دکتر رضا طالعیفر*؛ استراتژی اسلام هراسی، رویکردی است که نوعا به پیش داوری، هراس و تبعیض غیر منطقی علیه اسلام و مسلمانان اشاره دارد. در این راهبرد جهان غرب، اسلام را بیش از هر مذهب دیگری به خشونت پیوند میدهد.
پیرو این استراتژی، رسانههای غربی از حوادث پس از یازده سپتامبر در جهت بهرهبرداری از اهداف سیاسی خود استفاده کردند. این رسانهها اسلام را در اشکال "رادیکالیسم"، "بنیادگرایی" و "افراط گرایی" نمایش داده و روشن است که در دنیای پستمدرن و در فضایی که رسانهها نقش محوری دارند، تصاویر دارای واقعیتی فراتر از حقیقت میگردند.
غرب با صرف هزینههای گزاف و استفاده از تبلیغات حجیم رسانهای خود در طراحی و تدوین استراتژی اسلام هراسی، به دنبال نمایش شکل جدیدی از اسلام در سطح جهان با شاخصههایی چون: اسلامی خشن، متعصب، عصبی، بی منطق و بی روح است. متاسفانه چنین اسلامی با حمایت مزورانه غرب در میان گروه هایی، چون طالبان، القاعده، داعش و.. به وضوح دیده میشود و به واقع جریانهای تکفیری که به اسم اسلام به هرگونه ترور و خونریزی دست میزنند خود مولود نظام غرب و استعمار هستند در جهت دامن زدن هرچه بیشتر به اسلام هراسی و اسلام ستیزی.
این مهم در کلام و سخنان مقامات غربی به وضح دیده میشود تا هر چه میتوانند بر شعله ورترشدن آتش اسلام هراسی در جوامع بشری بدمند. برای نمونه: رئیس جمهور جنجالی و پوپولیست آمریکا یعنی دونالد ترامپ در طی رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶، به بهانه مبارزه با تروریسم، اعلام کرد باید از ورود مسلمانان به خاک آمریکا جلوگیری شود وی در ادامه سیاست اسلام هراسی و البته خودبرتربینی اش، بعد از روی کار آمدن نیز با صدور یک فرمان اجرایی ورود اتباع چند کشور اسلامی از جمله ایران را ممنوع کرد.
ترامپ به کرات در سخنرانی هایش صراحتا با معادل دانستن تروریسم و اسلام از "تروریسم اسلامی" سخن گفته است. ویلیام کوهن، وزیر جنگ سابق آمریکا، برای اولین بار پس از یازده سپتامبر، عبارت "جنگ جهانی چهارم" را به کار برد. وی تصریح کرد: "جنگ آمریکا و متحدانش با اسلام، جنگ چهارم جهانی است.
نورمن پودهورتز، سیاست مداران آمریکایی و از بنیانگذاران نو محافظه کاری در آمریکا، در کتاب "جنگ جهانی چهارم، نبرد طولانی علیه فاشیسم اسلامی" نوشت: "اگر جنگهای جهانی پیشین علیه امپریالیسم، فاشیسم وکمونیسم بود؛ در چهارمین جنگ جهانی، آمریکا در مقابل فاشیسم اسلامی صف آرایی میکند. به اعتقاد او، این پدیده اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ظهور کرد و نخستین برخورد آن با آمریکا توسط گروه مقاومت حزب الله در سال ۱۹۸۳ میلادی در بیروت بود.
بایستی عنوان کرد که اسلامهراسی غربی پدیدهای متکثر است که از تقاطع خصیصههای تهاجمی غرب اومانیستی در دوران مدرن حاصل شده است و طرح مفهوم جعلی بنیادگرایان اسلامی یا همان تروریستهای مسلمان، بهانه و وسیلهای شده است تا در نبود کمونیسم، القای وجود جهانِ دو قطبی و بهره برداری سیاسی از این فضا، برای غرب -خصوصاً آمریکا- باقی بماند.
البته هدایت این ترسِ واهی از اسلام بر عهده متفکران و دانشمندان غربی گذاشته شده است تا با منحرف کردن افکار عمومی به سمت مسائل دیگر، این ترس تاریخی خود را پنهان سازند و آن را به عوامل دیگری نظیر حوادث تروریستی و... نسبت دهند.
ترسیم مسلمانان به عنوان دشمن، روایت خاصی از اسلام ارائه میدهد که آن را مترادف دینی منزوی، متوحش، انعطاف ناپذیر، و تبعیض آمیز معرفی میکند که پیروانی مناسب همین اوصاف تربیت میکند. این روایت در سطح گستردهای از جوامع غربی، پذیرفته شده و واکنشهای خصمانهای در این جوامع ضداسلام و مسلمانان ایجاد کرده است. همچنین تصویر غالب "مسلمانان خشن" نه فقط در روزنامهها و تلویزیونهای غربی بلکه در فرهنگ پاپ، هنر، موسیقی، ادبیات، کتابهای درسی مدارس، گفتمان عامه و به اشکال مختلف رایانهای توسط نظام غرب تولید شده است.
تاثیر استراتژی اسلام هراسی بر اذهان جوامع غربی به گونهای بوده است که صدها پرونده در مورد اذیت مسلمانان در کشورهای اروپایی و به خصوص آمریکا مفتوح است و در بین مردم جوامع مذکور دیگر شنیدن و دیدن اعمال خشونت علیه مسلمانان امری عادی تلقی شده و اتفاقی قابل انتظار است که کسی در مورد آن حساسیتی نشان نمیدهد.
حتی قضیه اسلام هراسی و مسلمان ستیزی در آمریکا تا جایی پیش رفته است که حتی جان کسانی که دارای لباس و ظاهری شبیه به اعراب مسلمان هستند نیز در امان نیست و بایستی گفت که در واقع پروژه اسلام هراسی در یک کلام در تلاش برای افزودن یک بار معنایی منفی به مسلمان بودن افراد در افکار عمومی جوامع غربی است.
*دکترای مدیریت دولتی و عضو هیات علمی دانشگاه