سیاست انتخاباتی اصلاحطلبان در چندوقت اخیر بر دو محور ائتلاف یا حضور با نیروی اصلاحطلب میچرخد و در مدت اخیر پرچمدار استمرار سیاست ائتلافی حزب کارگزاران سازندگی شناخته شده است و این هم بهدلیل مواضع اعضای این حزب است زیرا آنها در مصاحبههای مختلف بارها اعلام کردهاند که سیاست ائتلاف با یک نیروی اصولگرای معتدل هنوز هم میتواند باعث ادامه حیات جریان اصلاحات باشد.
این موضع در برابر اصرار بدنه اصلی اصلاحطلبان مبنیبر حضور کاملا اصلاحطلبانه تا جایی پیش رفت که هر دو طرف یکدیگر را محکوم میکردند؛ از یکسو کارگزاران تندروی در اصلاحات را محکوم میکرد و بر سیاستورزی تأکید داشت، از سویی نیز دیگر نیروهای اصلاحات، کارگزارانیها را متهم به قدرتطلبی میکردند. هرچه جلوتر آمدیم، با طرح گمانهزنیهای شخصیتهایی که احتمال نامزدیشان در انتخابات وجود دارد، پیشبینیهای مصداق گزینه ائتلافی هم قدرت گرفت و آن فردی که بیش از دیگران انتظار میرفت که مورد حمایت حزب کارگزاران باشد، علی لاریجانی بود؛ زیرا لاریجانی دقیقا همان خصلتهایی را که کارگزاران بر آنها اصرار میکند، دارد؛ یعنی از یکسو اهل سیاستورزی است و از سوی دیگر در سیاستورزیاش وجه اعتدال را رعایت میکند و شاید مهمتر از همه اینها مورد قبول مجموعه حاکمیت است و احتمال ردصلاحیت او بسیار اندک است، زیرا بهتازگی هم به سمت عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور رهبری ازسوی رهبر انقلاب منصوب شده است.
اما با وجود همه این فرضیهها ممکن است چیدمان انتخاباتی نیروهای سیاسی تا روز انتخابات دستخوش تغییرات جالبتوجهی شود؛ بهنحوی که اخیرا محمد عطریانفر گفتوگویی با «خبرآنلاین» انجام داده است که در آن گفتوگو ذیل بحث انتخابات1400 بههیچوجه نامی از علی لاریجانی برده نشده است: «اسامی متعددی مطرح هستند، باید به مسائل نگاه واقعبینانه داشت و نباید براساس پیشگویی کارها را پیش برد. افرادی همچون آقایان اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، مصطفی معین، مسعود پزشکیان، محمدرضا عارف و سایر افراد ظرفیت بالقوهای هستند که میتوانند وفق شرایطی، مورد اجماع قرار بگیرند...».
او اینبار نه از نامزد مورد حمایت کارگزاران که از نامزدی که میتواند مورد اجماع قرار بگیرد، سخن گفته است و در بین ایشان نامی از لاریجانی نبرده است و حتی در جای دیگری از این گفتوگو بهصراحت در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است اصلاحطلبان در دقیقه 90 با یک نامزد وارد انتخابات شوند، پاسخ داده است که «بله، این اتفاق دور از ذهن نیست». از سوی دیگر، عطریانفر بهعنوان یکی از اعضای اصلی حزب کارگزاران گفته است که شورای نگهبان نامزد مورد حمایت حزبش را تأیید صلاحیت نمیکند: «بر اساس تجربه تاریخی شورای نگهبان جریان و کاندیداهای مرتبط با کارگزاران را نمیپذیرد. اگر فردی نزدیک به این جریان بتواند خود را از سد شورای نگهبان عبور دهد، نگاههای بدبینانه از سوی اصولگرایان به سمت او جلب میشود و جریان مقابل تلاش میکند او را در یک پیچ تاریخی از صحنه بیرون کند و اگر نتوانند بهصراحت میگویند از دست ما دررفته است».
بیتردید روی سخن عطریانفر با فردی مانند لاریجانی نیست، زیرا بر همه مبرهن است که علی لاریجانی در عالم سیاست ایران مشکل خاصی ندارد و احتمال ردصلاحیتش، بهویژه در شرایطی که در مقام مشاور رهبری فعالیت میکند، در حد صفر است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که گویا دیگر نظر حزب کارگزاران بر لاریجانی نباشد. یا آنکه او میگوید که ممکن است نوع نگاه شورای نگهبان در این انتخابات تغییر کند: «اگر با دید واقعبینانه به آینده بنگریم، باید این احتمال را داد که شاید نگاه منفی شورای نگهبان نیز به کاندیداهای اصلاحطلب همیشگی نباشد و تغییراتی در نگرش آنها ایجاد شود. این احتمال وجود دارد که اعضای شورای نگهبان با بررسی شرایط موجود و عبرتاندوزی از گذشته، سنت و روش بررسی صلاحیتها را نسبت به ادوار قبل تغییر دهد. البته امروز نشانههایی از تغییر دیدگاه در جناح مقابل به چشم میخورد. برای مثال آقای احمد توکلی بهعنوان اصولگرای نزدیک به تفکر شورای نگهبان در ذیل موضوع شفافیت جریان اصولگرایی را نقد میکند، اقدام او شرافتمندانه و قابل امیدواری است یا فردی مانند آقای محمد مهاجری بهعنوان فعال رسانهای اصولگرا با نگاه واقعبینانه و شفقتآمیز نقد خود را متوجه جریان سیاسی متبوع خود میکند».
افزون بر اینها نیروهای کارگزاران سازندگی میدانند که حمایت از لاریجانی بدون حمایت اکثریت اصلاحطلبان عملا با شکست مواجه میشود؛ زیرا لاریجانی اگرچه از نظر حاکمیت سیاسی نیروی تأییدشدهای است اما در بین اصولگرایان بههیچوجه مورد وفاق نیست و بیشترین هجمهها نه از سمت اصلاحطلبان بلکه ازسوی اصولگرایان بهسوی او روانه میشود؛ در حقیقت وقتی نیروهای اصولگرا حمایت چندانی از او نمیکنند و بخش عمده اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدهاند باید از یک نامزد کاملا اصلاحطلب حمایت کرد و دیگر تکرار سیاست ائتلافی سالهای 92، 94 و 96 جایز نیست، صرف حمایت کارگزاران و شاید بخش بسیار اندکی از اصولگرایان از لاریجانی باعث پیروزی او نمیشود و شاید به چنین دلایلی باشد که کارگزاران حتی خلاف میل اصلیاش ترجیح داده اینبار دستِکم تا روز انتخابات در کنار بدنه اصلی جریان اصلاحات بایستد.
همه اینها در حالی است که گویا علی لاریجانی هم با دانستن فضای سیاسی موجود آمدنش را منوط به حمایت تمام اصلاحطلبان و سنتیهای اصولگرا کرده است؛ چنانکه روز گذشته باشگاه خبرنگاران جوان با استناد به گزارش روزنامه صبح نو نوشت: «حال با گذشت زمان، این شایعات کمی رنگ واقعیت به خود گرفته است؛ چراکه روزنامه صبح نو در شماره روز سهشنبه (چهارم شهریور) خود نوشته بود که علی لاریجانی برای نامزدی در انتخابات۱۴۰۰ برخی شرطها را مطرح کرده است؛ آنطورکه این روزنامه نوشته، شرط اصلی علی لاریجانی علاوه بر حمایت اصلاحطلبان، نامزدی او از جانب راست سنتی است؛ بهنحوی که فقط نامزد اصلاحطلبان نباشد و مانند حسن روحانی حمایت برخی راستگرایان را هم داشته باشد. لاریجانی از اینکه فقط از جانب اصلاحطلبان حمایت شود، راضی نیست و معتقد است اجماع بر او بهعنوان گزینه ائتلافی شامل میانهروهای جناح راست و چپ به نفع آینده سیاسی اوست و بهنوعی شرط حضور او در انتخابات است».
اگر چنین باشد و شروط لاریجانی حمایت تمامقد اصلاحطلبان از او باشد، شاید قدری شرط سختی را برای ورودش به انتخابات گذاشته است، زیرا با گزارههای موجود به نظر میرسد اصلاحطلبان با تأییدصلاحیتشدن حتی یک نامزدشان، مصداق ائتلاف را پیدا خواهند کرد؛ خاصه آنکه گویا کارگزاران هم دیگر موضع سخت خود بر استمرار ائتلاف را ندارد و چنین برداشت میشود که این حزب هم با دیگر اصلاحطلبان از نامزد کاملا اصلاحطلب حمایت کنند و از طرفی بعید هم به نظر میرسد که همه اصلاحطلبان حتی عارف و جهانگیری هم ردصلاحیت شوند. شاید بخشی از طیف سنتی اصولگرایان لاریجانی را نامزد خود معرفی کند اما بعید است همه اصلاحطلبان از او حمایت کنند و گویا آنقدرها هم نباید خیال لاریجانی از ائتلاف اصلاحطلبان بر خودش راحت باشد.