آنچه از اخبار پشتپرده به گوش میرسد، انتخاب علیرضا زاکانی، رقیب انتخاباتی سیدابراهیم رئیسی به عنوان شهردار تهران است. گمانهزنیها بر این است که رقبای اصولگرای آقای رئیسی در دولت او سهم و قسمتی دارند.
روزنامه آرمان در ادامه نوشت: اگر آقای زاکانی درواقع به عنوان شهردار انتخاب شود، یکی ازسهمخواهان رقیب از جمع رقبای انتخاباتی آقای رئیسی کنار رفته است. دیگر رقبا مثل آقایان قاضیزادههاشمی وجلیلی براساس گمانهزنیهایی که درفضای مجازی پخش میشود، پست خواهند گرفت.
اما مساله آقای زاکانی کاملا متفاوت است. اینکه هنوز رسما پست شهرداری به آقای زاکانی تعلق نگرفته، اما آقای رئیسی به او تبریک گفته است، نوعی حساسیت را نشان میدهد که ظاهرا یکی از رقبای انتخاباتی نه به وسیله آقای رئیسی بلکه به وسیله اعضای شورای شهر سهمی از قدرت گرفته و تبریک آقای رئیسی موید این مطلب است؛ نه اینکه به آقای زاکانی تبریک بگوید بلکه از اعضای شورای شهر تشکر کند.
اما این مطلب یعنی انتخاب آقایزاکانی یک بخش از واقعیتهای انتخابات شورای شهر است، اما بخش دیگر آن صحبتهایی است که این چند روزه پیرامون این انتصاب صورت گرفته است. صحبتهای آقای مهدی چمران در جلسهای که به عنوان رئیس شورای شهر انتخاب شد با خانم نرجس سلیمانی، دختر سردار شهید قاسم سلیمانی در جای خود قابل نقد و بررسی است.
گفته میشود در رایگیری استمزاجی و غیررسمی آقای چمران و خانم نرجس سلیمانی دنبال این نبودهاند که آقای زاکانی به عنوان شهردار انتخاب شود. اگر مکالمهای که بین آقای چمران و خانم سلیمانی صورت گرفته و به علت باز بودن میکروفن آقای چمران به فضای مجازی کشیده شد، از اینکه- من دیشب یکی از بدترین شبها را داشتم، حتی از جنگ بدتر بود؛ و عدهای فشار میآورند- سخن میگوید، واقعیت داشته باشد باید از همین الان این سوال را مطرح کرد که آیا این بود نتیجه یکدستی اداره کشور بین اصولگرایان؟
تا دیروز بحث این بود که اصلاحطلبان در بخشی از قدرت سهیم و شریک هستند و به لحاظ اختلاف بین اصلاحطلبان و اصولگرایان این اصلاحطلبانند که نمیتوانند با اصولگرایان کار کنند و عملا چرخ مدیریت کشور به لحاظ اختلاف بین اصولگرایان و اصلاحطلبان در ریل واقعی نمیچرخد.
هنوز یکدستی قدرت در اردوگاه اصولگرایان عملیاتی و اجرائی نشده که آقای مهدی چمران از فشارهایی که در خارج به اصولگرایان وارد میشود تا علیرضا زاکانی به عنوان شهردار انتخاب شود، قصه پرغصهای خواهد بود که همانند کوه یخی که نوک قله آن از دریای طوفانی اصولگرایان بیرون زده، هویدا خواهد شد.
صرفنظر ازاین نوع برداشت از مکالمه بین آقای چمران و خانم سلیمانی و اینکه روشن نکرده فشار از ناحیه چه دسته و گروهی و به چه علت بر شورای شهر وارد میشود تا یکی از رقبای سیدابراهیم رئیسی در ترکیب هیات دولت جایی نداشته باشد یا عملا با انتصاب وی به عنوان شهردار تهران، موضوع تعیین پست آقای زاکانی برای آقای رئیسی مساله نباشد؛ اما قانون و مقرراتی که در خصوص شرایط تصدی سِمَت شهردار خصوصا شهردار کلانشهرها پیش پای ماست، موضوع دیگری است که عملا آقای زاکانی را اگر بخواهیم مرّ قانون رعایت شود از رسیدن به پست شهرداری تهران محروم میکند یا بهتر است بگویم حضور آقای زاکانی در پست شهرداری تهران ممنوعیت قانونی دارد.
برابر آئیننامه اجرائی شرایط احراز تصدی سمت شهردار و اصلاحیه چهارم دیماه سال ۱۳۶۷، تصدی شهرداری کلانشهرها دارای شرایط ویژهای است و تحصیلات مرتبط با رشته تحصیلی را نیاز دارد.
تبصره یک ماده سه آئیننامه اجرائی شرایط احراز تصدی سمت شهردار، شرح وظیفهای برای وزارت کشور درخصوص رشتههای تحصیلی مرتبط با شهرداری را در نظر گرفته و به همین اعتبار در دیماه سال ۱۳۶۷، وزارت کشور رشتههای تحصیلی مرتبط با تصدی پست شهرداری را به این شرح اعلام کرد: یعنی رشتههای تحصیلی مرتبط با شهرداری که شرایط لازم را برای تصدی پست شهردار دارند، عبارتند از، «عمران، سازه، راه و ترابری، محیطزیست، مالیه عمومی، مدیریت دولتی، اقتصاد شهری، مدیریت شهری» و چند رشته دیگر که عمدتا با رشته مالی مرتبط هستند.
حساسیت قانونگذار برای تصدی پست شهرداری و رشته تحصیلی مرتبط با آن اظهرمنالشمس است. شهرداری تهران به تنهایی اندازه چند وزارتخانه پرسنل و شرح وظایف دارد. کلانشهر تهران و اداره آن مدیریتی میطلبد که علاوه بر شرایط مدیریتی باید تحصیلات آکادمیکی مرتبط داشته باشد تا شهری به بزرگی تهران را بتوان اداره کرد.
اگر وسعت تهران را در نظر بگیریم، بخشهای وسیعی از مرکز شهر که به بافت فرسوده معروف است، وجود وزارتخانههای کشور، وجود مدیریت سه قوه مقننه، قضائیه و مجریه در تهران و دیگر مواردی که مرتبط با جغرافیای شهر تهران بوده، این حساسیت را بهوجود آورده است.
علیرضا زاکانی دارای کارشناسی دستیاری کودکان و دکترای تخصصی پزشکی هستهای است. برابر آئیننامه اجرائی شرایط احراز تصدی سمت شهردار کسی به این سمت منصوب میشود که باید سابقه مدیریتی داشته باشد.
دراین نوشتار دنبال این نیستم که سابقه مدیریتی مورد نظر آئیننامه را با حضورآقای زاکانی درپستهایی که طی این سالها غیر از نمایندگی مجلس برعهده داشته، برشمارم. اما آیا پذیرفتنی است مدیریت کلانشهرتهران را بنا به آنچه آقای چمران ازحوادث پشت پرده میگوید به فردی بسپاریم که سابقه مدیریتی ندارد؟
مردم براین باورند و توقع دارند حال که گفته میشود درگام دوم انقلاب به مدیریتی یکدست رسیدهایم، این مدیران برابر مقررات و قوانین موجوده و انطباق سوابق و تحصیلات آنان با اینگونه مدیریتها، انتخاب شوند والا دو سال دیگر با سوءمدیریت افرادی که سوابق اجرائی و تحصیلات منطبق با رشته مدیریتی خود را نداشته است، روبهرو خواهیم شد و باراین گناه بر گردن کسانی خواهد افتاد که منافع جناحی خود را برانطباق قوانین و مقررات نسبت به همجناحیهای خود در تصدی مشاغل ترجیح داده و میدهند.
نمیدانم مشاوران آقای رئیسجمهور چه اصلی را در انتصاب هنوز رسمینشده آقای زاکانی در نظر داشتهاند که جزو نخستین اقدامات از ناحیه رئیسجمهور جدید، تبریک به فردی باشد که هنوز رسما به وسیله شورای شهر صرفنظر از شرایط قانونی اعلام نشده است. به نظر میرسد مشاوران آقای رئیسجمهور باید دقت بیشتری داشته باشند.