را فراهم کرد».
اینطورکه رئیس هیئتمدیره شرکت بورس تهران توضیح داد، موارد و دلایلی هم هست که احتمال تغییر این روند منفی را بیشتر و جدیتر میکند: «افزایش نرخ ارز نیمایی و کاهش فاصله با نرخ بازار آزاد، امید به گشایشهای برجامی، کاهش فشار انتشار اوراق و کاهش هزینههای جانبی شرکتها در خصوص تخفیفات، هزینههای حملونقل و انتقال پول از جمله عوامل مثبتی هستند که توجه به آنها میتوانست باعث ایجاد روزهای خوش در معاملات بازار سهام شود و تا حدودی از ضرر و زیان سهامداران در بازار بکاهد».
مانند نظر بسیاری از کارشناسان، تجریشی هم از ارزندگی شرایط کنونی نمادها میگوید: «با درنظرگرفتن افزایش نقدینگی و تورم موجود در کشور به نظر میرسد بازار در نقاط ارزندهای قرار دارد و فنر بازار در حال فشردهشدن است و پیشبینی میشود بازار با یک حرکت مثبت به راحتی به مسیر صعودی خود باز گردد و ضرر و زیان سهامداران در این بازار جبران شود».
درباره دلایل ریزش بورس، یکی از عوامل مطرحشده از سوی کارشناسان، بیاعتمادی سرمایهگذاران به این بازار است که ریشه این بیاعتمادی را هم فعالیتها و اخباری مانند کشف ماینر در زیرزمین ساختمان بورس شکل میدهد. «مهدی رباطی»، کارشناس بازار سرمایه، پیشتر در تحلیل این موضع مواردی را در گفتگو با «شرق» مطرح کرده بود. رباطی در پاسخ به این پرسش که «نزدیک به دو سال است میلیونها ایرانی با دعوت مسئولان ارشد پا به بازار سرمایه گذاشتهاند، آیا این دعوت و هجوم مردم مشابهی در دنیا دارد؟ و آیا اتفاق درستی بود؟» گفته است: «قطعا دعوت مردم به حضور در بازار پرریسکی همچون بازار سرمایه، مسئولیت زیادی میطلبد که طرح آن از سوی دولت با وجود عدم بهبود در اوضاع اقتصادی نادرست بوده است. در همه جای دنیا دولتها با ابزارهایی مانند اوراق بدهی، تغییرات نرخ بهره و... بر بازار سرمایه تأثیر میگذارند، اما دعوت به بازار در این سطح از حاکمیت موضوعی است که در ایران رخ داد.
هجوم مردم به بازار سرمایه در دنیا عمدتا به دلیل عواملی مانند صفربودن هزینههای کارگزاری، روند رو به رشد بازارها، توسعه زیرساختهای بازار، امکان درآمدزایی از بازار در هر شرایطی و... است و دولتها نه بهصورت مستقیم، بلکه با تغییر سیاستهای پولی و مالی بر حضور سرمایهگذار در بازار تأثیر میگذارند». اما پرسش مهم این روزها، راهکار خروج از این وضعیت است که رباطی دراینباره گفته بود: «متأسفانه با اتفاقی که در بورس تهران رخ داد، جبران بیاعتمادی به بورس سختتر شده؛ چراکه بازار سرمایه که متولی و مدعی شفافیت است، حالا با عدم انتشار فعالیت ماینرها در سایت کدال، متهم به پنهانکاری و سوءاستفاده از سرمایهگذار شده است.
سؤالی که برای سهامداران زیاندیده ایجاد میشود، این است که آیا بازار سرمایه راهی جذاب و متنوع را برای گسترش پسانداز داخلی کوتاهمدت و بلندمدت فراهم میکند؟ چگونگی جواب به این پرسش است که میتواند ضررهای واردشده به سرمایهگذار را جبران کند و از طرفی منجر به عدم خروج نقدینگی از بورس شود. در درجه اول دولت باید دخالت خود در بازار سرمایه را به سطوح حداقلی کاهش داده و اجازه دهد بازار روال طبیعی خود را طی کند. در این حین، ایجاد مشوق و مسیری برای فعالیت صندوقهای متنوع سرمایهگذاری با تحلیلگران خبره میتواند هم در جبران ضرر سهامداران تأثیر داشته باشد و هم به بازار سرمایه رونق بیشتری ببخشد.
چنین راهحلهایی اگرچه در کوتاهمدت میتواند سرمایهگذاران را از ضرر خارج کند، اما برای ماندگاری آنان در بازار به اخذ تصمیمات جدی و تغییر رویکردهای مدیریتی و سیاستگذاری نیاز دارد». نتیجه این شرایط چه خواهد بود و آینده بورس ایران به کجا خواهد رسید؟ رباطی دراینباره نکاتی را مطرح کرده که مورد توافق کارشناسان زیادی است: «بورس ایران بدون توجه به تغییر در طرز فکر و سیاستهای بخش مالی، مسیر روبهرشدی نخواهد داشت. چیزی که در درجه اول باید در اولویت قرار گیرد، تغییرات در سیستم اقتصادی، افزایش رقابت به وسیله بازکردن درهای کشور و تعامل با دنیا، ایجاد مشوق برای سرمایهگذاری، اصلاح نظام بانکی و در یک کلام خنثیکردن نظام خصولتی رانتی کشور است.
در این صورت میتوان انتظار داشت رشد اقتصادی مثبت اتفاق بیفتد و رونق بازار سرمایه پایدار و روبهبالا باشد. بدون این پیشنیازها، بازار سرمایه ایران همچنان روند نوسانی پرخطری خواهد داشت که به لحاظ اجتماعی میتواند در کُندشدن سالهای رونق آن مؤثر باشد».
بهطور خلاصه کارشناسان یک روش اساسی برای تغییر و تحول در شرایط کنونی بورس مطرح میکنند و آن نیز پیشگرفتن سیاستهایی مخالف با تصمیمات گذشته است و درباره آینده هم دو سناریوی کلی را مطرح میکنند. «مهدی سماواتی»، از کارشناسان بازار سرمایه، از دو سناریو درباره آینده بازار بورس به «شرق» میگوید و نکته مهم اینکه نتیجه هر دو سناریو را در رشد بورس توصیف میکند.
این تحلیلگر بازار سرمایه میگوید: «در شرایط تورمی همیشه یک ایده وجود دارد که هیچ چیزی گران نیست، ولی بهقیمت هم نیستند. بازار ۹۹ هم گران نبود، ولی به قیمت نبود؛ یعنی ارزندگیها زیر سؤال بود. در شرایط تورمی چیزی به اسم گرانی وجود ندارد. در سال ۱۴۰۰ بعد از یک افت شدید، شاهد یک رشد هستیم و با این توضیح به نظر من در بازار ۱۴۰۰ سهام خریدنیتر و ارزنده است».
سماواتی درباره نگرانی سهامداران و همچنین تجربه تلخ سهامدارانی که در یکی، دو سال گذشته به بورس پیوستند، میگوید: «سال گذشته یک جایی عرضه و تقاضا با هم نخواند و آن افت رخ داد؛ البته الان شاخصسازها رشد خوبی داشتهاند و به نظرم نمیتوان بر مبنای شاخص کل، بازار را سنجید. اما اگر مبنا را شاخص هموزن قرار دهیم، میتوان گفت بازار ارزنده است».
سماواتی در ادامه از دو سناریوی پیشرو بازار سرمایه ایران در دولت ابراهیم رئیسی میگوید: «تا پایان ۱۴۰۰ دو سناریو محتمل است؛ یکی برگشت به برجام و توافق که طبیعا ریسک سیستماتیک بازار را کاهش میدهد و صنعت خودرو و بانکی ما را تحت تأثیر قرار میدهد که اینها لیدر بازار هستند و به همین دلیل ریسک سیستماتیک کاهش پیدا میکند و این سهام پیشران و لیدر، بازار را مثبت میکند».
این تحلیلگر بازار سرمایه درباره سناریوی دوم میگوید: «در سناریوی دوم، بحث موفقنبودن دولت در توافق و بازگشت آمریکا به برجام مطرح است که در این صورت با کسری موجود، انتظار تورم را داریم و نرخ ارز هم صعودی خواهد بود و در این شرایط صنایع پتروشیمی، فلزات اساسی و در حالت کلی صنایع صادراتمحور لیدر خواهند شد و بورس را مثبت خواهند کرد. سناریوی سومی وجود ندارد و در هر دو سناریو وضعیت بورس مثبت خواهد بود».
این توضیحات سماواتی در واقع تحلیل و پاسخی به این پرسش است که افراد ناظر که برای ورود به بورس فکر میکنند، چه راهی را در پیش بگیرند که پاسخ این تحلیلگر هم بهطور خلاصه ورود به این بازار است: «البته الزاما مثبتبودن بورس به معنای رشد سرمایه افراد نیست؛ چون باید تورم و دیگر عوامل را هم وارد کرد. این بحث درباره افرادی است که میخواهند وارد شوند و پیشنهاد من در حالت کلی ورود به این بازار البته با آموزشهای لازم و درنظرگرفتن ریسک ذاتی این بازار است».
با این توضیحات، به نظر میآید تحول در بورس کنونی عزمی جدی میطلبد و در شرایط کنونی بودجه تصمیمگیری درست بهشدت سختتر هم خواهد شد. حالا باید منتظر مرهم این دولت برای بورس و میلیونها سرمایهگذار متضررش بود. دراین فضا هرچند مسئولان و کارشناسان زیادی از احتمال سبزپوشی بورس در آذر و دی میگویند، اما سرمایهگذاران مارگزیده حالا از هر ریسمان سیاه و سفیدی میترسند.