گویا احساس میکند آن موجی که انتظارش را داشت بالاخره در حال منتقلشدن است! سال ۸۴ چند ماه بعد از انتخاباتی که از آن انصراف داد، در برنامه صندلی داغ شرکت کرد و گفت: «حس کردم رأی لازم را ندارم. ۱۶ سال برنامهای برای تحول کشور و فعالیت اقتصادی سیاسی اداره جامعه طراحی کردم. نخبگان به برنامه من اقبال نشان دادند؛ اما این موج به جامعه منتقل نشد و همین، دلیل انصراف من بود».
شرق در ادامه نوشت: کاملا مشخص است که محسن رضایی، عزمش را برای آمدن جزم کرده، اما از آنجایی که در سیاست ایران باب شده بیشتر نامزدها تا روزهای آخر ماجرا را به تعارف برگزار کنند، قصدش را رسمی و علنی مطرح نمیکند بلکه در لفافه شاید و اگر و وعدههای انتخاباتی میپیچد تا شاید هم امتیازات بیشتری برای آمدن دریافت کند و هم مردم را نسبت به خودش مشتاقتر کند! آن هم درحالیکه برخی شنیدهها حاکی از این است که جریان اصولگرایی هم نسبت به آمدن او بیمیل نیست و احتمال اجماع روی آقا محسن بالاخره بعد از نزدیک به دو دهه در آستانه شکلگیری است.
حتی برخی اخبار حاکی از این است که ائتلافی میان او و سعید محمد درحال شکلگیری است به این صورت که فرمانده فعلی قرارگاه خاتم ذیل محسن رضایی قرار گیرد. درحالیکه اخبار از غیبت دو نامزد اصلی و مطرح انتخابات ۱۴۰۰ یعنی رؤسای دو قوه حکایت دارد، شانس فرمانده سابق سپاه از همه دورههای پیشین بالاتر رفته است.
البته شرایط نهچندان مطلوب اقتصادی برگ برنده دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در این روزهاست، فردی که سالهاست اصرار دارد با شمایل یک اقتصاددان شناخته شود تا نظامی سیاستمدار. او تبلیغات انتخاباتیاش را غیررسمی سه ماه مانده به انتخابات آغاز کرده و دیروز گفته است: «نمیشود دولت آینده با یک نفر و بدون برنامه شکل بگیرد؛ بسیاری از این افرادی که کاندیدا هستند باید در کابینه بعدی حضور داشته باشند. موضوع مهم هشت سال آینده، استقرار دولتی قوی، کارآمد، مسئولیتپذیر و دارای تخصص از تخصص اقتصاد گرفته تا امنیت، سیاست داخلی و سیاست خارجی است. اگر برای ورود به انتخابات تصمیم گرفتم و اعلام کاندیداتوری کردم، خواهید دید کاری خواهیم کرد که یک نفر بیکار نماند و اصلا کسی وجود نداشته باشد که بیاید انتقاد کند».
چندی قبل هم کارزاری در فضای مجازی برای دعوت از محسن رضایی برای شرکت در انتخابات آتی شکل گرفته بود. همینطور، افرادی که با او دیدارهایی داشتهاند، میگویند در اظهارات او عزم جدی برای حضور درانتخابات ۱۴۰۰ را احساس کردهاند. دیماه خودش هم گفت: در دورههای پیشین برای صحنه انتخابات میآمدم و جدی نبودم، اما این دفعه جدی هستم. حمیدرضا ترقی، عضو مؤتلفه هم گفته بود که آقای رضایی اراده کرده است که وارد عرصه بشود و قطعا میخواهد نامزد بشود.
بااینحال وقتی خبری مبنیبر فعالشدن ستادهای انتخاباتیاش منتشر شد، نزدیکانش تکذیب کردند و آن را شایعهای دانستند که سرمنشأش به لندننشینان میرسید. امیدوار رضایی گفته بود: «موج تخریبی که از لندن علیه دکتر رضایی شروع شده، بیانگر آن است که آنها مطمئن شدهاند اگر ایشان نامزد انتخابات ریاستجمهوری شود، چون متخصص اقتصاد است و به مسائل امنیتی و دفاعی نیز مسلط است، با استقبال مردم مواجه میشود و سکان دولت را به دست میگیرد و اروپا و آمریکا را وادار میکند که به تعهدات خود عمل کنند، بنابراین فتنهها و برنامههای بیگانگان را خنثی و آنها را به رفتار مؤدبانه در مقابل ملت بزرگ ایران وادار خواهد کرد. محسن رضایی اقتصاد ملی ایران را تقویت و تحریمها را خنثی میکند و در چنین شرایطی بدخواهانِ ملت ایران دستخالی و سرافکنده خواهند شد».
در ادامه هم اضافه کرده بود که ایشان هرگونه جمعبندی خود درباره انتخابات ۱۴۰۰ را طی سخنرانی رسمی یا اطلاعیه رسمی و از طریق رسانههای معتبر به اطلاع مردم عزیز کشورمان خواهد رساند و مطالب منتشرشده در رسانههای دیگر فاقد صحت است.
در میان جریانهای درون اصولگرایی آنکه زودتر از همه بحث نامزدی آقا محسن را پیش کشید، جبهه ایستادگی، نزدیکترین حزب به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. دبیرکل این جبهه عبدالحسین روحالامینی، پدر محسن روحالامینی، از جانباختگان کهریزک است و قائممقامش کرمرضا پیریایی، از استانداران سابق احمدینژاد و نزدیکان محمدرضا رحیمی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام هماکنون از مشاوران محسن رضایی است!
پیریایی، قائممقام جبهه ایستادگی، با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری آینده به باشگاه خبرنگاران گفته بود: «انتخابات ۱۴۰۰ بهویژه تحت تأثیر عملکرد بسیار ضعیف دولت حسن روحانی بهشدت از کلیشههای انتخاباتی گذشته فاصله گرفته و افکار عمومی به سمت گفتمان برنامه و کارآمدی، گرایش جدی یافته است.
مدتی است مراجعات درخور توجهی به محسن رضایی میشود که جنس این مراجعات از همان مقوله ضرورتها و واقعیتهاست؛ در این مراجعات درخواستها فقط درخواست این نیست که رضایی نامزد شود، عمده صحبت این است که به هر شکل او در چارهاندیشی برای واقعیتها و توجه به ضرورتهای قطعی موجود، ورود کاملا مؤثر داشته باشد؛ بنابراین چه در جلسات و فعالیتهای جبهه ایستادگی و احزاب عضو جبهه که البته بخشی از فعالیت مداوم همراهان محسن رضایی به حساب میآید، این دغدغهها و مباحث بیشتر شده است. البته، چون محسن رضایی شخصیت فراجبههای و فراحزبی است، دامنه ارتباطات بسیار گسترده دارد و گستره خاستگاهی او کمنظیر است. برخی از مراجعات و ارتباطات به استناد اینکه محسن رضایی معروف به ویژگی برنامهداشتن است و واقعیتها را میشناسد و تجربه کرده، از خود او میخواهند نامزد مردم برای گذار از این دوره باشد».
اوضاع در انتخاباتهای گذشته برای فرماندهی که سالهاست رخت نظامی از تن کنده و در صف انتظار پاستور نشسته چندان خوب نبوده است. تجربه دو ناکامی انتخاباتی و یک انصراف. نظرسنجی «ایرنا» در سال ۸۴ میزان رأی «رضایی» را ۷.۴دهم درصد و «قالیباف» را ۵.۱۶ درصد اعلام کرده بود.
همان زمان اعلام شد که از ۷۰ عضو «فراکسیون وفاق» مجلس هفتم، ۲۰ نفر از «رضایی» حمایت میکنند، وضعیت برای فرمانده جنگ چندان امیدوارکننده نبود. شاید همینها بود که باعث شد که خرداد ۸۴ در چرخشی بگوید: «در سطح کنونی برای جلوگیری از تشتت آرا و به نفع ملت ایران از انتخابات کنارهگیری میکنم». او از جمله «من آبروی خودم را تقدیم ملت میکنم»، استفاده کرد. چهار روز قبلتر هم حمیدرضا ترقی، از کنارهگیری او خبر داده بود، این در حالی است که وقتی رسول ملاقلیپور در فیلم تبلیغاتی رضایی از او سؤال میکند چه چیز میتواند تو را از ادامه کار منصرف کند، جواب داده بود: «فقط گلوله!».
رضایی، بار دوم نامزدی، احتمالا فکر کرد که گذشت چهار سال کافی است تا این اقبال گسترده مردمی به او رخ نماید. او اینبار از پیشینه نظامیاش فاصله گرفت و در آستانه انتخابات ۸۸ گفت: «نمیخواهم کشور را با عقاید نظامیگری اداره کنم». بعد هم تأکید کرد: «وزارت فرهنگ را باید از دست امنیتیها خارج کرده و به اهالی فرهنگ بدهیم».
در جریان مناظرههای ریاستجمهوری هم گفته شد که «رضایی» با ورود به مستندات اقتصادی، رفتار دولت را به نقد کشید. «منحنی فلاکت» را در برابر «احمدینژاد» گذاشت و نسبت به عواقب رفتارهای اقتصادی دولت او هشدار داد. گفته شد مناظره او با احمدینژاد با توسل به نگاه کارشناسی و به مدد آمار مستند، یکی از بهترین مناظرهها در برابر احمدینژاد بوده است.
محسن رضایی در نهایت سال ۸۸ نفر سوم اعلام شد. بعد از انتخابات، از جمله کسانی بود که به نتیجه آرا اعتراض کرد و گفت: «شبهههایی در انتخابات پیدا شده است، من و جناب آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی باید حق شکایت داشته باشیم. ما الان فعال شدیم و شکایت به شورای نگهبان دادیم. رأی مردم ناموس ماست». وزارت کشور میزان آرای محسن رضایی را ۶۷۸ هزار و ۲۴۰ رأی اعلام کرده بود، این درحالی بود که رضایی میگفت: ۹۰۰ هزار نفر با استناد به کد ملی خود تأیید کردهاند که به او رأی دادهاند.
بااینحال در نامهای به تاریخ ۸۸.۳.۲۴ نوشت: «برآورد ستادها و کارشناسان نشان میدهد که اینجانب در بدبینانهترین وضعیت بین سهونیم تا هفت میلیون رأی داشتم، هرچند برخی از کارشناسان ۹ میلیون رأی را نیز برآورد کردند». به نظر میرسد هم خودش و هم طرفدارانش روی همین پایگاه ثابت رأی او حساب کردهاند و احتمال افزایش آن را هم میدهند. او یک پایگاه رأی ثابت در میان زاگرسنشینان هم دارد.
محسن رضایی هم مانند برخی دیگر از چهرههای اصولگرایی مانند ضرغامی سعی کرده از یک مدل جدید تبلیغاتی هم در گفتههایش بهره ببرد. مدلی که این روزها در میان اصولگرایان شایع شده است و آن نفی هویت سیاسیشان است. شعاری که در اعتراضات دیماه ۹۶ معترضان سر دادند، از سوی برخی اصوگرایان هم به نوعی دیگر دنبال شده است. اینکه در رد و نفی دوگانه اصلاحطلبی- اصولگرایی شعار دهند و خودشان را فرا و جدای از این دو جریان بدانند.
محسن رضایی هم اخیرا در یک گفتوگوی تلویزیونی گفته است: «با بحث اصولگرایی-اصلاحطلبی، مشکلات کشور به صورت ریشهای قابل حل نیست. این بازی پایان یافته است». وعدههای مالی و پولپاشی هم که در سالهای اخیر بارها از سوی چهرههای در مظان نامزدی به گوش رسیده به شکلی دیگر از زبان محسن رضایی هم بیان میشود. مثلا وعده دلاری او واکنشهای بسیاری را برانگیخت.
چندی پیش دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دیدار جوانان عضو جمعیت گام دوم انقلاب گفته بود: «اگر اقتصاد و تولید ملی ما راه بیفتد، هیچ ایرانیای نیست که درآمد سرانه آن زیر ۵۰ هزار دلار باشد. همهچیز برای این جهش و تحول آماده است. هر تحول در ایران، بر زندگی ۵۰۰ میلیون نفر در اطراف ایران تأثیر میگذارد، به شرط آنکه بازارهای منطقه و حوزه نفوذ فرهنگی را در اهداف خود داشته باشیم».
او از واژه قیام هم برای انتخابات ۱۴۰۰ استفاده کرده و چندی قبل به فارس گفته بود: «برای حل مشکلات کشور باید مسئله قیام هم در دولت و هم در جامعه باید انجام شود. جناحهای سیاسی هم باشند و بیایند کار کنند، ولی ما باید فراتر از جناحهای سیاسی در ۱۴۰۰ ظهور یافته و کار کنیم. من فکر میکنم ۱۴۰۰ را تبدیل به یک قیام کنیم. کشور ما نیاز به رفراندوم ندارد. کشور ما به یک قیام در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی و بیانیه گام دوم نیاز دارد که آن موانع بزرگی که بر سر راه مانده را با بسیج مردم برطرف کنیم».
او اضافه کرده بود: «درصدد جمعآوری ۱۰ هزار نفر هستم که از فرمانداری و بخشداری و استانداری و بسیاری از فعالیتهای جدیدی که تعریف میکنیم را دربر بگیرند. حتما هیئت دولت جزء برجستگان اینها خواهد بود که باید با یک فرمولی معرفی کنیم». یکی از ایرادهایی که به رضایی در دورههای قبل در قیاس با قالیباف مطرح میشد، فقدان کادرسازی و شبکهسازی از سوی او بود. حالا او در همان گفتگو تأکید کرده که به دنبال کادرسازی به سبک شهید بهشتی است!
با توجه به پیشینه نظامیاش بسیار روی مخالفتها با گزینه رئیسجمهوری نظامی حساسیت دارد تا جایی که در مراسمی به مناسبت ۲۲ بهمن گفته است: «میگویند نظامیها میخواهند در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کنند که باید گفت مگر نظامیها با زور آمدهاند و چرا شما از آنها میترسید و نظامیان فرزندان این ملت بوده و سینه خود را در حوادث سپر ملت کردهاند. میترسند که این فرزندان امام و مقام معظم رهبری بیایند آنها را از لانههای فساد و جاسوسی در بانک و بورس بیرون کُنند و از بهخطرافتادن منافع خود میترسند و جوسازی میکنند».