سابقا برای یک مغازه کوچک واقع در ساحل فلوریدا کار میکرد. اقتصاد شهر وی به توریسم و ساختوساز متکی است. هر دوي این بخشها اکنون مشکلات وخیمی دارند. این مغازه هم دیگر ورشکسته شده است. وضع لی اکنون بهتر نشده است. من به او مدتی قبل وام دادم و میدانم که ممکن است هرگز پول خود را پس نگیرم.
نرخ بیکاری فلوریدا رسما 12 درصد است، اما آمار غیررسمی نرخ بیکاری را بسیار بالاتر نشان میدهند. آمار بدتر این است که 20 درصد ساکنان شهر ساحلی مذکور 90 روز یا بیشتر است که از بازپرداخت وام رهنی خود بازماندهاند. همه اینها نشان میدهند که اوضاع به شدت وخیم است.
با توجه به همه این اخبار وحشتناک در فلوریدا آنچه که من میخواهم به شما بگویم به نظر احمقانه میآید، اما من به حرف خود اعتقاد دارم. رکود تقریبا پایان یافته است. در واقع، به احتمال زیاد ما به زودی با یک رونق مواجه خواهیم شد.
بگذارید یکی از نشانههای پایان یافتن بحران را نشان دهم. این نشانه «منحنی بازده» است. این منحنی در حال حاضر به ما میگوید که قطعا با ریسک یک بحران دیگر مواجه نیستیم.
منحنی بازده یک ایده ساده است. یک منحنی بازده نرمال نشان میدهد که نرخ بهره اگر بخواهید برای یک سال وام بگیرید از نرخ بهره در صورتی که بخواهید برای ده سال قرض بگیرید پایینتر است. این امر طبیعی است زیرا پول قرض دادن برای 10 سال پرریسکتر از پول قرض دادن برای یک سال است. بنابراین برای یک وام ده ساله نرخ بهره بالاتری تقاضا میشود.
تفاوت بین نرخ بهره بلندمدت و کوتاهمدت تقریبا برابر یک واحد درصد است. در واقع در 50 سال گذشته متوسط اسپرد نرخ بهره برابر این رقم بوده است. بنابراین میتوان گفت زمانی که نرخ بهره اوراق قرضه دولتی ده ساله برابر 4 درصد است، نرخهای بهره روی اوراق قرضه یک ساله باید سه درصد باشد. این همان وضعیتی است که الان با آن مواجهیم.
این وضعیت نرمال است، اما زمانی که دولت- در واقع فدرال رزرو- تلاش میکند که اقتصاد را به راه بیندازد همه چیز خراب میشود. در پی این دخالتها همیشه رکود ایجاد میشود.
برای مثال، اگر فدرال رزرو میخواست از سرعت اقتصاد بکاهد باید نرخهای بهره کوتاهمدت را به بالاتر از 4 درصد میرساند. این سیاست نظم طبیعی امور را به هم میزد و کار پول درآوردن را برای بانکها و کسبوکارها مشکل میکرد و بنابراین به رکود دامن میزد.
نمودار زیر نشان میدهد که زمانی که خط آبی رنگ به زیر صفر تنزل پیدا میکند به آن معنی است که فدرال رزرو نرخهای بهره کوتاهمدت را از نرخهای بهره بلندمدت بالاتر تعیین کرده است.
در تکتک نمونههایی که در 50 سال اخیر شاهد بودهایم (به جز یک نمونه در سال 1966) پس از چنین سیاستی رکود به بار آمده است (در سه ماهه دوم سال 1967 نیز رشد اقتصادی به صفر کاهش یافت و بنابراین میتوان گفت که در آن مورد هم با رکود مواجه بودیم).
وقتی همه جوانب را در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم که در واقع زمانی که فدرال رزرو نرخهای بهره کوتاهمدت را به شدت افزایش میدهد رکود به بار میآید. این همان اتفاقی است که در سال 2007/2006 افتاد، یعنی منحنی بازدهی برعکس شد و نرخهای بهره کوتاهمدت بالای نرخهای بهره بلندمدت قرار گرفتند و سپس رکود بزرگ اتفاق افتاد.
اما اکنون فدرال رزرو دقیقا در جهت عکس حرکت میکند، یعنی نرخهای بهره کوتاهمدت را دوباره رسما کاهش داده است. همانطور که جدول نشان میدهد اسپرد بازدهی در حال حاضر مانند متوسط 50 سال گذشته است.
این امر نشان میدهد که رونق دیگری در کار است. در واقع فدرال رزرو به طور مصنوعی رونق ایجاد میکند. این رونق زمانی به پایان خواهد رسید که فدرال رزرو نرخهای بهره را به شدت بالا ببرد و چرخه اقتصادی دیگری از سر گرفته شود.
بنابراین زمانی که فدرال رزرو نرخهای بهره را به شدت بالا ببرد میتوان فهمید که رکودی در پیش است. ما قطعا هنوز به این مرحله نرسیدهایم. بنابراین با توجه به این نماگر میتوان پیشبینی کرد که رکود دوباره شدت نمیگیرد، بلکه احتمالا اقتصاد رونق خواهد گرفت.
من با این که در شهری زندگی میکنم که شرایط اقتصادی بسیار نامناسب است اما معتقدم که بدترین بخش رکود را پشت سر گذاشتهایم. یک دلیل من برای این ادعا منحنی بازده است. این نماگر یک سابقه موفقیتآمیز دارد و میتوان اطمینان داشت که رکود ادامه نخواهد یافت. با توجه به این نماگر میتوان دریافت که ما با رونق مواجه خواهیم شد.
*استیون جاگرود متخصص و مشاور سرمایهگذاری امن است.