از همان روز نخست که ماجرای بازداشت اکبر طبری رسانهای شد، برخی با طرح مدعیاتی، از این احتمال گفتند که مبادا رییس پیشین قوه قضاییه از این پرونده آگاه بوده است. اکبر طبری را چند ماهی پس از آن بازداشت کردند که سیدابراهیم رییسی بر کرسی ریاست قوه قضاییه تکیه زد و همین باعث شد حال آنکه گروهی از دیگرسو با استفاده از این فرصت، علیه آملی لاریجانی هجمه کردند. هجمهها اما با حمایت صریح رهبری از آملیلاریجانی پایان یافت.
اعتماد در ادامه نوشت: در ادامه جلسات دادگاه طبری هم برگزار شد و در هیچکدام از جلسات، نامی از قاضیالقضات پیشین به میان نیامد تا اینکه روز گذشته، اکبر طبری در جوابیهای به یکی از گزارشهای روزنامه شرق، نام آملیلاریجانی را به میان آورد و مدعی شد که زمان بازداشتش در ویلای شمال رییس پیشین قوه قضاییه بوده و فراتر از آن گروه ۵۰ نفرهای که برای بازداشت او گسیل شده بودند، با تیم حفاظت رییس پیشین قوه قضاییه درگیر شدهاند؛ ادعایی که بار دیگر افکار عمومی را درگیر نقش آملیلاریجانی در پرونده اکبر طبری کرد. ادعایی که بهزعم محمدحسن قدیری ابیانه یکسر نامربوط بوده و رییس پیشین دستگاه قضایی هیچ ارتباطی به عملکرد مفسدانه اکبر طبری نداشته است.
این چهره سیاسی اصولگرا که معتقد است آملی لاریجانی، قطعا از اقدامات طبری بیخبر بوده، ضمن اذعان به «قصور» قاضیالقضات سابق در اعتماد به طبری، ابراز امیدواری میکند که او در ادامه رسیدگی به بخشهای دیگر پروندهاش به اعدام محکوم شود.
آقای طبری در نامهای در پاسخ به گزارشهای یکی از مطبوعات، بار دیگر به ارتباطش با آقای آملی لاریجانی اشاره کرده است. همین موضوع باعث شد احتمال آگاهی رییس پیشین یا برخی از مقامات دستگاه قضایی از این اقدامات مطرح شود؛ نظر شما در این باره چیست؟!
اینکه آقای طبری با آقای آملی لاریجانی ارتباط داشته، امری طبیعی است. هرکس در دفتر مقامی باشد، با آن مسوول ارتباط دارد. مثلا در حال حاضر رییسدفتر و معاونان دفتر رییسجمهوری طبیعتا با شخص رییسجمهوری ارتباط دارند.
مسوولان دفتر رییس مجلس نیز با شخص رییس مجلس و مسوولان دفتر وزرا هم با آن وزرا در ارتباطند بنابراین اینکه ایشان با آقای لاریجانی ارتباط داشته باشد، امری طبیعی است، منتها اینکه آیا آقای آملی لاریجانی از فساد او اطلاع داشته یا خیر، معتقدم که قطعا اطلاع نداشته است. دلیلش هم این است که وقتی آقای طبری دستگیر و این مساله مطرح شد که ایشان فساد داشته است، آقای لاریجانی او را فردی پاکدست معرفی کرد. حال آنکه اگر تصورش این بود که آقای طبری پاکدست نیست، چنان اطلاعیهای صادر نمیکرد.
طبیعتا اگر کسی بخواهد مرتکب تخلف یا فساد شود، اگر در آن فساد با مقام مافوقش شریک نباشد، سعی خواهد کرد که فساد خود را پنهان کند و خود را پاکدست جلوه دهد. ما این تظاهر به پاکدستی را در زمان شهید رجایی هم دیدهایم و شاهد بودیم کسی که بمب گذاشته بود، به پاکدستی تظاهر میکرد و مثلا وقتی میخواست چیزی بنویسد، از خودکاری استفاده میکرد که اموال اداری نبود و خود را اینقدر مومن نشان میداد و ثمره این اعتماد شهادت شهید رجایی و جمعی از افراد دیگر شد.
اینکه آقای طبری گفته در منزل آقای آملی لاریجانی حضور داشته، مساله خاصی نیست. چراکه مسوولان بسیاری هستند که وقتی مسافرت میروند، مسوولانی از دفترشان میروند که اگر کار اداریای بود، هماهنگی و پیگیری کنند. بنابراین حضور آقای طبری در منزل شمال آقای لاریجانی، دلیلی بر نقش داشتن ریاست پیشین قوه قضاییه در اقدامات آقای طبری نیست.
اما آقای طبری مدعی است در زمان حضور در دستگاه قضایی هیچ جرمی مرتکب نشده است.
اینکه آقای طبری خود را بیگناه نشان دهد، طبیعی است. کدام جنایتکاری را میشناسید که خود را بیگناه جلوه ندهد؟! آقای طبری در جلسات دادگاه هم خود را بیگناه جلوه میداد. او قطعا پاکدست نبود و فردی فاسد بود و حتی برای انجام این تخلفات بررسی میکرد و باند فساد خود را سراغ کسانی میفرستاد که در دستگاه قضایی پروندههای بزرگی داشتند و از این طریق به آنها پیشنهاد میداد که به او رشوه دهند تا کارشان را درست کند. بنابراین اینکه ایشان ادعای بیگناهی کند، امر عجیبی نیست.
اما اگر بخواهیم ایرادی به قوه قضاییه بگیریم، این است که با وجود اینکه فساد آقای طبری سازماندهی شده بوده و شخصا انتظار حکم اعدام برای او داشتم، چرا حکم اعدام صادر نشد. البته هنوز پروندههایی علیه او باز است و به همه پروندهها رسیدگی نشده است. درنتیجه امیدوارم که به حکم اعدام برسد. چون کسی که مرتکب این میزان فساد شده، بیگناه نیست؛ آنهم وقتی تا جایی همچون دفتر رییس قوه قضاییه چه در زمان آقای شاهرودی و چه در زمان آقای آملی لاریجانی نفوذ کرده که این خود جرم است.
ضمن آنکه برفرض در دورانی از خدمت، پاکدست بوده و در ادامه رو به خیانت و فساد آورده، باز هم باید بابت فساد محاکمه شود، نه بابت کارهایی که خلاف نبودهاند. بنابراین این ادعا هیچ معنایی ندارد، جز ادامه مطالبی که در دادگاه مطرح کرده و آنجا هم خود را بیگناه جلوه داده است. نباید بیدلیل سعی شود که پای آقای آملی لاریجانی به این پرونده باز شود.
بسیاری از مسوولان هستند که اطرافیانشان فساد کردهاند. میتوانم مثال هم بزنم؛ آقای حسین فریدون دچار فساد شد، برادر آقای جهانگیری هم دچار فساد شد. سوال این است که آیا رییسجمهوری و معاون اول در جریان فساد برادرانشان بودند؟ ممکن است در جریان بوده باشند و ممکن است نباشند. البته شخصا تصور میکنم در جریان این مفاسد بودهاند ولی این ادعا باید در دادگاه ثابت شود.
چطور درمورد آقای لاریجانی با قطعیت میگویید که در جریان فساد آقای طبری نبوده اما در مورد آقایان روحانی و جهانگیری معتقدید که در جریان بودند؟
اینجا موضوع برادری است. اینجا مساله یک همکار نبوده است. مساله برادری بوده، ضمن آنکه ما از زبان آقایان روحانی و جهانگیری حتی یک بار هم نشنیدیم که علیه فساد برادرانشان کلامی بگویند، بلکه برعکس این مساله را شنیدیم گفتند اگر قوه قضاییه به پرونده حسین فریدون ورود پیدا کند، آقای روحانی تهدید به جنگ میکند.
آقای فریدون که به دادگاه رفتند، محاکمه شدند و حتی محکوم شدند و رییسجمهوری واکنشی نداشت.
بسیار خب! برای آقای طبری هم همینطور دیگر...
من هم همین را گفتم که نباید فرق قائل شد.
اینکه من میگویم که در جریان بودند، ملاک نیست، بلکه تشخیص قاضی ملاک است. وگرنه هرکسی ممکن است دیگری را فاسد بداند. حتی اگر فردی فاسد باشد و فردی که از آن فساد آگاه است، نتواند ثابت کند، ممکن است مورد برخورد قضایی قرار گیرد؛ چراکه در غیر این صورت هرکسی ممکن است هر شخص بیگناهی را هم به فساد متهم کند. بنابراین اینکه آقای طبری این مساله را مطرح کرده، دلیل بر مشارکت آقای آملی لاریجانی نیست اما میتوان گفت که آقای لاریجانی مرتکب قصور شده، دقت نکرده و بیجهت به آقای طبری اعتماد کرده است مثل اعتماد شهید رجایی به کشمیری؛ مگر اینکه پروندهای تشکیل شده و ثابت شود که هر مدیری شریک این داستانها بودهاند!
عجب توجیه غیرمنطقی می فرمایید. شاید خبر داشته ولی اصلا اعمال ایشان را خلاف نمی دانسته اند