ماراتن رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به پایان رسید و همانطور که پیش بینی میشد ابراهیم رئیسی هشتمین رئیس جمهوری ایران شد و باید از مرداد ماه سکان دولت سیزدهم را در دست گیرد.
به گزارش خبرآنلاین، بالا بودن تعداد آراء باطله در این دور از انتخابات که حتی از تعداد رأی ۳ کاندیدای دیگر نیز بیشتر بود، نگرانیهایی را سبب شده است. محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران معتقد است که رئیسی باید خود را رئیس جمهور همین آراءباطله هم بداند و البته به شورای نگهبان کنایه میزند که به علت بالا بودن این تعداد رأی باطله ورود کند.
این چهره سیاسی اصلاح طلب، رئیسی را کاندیدای اصولگرایان دانست نه مستقل و معتقد است دولت آینده یک دولت اصولگرا خواهد بود. عطریانفر درباره وضعیت اصلاح طلبان در دولت آینده هم معتقد است که اصلاح طلبان منزوی نخواهند شد، نگرانی هم ندارند و بیشتر مطالبه گر خواهند بود.
مشروح مصاحبه با محمد عطریانفر از چهرههای شاخص اصلاح طلب را میخوانید؛
آقای عطریانفر! تحلیل شما از نتیجه انتخابات۱۴۰۰ در بعد مشارکت، آراء باطله و ... چیست؟
قانونگذار و دولتی که آیین نامه قانون را تدوین کرده و به تصویب رسانده، بندی تحت عنوان آراء باطله دارد بدین گونه که بخشی از این آراء باطله خوانده میشود و به حساب میآید، اما بخشی از آن خوانده نمیشود و در نهایت به حساب نمیآید؛ بنابراین زمانی که قانونگذار، قانون را مصوب میکرد به لحاظ مفهومی، درک آن از آراء باطله این بوده که ممکن است در نوشتن تعرفههای انتخاباتی، اشکالاتی روی برگه رأی توسط عدهای صورت گیرد که اینها دلالتی بر موضعگیری و جهت گیریِ شهروندی که به کاندیداهای انتخاباتی رأی داده، نیست و در نتیجه هیچ چیز را روشن نمیکند.
لذا این مفهوم را آورده که این آراء باطله به هیچ جهتی تعلق نمیگیرد و نامزدهای انتخاباتی از آن بهرهای نمیگیرند در نتیجه در مورد برخی از این آراء که گفتم خوانده و شنیده میشود به عنوان کسی که مشارکت سیاسی کرده را به رسمیت میشناسند و قبول میکنند و در مورد آنهایی هم که خوانده نمیشود طرف با نگاه تمسخرآمیز در انتخابات مشارکت کرده است و رأی آن خوانده نمیشود.
فهم قانونگذار و مصّوب (کسی که قانون را تصویب کرده است) از آراء باطله این بوده است، اما این عدد و رقمهای آراء باطله را در برابر حجم انبوهی از مشارکت کنندگان قرار دهیم نسبت اندکی است و معمولا در حدود نیم یا یک درصد پذیرفته شده است. تجربه سیاسی ما در انتخابات پیشین نیز همین را نشان میدهد که حجم آراء باطله بسیار اندک است، اما وقتی آراء باطله به لحاظ کمیت، افزون و گسترده میشود و مورد توجه قرار میگیرد به گونهای که این آراء از حجم آراء ۶۰ درصد،۷۰ درصد یا ۷۵ درصد نامزدهای انتخاباتی که آراءشان شمرده شده، بیشتر میشود میتواند یک پیام سیاسی نگرانکنندهای را با خود به همراه داشته باشد.
از نگاه من پیام ۴ و نیم میلیونی رأی باطله (که به لحاظ استقرار در جدول آراء، بعد از آراء فرد پیروز قرار میگیرد) این است که جماعت انبوهی از شهروندان ایرانی هستند که نسبت به انتخابات اعتراض داشتند و این اعتراضات را در قالب انداختن رأی در صندوق آراء به صورتی که جهت گیری به سمت هیچ کسی پیدا نکند بروز دادهاند. حال این جهت گیری اعتراضی غیر از کسانی است که اساسا در انتخابات شرکت نکردند و به بیان دیگر نه به صفت شهروندان متعارف و منفعلی که معمولا در تاریخ سیاسی ایران از مرز ۲۰ تا ۴۵، ۵۰ درصد شرکت نمیکردند، بلکه اینها به گونهای متفاوت از آن گروه تحریمی، موضع اعتراضآمیزشان را مطرح کردند.
این مسئله نیازمند آسیب شناسی است و بنده حداقل در مقام اولیه در حوزه بررسی، تحلیل و آسیب شناسی، قائل به این هستم که نهادهای مرجع و پاسخگو که در مقدمات برگزاری انتخابات باید مشارکتی داشته باشند و در ترمهای حقوقی، بسترساز اجتماعی- سیاسی برای شهروندان باشند و آنها را به مشارکت تشویق کنند اینها یک نوع بی توجهیها و عدم احساس مسئولیت مشترکی را به نمایش گذاشتند که تاثیرات و تبعات عملیاتیاش در روز برگزاری انتخابات، این گونه میشود که یک حجم انبوهی از آراء باطله را شاهدیم.
از نگاه بنده در گام اول، با تمام حرمت و اعتباری که برای نهاد ارزشمند کنترل کننده هدایت کننده و تنظیم کننده شورای نگهبان در نهاد قانونی قائل هستم، اما عملکرد اعضای شورای نگهبان به گونهای که بوده که جامعه از عملکرد و خروجی تدبیر و تصمیم شورای نگهبان دغدغهمند و گلایهمند است به گونهای که مردم و افراد معترض برای اینکه اعتراض خودشان را بروز دهند در قبال این تدبیر نامناسب و غیرقابل قبول سکوت میکنند و به صورت واکنشی، رأی خودشان به صورت آراء باطله در صندوق میاندازند که هیچ جهت گیری خاصی نداشته باشد.
بنده این دغدغه را به این دلیل به صراحت مطرح میکنم که اگر توجه داشته باشید رهبری از موضع مظلومیتی که بر جماعتی از نامزدهای انتخاباتی وارد شد و جفا در حق آنها شد، صدای اعتراض ایشان بلند شد و شورای نگهبان را مورد خطاب قرار داد، اما متاسفانه این نهاد قانونی حتی به دغدغه و تنبه رهبری، هیچ وقعی ننهاد و جهت گیری روشنی نکرد.
من فکر میکنم این دغدغه رهبری بیش از آنکه در مقام دفاع از یک نفر، دو نفر و یا پنج نفر از نامزدها باشد دغدغه ایشان به دلیل نقدی که به شورای نگهبان وارد کردند و گفتند این جفاکاری و ظلم را باید جبران کنند بیشتر در مسیر این اتفاقی که امروز رخ داده بوده است بدین گونه ما آراء باطله چند میلیونی نداشته باشیم.
اتفاقا موضع دفاع از شهروندان و اینکه ما حق نداریم رفتار حقوقی مسئولانه خودمان را در نظام سیاسی، حقوقی و اجرایی خود را به گونهای تدبیر و طراحی کنیم که موجب رنجش صاحب، ولی نعمتان انقلاب که مردم هستند، شود. از این حیث به نظر میرسد این آراء باطله در این انتخابات به طور خودماهیتی و روشی در مقایسه با آراء باطله در دورههای دیگر کاملا متفاوت است و حتما باید به جای اینکه روی این تحلیل و بررسی، هدفگیری حقوقی انجام بدهیم و صرفا بگوییم جنبههای ساختاری دچار ایراد بوده که این اتفاق رخ داده، باید حتما یک تحلیل کاملا هوشمندانه و محتوایی انجام دهیم و به بیانی دیگر آن را به عنوان یک تذکر و تنبه برای آینده انتخابات در نظر بگیریم.
شورای نگهبانی که مدعی نظارت استصوابی است و اعلام میکند که تا آخر خط، هر کجا حق دخالت و بررسی دارد و میتواند اعمال تدبیر کند، در اینجا هم با همین دیدگاه، نگاه کند در واقع از موضع نظارت استصوابی به ما توضیح دهد وقتی چنین ظلمی در حق انتخابات صورت میگیرد و بخشی انبوهی در حدود ۵ میلیون رأی دهنده از مشارکت منطقی و معنادار باز میمانند و صدای اعتراض خودشان را این گونه بیان میکنند، از منظر نظارت استصوابی، این مسئله را اصلاح کند. چرا شورای نگهبان در اینجا فراموش میکند و حس میکند مسوولیتی ندارد، اما در آن جا که میخواهد طرف را از صحنه رقابتها بازدارد احساس اقتدار میکند و با قدرت اعلام میکند که حقوق قانونی شورای نگهبان است و دخالت میکند.
یعنی شما برای شورای نگهبان در بالا رفتن آراء باطله، نقش و تاثیر قائل هستید؟
از نگاه بنده شورای نگهبان مسئول است و من با صدای بلند اعلام میکنم که تحلیل و تفسیر من از آراء انبوه نزدیک به ۵ میلیون آراء باطله این انتخابات این است که پاسخگوی عدم مشارکت این شهروندان، شورای نگهبان است.
عدم حضور چهرههای شاخص را در این مشارکت چقدر تاثیرگذار میدانید؟
معمولا برای رونق انتخابات و مشارکت مردم در انتخابات، دو جنبه در مشارکت حداکثری موثر است نخست، فضای عمومی و اعتماد جامعه مخاطب به حاکمیت است و اینکه مردم احساس تکلیف میکنند که در تعیین سرنوشت خودشان مشارکت کنند؛ این یکی از مولفههای تاثیرگذار در مشارکت تقویت شده و حداکثری است که نقش آن هم بسیار کلیدی و مهمی است.
نکته دوم این است که تاثیرات محلی و منطقهای و محدودی است که چهرههای شاخص شرکت کننده در انتخابات در مقام انتخاب شوندگی، یک حریمی از طرفدارانشان را روشن میکنند و آن را تشویق به حضور میکنند. بنده در این قضیه بر این باورم که عدم حضور چهرههای شاخصتر هم در کاهش سطح مشارکت بی تاثیر نیست.
وظیفه رئیس جمهور منتخب را در قبال آراء باطله و خاموش چه میدانید؟
ابتدا به آقای رئیسی به عنوان رئیس جمهور منتخب تبریک میگویم. تمامی رقابتها، موضع گیریها و نقدها تا قبل از روز برگزاری انتخابات، مشروع و دفاع بوده است، اما از روز شنبه یعنی روز جمعه بعد از انتخابات، کسانی که در مقام رقابت بودند به آقای رئیسی، خیر مقدم گفتند و رئیسجمهور منتخب را تشویق کردند و همراهی خودشان را برای پیشبرد اهداف ملی به ایشان ابلاغ کردند و نشان دادند و دست همکاری و همدلی به سمت ایشان دراز کردند.
این اقدام، اقدامی است که شرافتمندانه و شکوهمندانه از سوی رقبا در حق رئیسجمهور منتخب ارائه شد ما هم از آن استقبال میکنیم، اما گام مهمی که از سوی رئیس جمهور منتخب باید برداشته شود این است که از امروز یا از روزی که ایشان برای پذیرش مسوولیت سوگند میخورند جناب آقای رئیسی، رئیس جمهور قاطبه ملت ایران است چه کسانی که به ایشان رأی دادند، چه کسانی که در مقام نقد، رقیبان ایشان هستند، چه کسانی که اعتراض خاموش خود را در قالب آراء باطله مطرح کردند، چه کسانی که خود را از اصل مشارکت بازداشتند، تحریم کردند و مشارکت نکردند و چه کسانی که خارج از این قواعد، در حالت انفعال، شراکت انتخاباتی نداشتند جناب آقای رئیسی رئیس جمهور همه ملت است.
این موضع، موضع منطقی است که در قانون به رسمیت شناخته شده و در ادبیات توسعه و دموکراسی خواهی هم قطعی است مبنی بر اینکه رئیس جمهور برگزیده اکثریت، قبل از آن که در راستای تامین منافع طرفداران حداکثریاش بوده باشد مسوولیت و ماموریت دارد که حقوق اقلیت از قدرت ناکام مانده را تامین کند.
با توجه به اینکه آقای رئیسی اعلام کردند که مستقل وارد شده ام، پیش بینی میکنید کابینه ایشان به کدام سمت سنگینی میکند؟ کدام طیف از اصولگرایان؟ ممکن است به سمت فراجناحی بودن حرکت کنند یا ...
اینکه آقای رئیسی گفته اند مستقل آمدهاند بنده چنین عبارتی را نشنیدهام و اگر این را گفتهاند بیشتر نوعی مطایبه و شوخی سیاسی بوده است. جریان اصولگرایی کشور یکپارچه و با همه ظرفیتهایشان، آقای رئیسی را به عنوان نماینده خودش برگزید و دعوت به مشارکت کرد و آقای رئیسی را به عنوان نماد خود را معرفی و از ایشان حمایت کرد. در فعالیتهای تبلیغاتی و حمایتی، با تمام جان و توانش مایه گذاشت و پیش برد. از این جهت فکر میکنم آقای رئیسی، دیگر چنین بیانی را نخواهند داشت و خودشان را مدیون جریان اصولگرایی کشور میدانند و باید نسبت به این رسم جوانمردی پایبند باشند که از نگاه بنده این گونه است.
اساسا لفظ استقلال در این زمینهها، لفظ چندان پسندیدهای نیست اینکه ما مستقل از احزاب و گروههای سیاسی هستیم یک تصویر نادرستی است که برخی نامزدها فکر میکنند که این مسئله مایه تنزه طلبی و پاک رفتاری اینها میشود در حالی که کجا اشکال وارد شده کسی که یک فکر سیاسی را نمایندگی میکند کارش نادرست است؟ خیر این گونه نیست. ما باید رقابتها را در چارچوب اندیشههای سیاسی متنوع را بپذیریم و افراد هم باید وفاداری شان را نسبت به طرفدارانشان در زمانی که به قدرت میرسند به رسمیت بشناسند. یقینا کابینه رئیسی اصولگراست و غیر از این نمیتوان تصور کرد.
آقای عطریانفر! تحلیل شما از آینده جریان اصلاحات در دولت آینده چیست؟ منزوی میشوند یا مطالبه گر یا ...
اصلاح طلبان نگرانی ندارند در حال حاضر اصلاحطلبان یک پیام به جامعه ایران میدهند مبنی بر اینکه در نقطهای قرار گرفتهایم که برای توفیق صددرصدی جریان اصولگرا، همه زمینهها و مقدمات فراهم است؛ مجلس همراه، دستگاه قضایی همراه، نهادهای غیرانتخابی و مسوول در سطوح دیگر که همراه با این دولت هستند؛ نهاد روحانیت، نهادهای حوزوی، نهادهای فرهنگی.
در واقع تمامی بسترهایی که دولت را در برنامهها و شعارهایش به صورت صددرصدی موفق کند الان مهیا است از امروز به بعد، طبیعتا هیچ عذری پذیرفته شده نیست و تمامی شرایط برای موفقیت دولت قانونی آقای رئیسی که از حوزه اصولگرایی به قدرت رسیده، فراهم است.
ما هم بسیار خوشحالیم، چون حضور رقابتی اصلاح طلبان در امر انتخابات، حضور طریقتی است نه موضوعیتی. بدین معنا که ما موضوعا، در تلاشیم برای تامین منافع مردم، یک اقدام انتخاباتی انجام دهیم. حال در این طریقت، رقیب پیروز شده است و، چون رقیب در بیان شعارهای کلیدی ملیاش، دقیقا تابع همان شعارهای مطرح شده از سوی رقبای اصلاحطلبش بوده، طبیعی است ما هم نسبت به این شعارها که تاثیر روانی روی رقیب داشته و رقیب هم عملا حتی در مناظرهها نشان داد که در اهداف تعریف شده برنامه خودش، همان شعارهای اصلاح طلب را مطرح کرده، برای ما بسیار خوشایند است که دولت موفق باشد و دولت اصولگرا حتی میتواند روی ظرفیتهای حمایتی و همراهی جریان اصلاحطلب حساب کند.
جریان اصلاحات نه تنها منزوی نخواهد بود بلکه در گام اول اعلام آمادگی میکند که هر جا دولت اصولگرا برای تحقق برنامه هایش، نیاز به کمک اصلاحطلبان داشته باشد با تمام قدرت و تواضع، آمادگی همراهی دارند. دوم اینکه اصلاح طلبان میتوانند در این فرصت تاریخی که پیش رویشان قرار گرفته شده بدون اینکه در مقام پاسخگویی باشند و دغدغهای داشته باشند به بازسازی تشکیلات، گفتمان و ارتباطات اعتمادآمیزشان با جامعه، نگرشی داشته باشند و گردش درستی انجام دهند. جریان اصلاحات نگرانی ندارد خوشبختانه به لحاظ فضای امنیتی هم یک فضای آرامی داریم هیچ نگرانی، خوشبختانه نداریم و همه از آنچه که رخ داده، استقبال کردهاند.