علی صارميان در اعتماد نوشت: هيچ گاه سياست خارجي تا اين اندازه بر حكمراني داخلي تاثيرگذار نبوده است. ترامپ سمبل يك دشمني ايدئولوژيك با نظام و كشور ماست. كسي كه فاقد برنامه روشني باشد، ميتواند هر برنامه تند و هر دشمني تيزي را اجرا كند. ممكن است او برنده قطعي رقابت رياستجمهوري در امريكا باشد. براي ما چه معنايي ميتواند داشته باشد.
معناي مشخصش اين است كه همه دشمنيهاي قطب مقابل بر سر ميز است و متاسفانه اين دشمني كوچكترين وقعي به حقوق بينالملل، حقوق عرفي، مسائل حقوق بشر و بنيادهاي اخلاقي جهان نخواهد گذاشت و هر ضعف بالقوهاي را نشانه خواهد گرفت. ترامپ يك فرد نيست. يك نيروي بالفعل در ستيز با تمام زيرساختهاي اقتصادي-فرهنگي و تمدني ماست.
به نظر ميرسد كه نوع حكمراني فعلي ما به اندازه ضعفهايي كه به آنها بيتوجه بوده، آسيب رسان به جامعه ايراني و نظام سياسي شده است. ترامپيستها هيچ مرز اخلاقي در نظام بينالملل نميشناسند و در صورت پيروزي تمام ستيزههاي دموكرات و جمهوريخواه عليه كشور ما بالفعل ميشوند. بايد توجه كرد آسيبهايي كه بخش عظيمي از مردم ما كه توانياب و آسيبپذيرند، در مواجهه با اين سياستهاي ستيزهجويانه احساس ناتواني خواهند كرد.
لذا اگر نوع حكمراني ما بر پاشنه قديمي بچرخد، آسيبها در صورت تجديد يك دوره ديگر ترامپ به شكلي فزاينده خواهد بود. مساله سياست خارجي ما نيست، چراكه با آن توانستهايم اروپا و نهادهاي بينالمللي را همراه خود كنيم. برجام توانسته بود ما را از تهديد بينالمللي دور و فروش نفت و تامين داخلي آسان سازد.
مساله حكمراني داخلي ماست كه بايد يك دوره گذار را به سرعت طي ميكرد تا اين همه آسيب و شكاف بين حكمراني و ملت ايجاد نشود. ضرورت پايان نوعي حكمراني چه در سياست و چه در اقتصاد و چه در توسعه به نگاههاي حداقلي، بسته و خودبسنده و در حداقل مشاركت بود؛ امري ضروري و اجتنابناپذير است.
حكمراني منعطف ميتواند در شرايط ستيزه خارجي، از سياست داخلي، يك تداوم اجتماعي، اعتماد به داخل و مشاركت فعال بسازد. حكمراني غيرمنعطف داخلي شكننده در امواج ستيزهجويي ترامپها خواهد بود.
به هر حال ترامپ در قامت يك دشمن بالفعل در صورت پيروزي تغيير نخواهد كرد. اين ايران است كه بايد گارد بسته حكمراني و نگاه مشاركت جو، منعطف و توان حداكثري و شكاف حداقلي را در پيش بگيرد تا در دوره پيش رو در اقتدار به پايان اين جنگ در جريان برسد.
اگر هم ترامپ پيروز نشود كه احتمال آن شايد كمتر باشد، ما در صحنهآرايي تازهاي با رهبران جديد كشور ستيزهجو گفتوگو از موضع توانايي را برقرار ميسازيم. قطعا كشوري كه در اقتدار بتواند سياست داخلي را به مشاركت حداكثري برساند، نگراني حداقلي در ستيزهجويي خارجي خواهد داشت.