فرارو- سه ماه مانده تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بحثی در فضای رسانهای کشور شکل گرفته با این مضمون که انتخاب بایدن یا ترامپ کدامیک به سود ایران است؟
به گزارش فرارو، در حالی که اصولگرایان بر این باور هستند میان ترامپ و بایدن، جمهوریخواه و دموکرات تفاوتی وجود ندارد روزنامههای اصلاحطلب پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را به سود ایران ارزیابی میکنند.
این در حالی است که به نظر میرسد حامیان تحریم و بویژه جنگ، ترامپ را به بایدن ترجیح میدهند، ولی مخالفان تحریم و جنگ، انتخاب بایدن را به سود ایران میدانند.
بایدن خود در سخنانی گفته بود که اگر رئیس جمهور شود به برجام برخواهد گشت و مسئله ایران را حل خواهد کرد. اما شیرین هانتر استاد ایرانی-آمریکایی روابط بینالملل میگوید امیدی به جو بایدن برای حل مسئله ایران نیست. اما آیا انتخاب جو بایدن تمام مسایل ایران را حل خواهد کرد؟
رحمن قهرمانپور کارشناس روابط بین الملل در گفتگو با فرارو در این باره گفت: آن چیزی که شاید پیروزی بایدن را برای ما ایرانیها مهم میکند بیشتر از همه این است که سیاست آمریکا پیشبینی پذیرتر میشود وادعایی که آقای بایدن درباره بازگشت به وضعیت عادی دارد گویای این مسئله است. اگر بایدن پیروز شود حداقل میدانیم با چه آمریکایی مواجه هستیم، خط قرمز و اصول رفتاریاش چیست، اما ترامپ ویژگی که برای خود تعریف کرده است پیش بینی ناپذیر بودن و غیرمنتظره بودن است.
وی افزود: پیش بینی پذیرتر شدن بایدن به این معنا نیست که مشکلات ایران و آمریکا حل خواهد شد. اصلا این طوری نیست. اما آنچه در افق چند ماهه، پیروزی بایدن را برای ایران معنادار میکند آن است که امکان بازگشت بایدن به برجام بیشتر میشود و امکان این که او به سمت روشهای یک جانبه برود کمتر از ترامپ است. از طرفی هم میدانیم که بایدن با در نظر گرفتن مسایل ملی آمریکا سعی خواهد کرد، بخشی از دستاوردهای ترامپ درباره ایران را حفظ کند. برای مثال دموکراتها از ورود به تروریستی خطاب کردن سپاه پاسدارن اجتناب میکردند، اما حالا که ترامپ هزینه این کار را پرداخت کرده است، بایدن بخشی از این فشار را حفظ میکند. هدف او از حفظ این فشار این است که ایران را وادار به دادن امتیاز بیشتر کند و در داخل آمریکا هم بتواند گروههای داخل آمریکا را قانع و ساکت بکند.
این کارشناس اظهار کرد: اتفاق مهمی در سیاست خارجی آمریکا در حال رخ دادن است که میشود گفت فراتر از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه است. آمریکا در سال ۲۰۰۳ با وعده پیروزی و دموکراسی وارد عراق شد و خانم کاندولیزا رایس و جرج بوش امیدوار بودند، آمریکا بتواند خاورمیانه را متحول کند و حتی ایده تغییر در خاورمیانه جدید مطرح شد، اما سال ۲۰۰۸ که اوباما سرکار آمد، این سیاست عملا شکست خورده بود و اوباما شروع به خارج کردن تدریجی نیروهای آمریکایی از عراق کرد.
او افزود: از سال ۲۰۰۸ به بعد و تحت نتایج جنگ عراق یک جریان فکری قدرتمندی در آمریکا شکل گرفته که معتقد است آمریکا باید حضور خود را در خاورمیانه کاهش بدهد و در جنگهای خاورمیانه مشارکت نکند. تا جایی هم که امکان دارد، درگیری در منطقه شروع نکند. این تفکر از سال ۲۰۱۲ با گردش به شرق و حرکت به سوی آسیا در استراتژی ملی دوران اوباما تجلی عینی پیدا کرد. از آن زمان دموکراتها و جمهوریخواهها میخواهند حضور آمریکا را در منطقه کم و کمتر کنند. اشارتهایی وجود دارد که آمریکا دنبال ادامه دادن این سیاست است.
قهرمانپور همچنین تأکید کرد: فارغ از آن، مسایل دیگری نیز وجود دارد. معمولا حقوق بشر برای دموکراتها اولویت مهمتری بوده است، مسئله نفت هم برای جمهوریخواهها اهمیت بیشتری داشته است، اما این خطبندی دچار تحول شده است. پیش از این در آمریکا به طور سنتی، یهودیها طرفدار دموکراتها بودند، اما از زمان جرج بوش و با اتحادی که بین مسیحیان انجیلی و یهودیها به وجود آمد، یهودیها بیشتر به جمهوریخواهها تمایل پیدا کردند و آن مرزبندی سنتی که در اذهان ما نسبت به تفاوت بین جمهوریخواه و دموکراتها در منطقه وجود دارد جا به جا شده و این تفاوتها کمتر و کمتر میشود.
وی تشریح کرد: دموکراتها در زمان اوباما فشار زیادی به اسرائیلیها وارد کردند تا شهرک سازی اسرائیل را کمتر کنند. اما بخشی از عادی سازی روابط میان کشورهای عربی با اسرائیل به خاطر ارتباط شخصی کوشنر داماد یهودی ترامپ با اسرائیل و همچنین ارتباط شخصی ترامپ و نتانیاهو است. از طرفی داستان تنشهای عربستان و امارات با ایران آنها را به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل برای دوران پس از کاهش حضور آمریکا در منطقه برده است.
این کارشناس روابط بینالملل افزود: از این زاویه به نظر میرسد تلاش برای تامین امنیت اسرائیل مورد توافق جمهوریخواهها و دموکراتهاست. اگر بایدن برنده شود همچنان مسئله تامین امنیت اسرائیل در دوران پس از کاهش حضور آمریکا اولویت آمریکا خواهد بود، ولی ممکن است آنها مسئله عادی سازی را به شکل دیگری و با سرعت کمتری ادامه بدهند. ضمن اینکه آنها رضایت فلسطینیها و منتقدان عادی سازی را جلب میکنند، چون سیاست دموکراتها تشکیل دو دولت یهودی و فلسطینی است و بنابراین این را در مسیر فراختر و با جلب نظر فلسطینیها و گروههای دیگر ادامه میدهند، اما اینکه عادی سازی روابط را کنار بگذارند دور از ذهن است.
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خخخخخخ