محمدرضا تاجیک در گفتوگویی با اعتماد آنلاین از تأثیر اندیشههای دکتر علی شریعتی بر آرای خود سخن گفته است: «بیتردید افکار شریعتی روی نسل من تأثیر بسزایی داشت. معنا و مفهومش این نیست که من در شرایط کنونی که قرار دارم هر آنچه را که شریعتی کرد و اندیشید، تأیید میکنم. بسیاری جاها فاصله نقادانه دارم، اما شریعتی روح زمانه خودش بود، شریعتی فرزند زمانه خودش بود.»
تاجیک افزود: «اخیرا از برخی از نویسندگانی که اسم و رسمی دارند، میخوانم که بهشدت امثال ایشان را مورد هجمه قرار میدهند و از این جهت که خصوصا دین را ایدئولوژیک کرد، از یک منظر ایدئولوژیک به قضایا نگاه میکرد و بیشتر سویههای فکریاش در جهت برپاکردن یک انقلاب و تغییر رادیکال جامعه بود، از شیعه علوی یک حزب تمام ایجاد کرد، این را یک نوع تقلیلگرایی میدانند. شریعتی یک نوع تسلطگرایی و نوعی برجستهکردن عصبیتهای ایدئولوژیک و نگاه ایدئولوژیکی که بیان آنها آفاتی را در جامعه ما داشت [با خود داشت]و از نگرشهای پلورالیستی ممانعت میکرد و نوعی عصبیت اعتقادی و اندیشگی را در بدنه جامعه تزریق میکرد».
«اما من بهعنوان نسلی که از آن متأثر هستم، اگر بخواهم از یک نگاه و رویکرد درونماندگار نسبت به شریعتی قضاوت کنم یا از یک رویکرد اسکینری بخواهم بین تکست و کانتکست یک نوع دیالوگ و دیالکتیک برقرار کنم، بیتردید شرایط تاریخی ما در آن زمان شریعتی را طلب میکرد نه بسیاری از روشنفکرانی که بعدها تلاش کردند از دین ایدئولوژیزدایی کنند، نه. یا کسانی که خواستند سویه سیاسی دین را از آن متمایر کنند، نه. در آن نسل، ما بهدنبال یک تئوری راهنمای عمل و یک تئوری مبارزه بودیم. در آن شرایط، مارکسیست بهشدت در بین جوانان و دانشگاهیان ما بهعنوان یک تئوری مقاومت و یک تئوری مبارزه و یک تئوری رهایی مطرح بود».
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این پرسش که اکنون که چند دهه میگذرد، شما با عینک مارکس و با ترجمه دکتر علی شریعتی به یک ایدئولوژیای رسیدید و همچنان از آن نگاه دفاع میکنید یا نه، پاسخ داد: «خیر. شرایط متفاوت است. دیدگاه کنونی من که خیلیها معتقدند پستمدرن است و یک دیدگاه کاملا گفتمانی با من به شکل جدی در جامعه شروع شده است، اما میخواهم آن زمان را بگویم. شما از منی صحبت میکنید که در یک کانتکست زمانی خاص به سر میبرم و در آن کانتکست زمانی شریعتی وجود دارد که قبل از انقلاب است.
ما داریم در آن زمان صحبت میکنیم. منی که در آن زمان زیست میکند، تحت تأثیر افکار شریعتی است و آموزههای او بهشدت روی فضای فکری، نظری و عملی او تأثیرگذار است و طبیعتا به این معنا نیست که من کماکان در همان فضا دارم سیر میکنم و زیستجهانم کماکان متأثر از آموزههای شریعتی است».
تاجیک درباره اینکه آیا هنوز از آموزههای مارکس شریعتی در ذهن دارید یا خیر، ادامه داد: «نمیشود گفت که نمانده است. من قبل از ۸۸ شاید یک بار دیگر شروع کردم کتابهای شریعتی را خواندم و سخنرانیهای ایشان را گوش کردم. من فقط همانطور که گفتم بهدنبال یک پاسخ بودم، نه اینکه فقط شریعتی را خوانده باشم. شریعتی را، چون قبلا بسیار میخواندم، ولی سنی داشتم که بعضی وقتها کتابهای ایشان را نمیفهمیدم، کتابهایی که به شکل بسیار خاصی به دست میآمد و باید سریع برمیگرداندم.
بعضی از کتابهای شریعتی را از اول تا آخر نوشتم، چون در آن سنی که بودم بسیاری از مطالبش را متوجه نمیشدم؛ بنابراین مینوشتم که [چون]کتاب را باید برگردانم، این فرصت را داشته باشم که دوباره برگردم و بخوانم؛ بنابراین بعضی از کتابهای ایشان را تماما نوشتم، نه اینکه فیشبرداری کرده باشم، تمامش را نوشتم چراکه کتاب باید سریع برمیگشت. تا جایی که به یاد دارم کتاب «شیعه علوی» بود یا کتاب چه باید کرد؟ یا آری پدر! مادر! ما متهمیم، آری اینچنین بود برادر که چندینبار این کتاب را مطالعه کردم و بهلحاظ احساسی تأثیر خاصی داشت و خودم هم بعد از انقلاب شروع کردم یک کتاب تحت همین عنوان آری، اینچنین بود برادر [نوشتم]، ولی با سرنوشت و روایت بعد از انقلاب خودم که چه میخواستیم و چه اتفاقاتی در حال رخدادن است و اتفاقا خطاب من به شریعتی است که تو ما را دعوت کردی به چی و چی و... و بعد از تو چه گذشت».
امروزخیلی ها نیوتن انشتین و لاووازیه و ابوعلی سینا و گالیله هستند و بهتر از انها ولی عزت انها به زمان است
هنوز ادیسون روشن کننده شبهای کل جهان است ولی او انرژی اتمی را نمی شناخت
وقتی تفکر التقاطی میشود الگو...
خوب دکانی درست کرده بود جناب علی شریعتی؟
جمع کن باو