خوزه دانيل اورتگا ساودرا، رهبر جبهه آزاديبخش ملي ساندينيستا و رئيسجمهور نيكاراگوآ در 11 نوامبر 1945 در خانوادهاي متوسط در «لاليبرتد» متولد شد. پدر دانيل بهعنوان حسابدار در يك معدن مشغول بهكار بود. دانيل اورتگا مبارزه با ظلم را از پدرومادر خود به ارث برد.
اين دو از مبارزان ضدديكتاتوري "آناستازيوسوموسا دبايل" بودند و در اين راه حتي زندان را نيز تجربه كردند. پدر دانيل، دوشادوش قهرمان بزرگ مبارزات استقلالطلبانه نيكاراگوآ "آگوستينو ساندينو" در ميان سالهاي 1927 تا 1934 عليه اشغالگري آمريكا جنگيده بود.
دانيل كه بهعنوان يك نوجوان آگوستينو ساندينو را الگوي خود قرار داده بود، در 15 سالگي براي بار اول بهخاطر فعاليتهاي سياسياش دستگير شد. هوبرتو و كامليو برادران دانيل هم از مبارزان ضدديكتاتوري بودند كه در اين ميان هوبرتو بهعنوان يك استراتژيست نظامي حتي به مقام وزير دفاع دولت ساندينيستا نيكاراگوآ رسيد، اما كامليو در نبرد با ديكتاتوري كشته شد.
خانواده اورتگا در شرايطي كه دانيل تازه گام به سالهاي نوجواني گذاشته بود، به «ماناگوئا» پايتخت نيكاراگوآ مهاجرت كردند. در آنجا دانيل اورتگا به تحصيل در مدارس خصوصي كاتوليك پرداخت. او در اين سالها يك كاتوليك فعال بود و در محلههاي فقيرنشين پايتخت آموزههاي انجيل را به مردم منتقل ميكرد.
جديت، هوش، سخنوري و از خودگذشتگي مذهبي او باعث ميشد تا بسياري فكر كنند كه او در آينده يك كشيش خواهد شد. دانيل اورتگا در سال 1913 به دانشگاه آمريكاي مركزي شهر ماناگوئا وارد شد، اما خيلي زود به جبهه آزاديبخش ملي ساندنيست پيوست. گروهي كه مدتي بعد زيرزميني شد.
مبارزه ساندينيستا كه نام خود را از آگوستو ساندينو به عاريت گرفته بودند، در شرايطي كه سركوب دولت سوموسا بهشدت گروههاي سياسي و چريكي را درهم ميكوبيد، ادامه داشت. اورتگا در سال 1967 بهعنوان رهبر شاخه مبارزان چريكهاي شهري ساندينيستا انتخاب شد، اما مدتي كوتاه پس از آن در يك عمليات دزدي از بانك دستگير و به زندان افتاد.
او هفت سال را در زندان سپري كرد، اما در سال 1974 از زندان آزاد شد. داستان آزادي دانيل اورتگا از زندان هم اينگونه بود كه ساندينيستا در يك عمليات گروگانگيري به خانهاي هجوم برده و تعداد زيادي از مسوولان دولتي و اعضاي خانواده سوموسا، ديكتاتور نيكاراگوآ را به گروگان گرفتند.
آنها در قبال آزادي گروگانها خواستار آزادي اورتگا و تعدادي ديگر از زندانيان ساندنيست شدند، معاملهاي كه با موفقيت انجام شد. اورتگا پس از آزادي به مبارزات خود شدت بخشيد و به يكي از رهبران ساندينيستا تبديل شد، اما ديكتاتوري سوموسا با اتكا به گارد ملي خشن خود به تسلط بر ثروت و قدرت در نيكاراگوآ ادامه ميداد. در ژانويه 1978 يك اتفاق باعث شد تا پايههاي رژيم سوموسا لرزانتر شود.
در اين زمان «پدرو خوآكين چامورو» مدير مسوول روزنامه «لاپرنسا» و يكي از مخالفان سوموسا به قتل رسيد. شواهد حاكي از آن بود كه اين قتل توسط پسر سوموسا كه از افسران گارد ملي بود، انجام شده است. چند روز بعد و در 23 ژانويه مبارزه سراسري در سطح كشور عليه ديكتاتوري آغازي دوباره يافت.
در نوامبر 1978 با انتشار گزارش سازمان حقوق بشر كشورهاي آمريكايي پرده از جنايات گارد ملي نيكاراگوآ برداشته شد. در اين زمان شوراي امنيت سازمان ملل نيز قطعنامهاي عليه حكومت سوموسا صادر كرد. در اين زمان مخالفان سوموسا دولت موقت در تبعيدي را در كاستاريكا تشكيل دادند.
هم میهن در مورد به قدرت رسیدن اورتگا می نویسد: ساندينيستا اكثر شهرهاي كشور را به تصرف خود درآوردند تا در نهايت سوموسا سقوط كرده و با ثروتي در حدود 400 ميليون دلار به آمريكا فرار كند. اورتگا در اين زمان بهعنوان يكي از اعضاي خونتا در اداره كشور سهيم شد. شوراي بازسازي ملي نيكاراگوآ در اين زمان با حضور دانيل اورتگا و چهار عضو ديگر تشكيل شد.
چهار عضو ديگر اين شورا «موزز حسان» مبارز ساندينيستا؛ «سرجيو راميرز وكادو»، نويسنده؛ «آلفونسو روبلوساني»، تاجر و «ويولتا باريوس دو چامورو»، بيوه يك روزنامهنگار مخالف مقتول بودند، اما با استعفاي روبلو و چامورو قدرت بهطور كامل به ساندينيستا رسيد. در نوامبر 1984 اورتگا دستور انتخابات ملي را داد و موفق شد با كسب 63 درصد آرا در آن انتخابات پيروز شود. انتخاباتي كه از سوي اكثر ناظران بينالمللي دموكراتيك و عادلانه خوانده شد.
البته تعدادي از گروههاي مخالف تحتفشار سفارت آمريكا اين انتخابات را تحريم كردند. ريگان، رئيسجمهور وقت آمريكا نيز اين انتخابات را غيرعادلانه خواند و اعلام كرد كه متقاعد شده تا با حمايت از كنتراها «پايداري دموكراتيك» را در نيكاراگوآ تقويت كند.
در 1981 رونالد ريگان، ساندينيستا را به همكاري با كوبا براي بهراه انداختن انقلاب ماركسيستي در آمريكايلاتين و بهخصوص السالوادور متهم كرد. او سيا را رسما مسوول رساندن كمكهاي اقتصادي، تسليحاتي و آموزشي به مخالفان ساندينيستا يعني كنتراها كرد. كنتراها متشكل از افسران سابق گارد ملي سوموسا و ديگر مخالفان مسلح ضدساندينيستا بودند.
حمايت دولت آمريكا از مخالفان اورتگا و ساندينيستا باعث بروز يكي از بزرگترين رسواييهاي سياسي تاريخ آمريكا شد كه به ايران گيت يا ماجراي ايران – كنترا معروف شد. در اين پرونده فاش شد كه اليور نورث و تعداد ديگري از اعضاي دولت ريگان با فروش سلاح به ايران عايدات آن را صرف كمك به كنتراها ميكردند.
در جنگ كنتراها با دولت ساندينيستا در فاصله سالهاي 1980 – 1989 بيش از 30 هزار نفر كشته شدند. اولين دوره رياستجمهوري اورتگا با مشكلات فراواني همراه بود. او كه سياستها سوسياليستي را سرلوحه خود قرار داد، با مخالفتهاي داخلي، دشمني آمريكا و جنگ با كنتراها دستوپنجه نرم كرد.
مخالفت آمريكا تا جايي پيش رفت كه سواحل نيكاراگوآ را مينگذاري كرد تا دولت اورتگا را فلج كند. اورتگا در پايان دوران رياستجمهوري خود و در انتخابات سال 1990 با همكار پيشين خود در خونتا، ويولتا باريوس دوچامورو پنجه در پنجه افكند. دوچامورو موفق شد با حمايت اتحاد ملي مخالفان كه گروهي متشكل از 14 حزب از محافظهكاران ليبرال گرفته تا كمونيست در انتخابات به پيروزي دست يابد، اما نقطه عطف اين انتخابات نحوه واگذاري قدرت به رقيب بود كه بهعنوان يك الگو معرفي شد.
سخنان اورتگا در هنگام خروج از كاخ رياستجمهوري براي هميشه در تاريخ ثبت شد: «ما به شكل پيروزمندانهاي از قدرت كنارهگيري ميكنيم زيرا ما ساندينيستا براي رسيدن به پستهاي حكومتي خون نداديم و زحمت نكشيديم بلكه هدف ما رساندن آمريكايلاتين به جايگاه واقعي خود و اجراي اندكي عدالت بود.» پس از اين ديدار، اورتگا همچنان بهعنوان يك رهبر اپوزيسيون چهرهاي تاثيرگذار بود.
هرچند در هر دو انتخابات رياستجمهوري سالهاي 1996 تا 2001 شكست خورد. او در اين سالها ميانهروتر شد و در برخي از انديشههاي خود تجديدنظر كرد كه از جمله آنها ميتوان به حركت به سوي سوسياليسم دموكراتيكتر و تقويت باورهاي كاتوليكي در او اشاره كرد تا جايي كه ساندينيستا در سال 2006 قانون ممنوعيت سقط جنين در سرتاسر نيكاراگوآ را تاييد كردند. اورتگا در سال 1998 با اتهام سوءاستفاده جنسي از زويلما ناوارز روبهرو شد، اما بهخاطر عضويت در مجلس، دادستان نتوانست او را به محاكمه بكشاند.
بخش پایانی گزارش هم میهن حاوی مطالب جالبی از مطالب جالب و عجیبی از زندگی اورتگا است: او همچنين در سال 2005 با روزاريو موريلو ازدواج كرد. زني كه سالها با او زندگي كرده و از اورتگا صاحب هفت فرزند شده بود. اورتگا در انتخابات رياستجمهوري ماه نوامبر سال 2006 با پيروزي بر رقبا دوباره به مقام رياستجمهوري نيكاراگوآ دست يافت.
او در اين انتخابات كه از سوي اكثر ناظران دموكراتيك و عادلانه خوانده شد، 99/37 درصد آرا را كسب كرد. فيدل كاسترو و هوگو چاوس، دو دوست اورتگا اولين افرادي بودند كه پيروزي او را در انتخابات تبريك گفتند. همچنين كاخ سفيد در هشت ژانويه 2007 تاييد كرد كه بوش نيز تلفني پيروزي اورتگا را به او تبريك گفته است.