فرارو- در صورتی که هنوز کرونا در کشور مهار نشده است و همچنان این ویروس قربانی میگیرد ۱۶ فروردین شاهد خیابانهای شلوغ در تهران بودیم. این در حالی است که طبق آمار ارائه شده وزارت بهداشت، میزان قربانیان این بیماری در روزهای اخیر افزایش یافته و از تعداد ۱۲۴ نفر در روز چهاردهم فروردین به ۱۳۴ نفر در روز پانزدهم و ۱۵۸ نفر در روز شانزدهم فروردین ماه رسیده است. مهار این ویروس در چنین شرایطی نیازمند مجموعه وظایف تعریف شده برای فرد، جامعه و دولت است. آنچه موضوع گفتگو با جلال مرادی آیندهپژوه و روانشناس قرار گرفته است که در پی خواهد آمد.
در وضعیت فعلی از رعایت موارد بهداشتی و قرنطینه به عنوان وظایف شهروندان یاد میشود، اما چرا باید قرنطینه رعایت شود؟
همهگیری ویروس کرونا مسایلی را پیش آورده است که برخی از آن به اختیار ما و برخی نیز تبعات شیوع این بیماری بوده است و در اختیار ما نیست. مثلا باعث شده تا سبک زندگی و کسب و کار افراد تغییر پیدا کند. این تغییرات در قالب قرنطینه و ترس از دست دادن عزیزان که برای تعدادی از شهروندان اتفاق افتاد یا ترس از دست دادن در صورتی که اتفاق نیفتاده است موجب شده تا مجموعه قواعدی که از قبل به آنها عادت داشتیم رعایت نشود و قواعد جدیدی تعریف شود. در این وضعیت، مملکت به مجریان مختلفی نیاز دارد، ولی به دلیل مشکلات پیش آمده بار اصلی بر دوش وزارت بهداشت و درمان کشورها افتاده و پیگیری و کنترل بیماری به عهده متخصصان بهداشت جسمی و روانی گذاشته شده است و آنها بیشترین بار را متحمل شدند.
این همهگیری شاید مرگ چندانی به دنبال نداشته باشد. چنانچه بر اساس آمار رسمی سازمان ثبت اسناد کشور به نسبت سالهای پیش در وضعیت سختی قرار نداریم. برای مثال در سال ۹۸، کلاً ۳۷۱۸۱۰ فوتی به دلایل مختلف داشتیم. در شش ماه اول سال ۹۸، ۱۸۰۵۲۵ فوتی داشتیم. میان میزان مرگ و میر شش ماهه و یک ساله یک درصد رشد داشتیم که میتواند به عوامل مختلفی وابسته باشد. مقایسه شش ماه اول و دوم و افزایش هر چند اندک بیماری در شش ماهه دوم ۹۸ به افزایش بیماریهای عفونی و فصلی در دو فصل پاییز و زمستان بر میگردد. اما در سال ۹۷، ۳۷۶۷۸۷ نفر و در سال ۹۶، ۳۷۶۸۰۷ مورد فوتی داشتیم. مقایسه این ارقام نشان از کاهش فوتیها در سال ۹۸ نسبت به سالهای ۹۶ و ۹۷ است.
با این حال، با شیوع بیماری، تمام فشار بر یک صنف خاص تحمیل شده است و امکان خدمترسانی همزمان به کل جامعه نیز وجود ندارد. این قرنطینه نه به واسطه مرگ و میر بلکه توزیع خدمات و بهرهمند کردن افراد ایجاد شده است. چون در سیستم درمانی برای تمام اقشار جامعه برنامهریزی نشده است. برنامهریزی به این صورت بوده که تنها هفت درصد جامعه نیاز مبرم به خدمات درمانی داشته باشند، ولی در حال حاضر ۳۰ درصد یعنی سه الی چهار برابر به این خدمات نیاز دارند. در این شرایط کسانی که ضعف سیستم ایمنی و بیماری زمینهای دارند آسیبپذیرتر هستند و، چون ظرفیت درمانی کشور نمیتواند متناسب با نیازهای جامعه خدمات بدهد احتمال مرگ و میر بالا میرود؛ بنابراین باید به واسطه نیازمان برنامهریزی نکنیم بلکه به واسطه چشمانداز پیش رو برنامهریزی کنیم.
برای عبور از این وضعیت چگونه باید برنامهریزی کرد؟ در سطح فردی و خانوادهها چه وظایفی قابل تعریف است و چه باید کرد؟
برای گذر از موقعیت کرونایی، نیاز به برنامهریزی جدید داریم تا بعد از آن، دچار مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از شیوع این ویروس نشویم. در سطح فردی باید تا جاییکه امکان دارد دستورالعملهای وزارت بهداشت و سازمان بهداشت جهانی را رعایت کنیم. مدیریت زمان و هزینه موضوع بعدی است. به دلیل قرنطینه همه کسب وکارها تحت تأثیر قرار گرفتند. در این شرایط هر چند خانوادهها زمان بیشتری با هم هستند، اما استرس ناشی از هزینهها را هم دارند؛ بنابراین تعریف یک برنامه یک ساله برای خانواده میتواند این استرسها را کم کند. همچنین با تغییر در سبک زندگی و دورکاری و فعالیت کردن از طریق مجازی باید کارها را پیش ببریم و دورکاری را جدی بگیریم.
همچنین بحث تکالیف کودکان و وظایف زنان و مردان از نظر جایگاه اجتماعی و خانوادگی هم باید با سبک جدید تطبیق داده شود. در این شرایط، خیلی از برنامههای تفریحی و گردشی و برخی مسایل، چون ترافیک حذف شده است و همین تبعاتی دارد. ممکن است بدن و ذهن بدون آنها، احساس خلأ کند بنابراین باید برنامهای مناسب جایگزین آنها کرد.
از سویی نیز انسان ذاتا موجودی اجتماعی است. این سبک زندگی موجب شده است تا انسان نتواند در یک مدت طولانی در محدودهای کوچک با کمترین حد از ارتباط زندگی کند. پس قرنطینه میتواند بیحوصلگی، کلافگی و پرخاشگری و حتی خشونت را افزایش دهد. از اینرو، در کنار پزشکان و متخصصان زحمتکش، اورژانس اجتماعی در ایران یعنی ۱۲۳ و مرکز مشاوره تلفنی بهزیستی ۱۴۸ و دیگر مراکز مشاوره باید فعالتر از گذشته خدمات ارائه کنند.
همچنین لغو شدن برنامههای فرد به دلیل شیوع این ویروس نومیدی و ترس از آینده را در پی دارد و این ترس موجب اضطراب، آشفتگی و ناهنجاری میشود پس باید از خانوادههای خود مراقبت کنیم.
دنیا با شیوع کرونا چهره دیگری یافته است و هر کشور یا سازمان یا شرکتی با ورود این ویروس تغییراتی را به چشم دیده است. ارزیابی شما از این تغییرات چیست؟
در این باره فرضیههایی وجود دارد. یک فرضیه این است با شیوع کرونا، اغلب اصناف، شرکتها و دولتها کاری را که قرار بود در سال ۲۰۲۵ انجام بدهند زودتر آغاز کردند. از این منظر، در جامعه دیجیتال نیازی به نیروی انسانی متمرکز نیست و روباتها و رایانهها باید جای نیروی انسانی را بگیرند. خیلی از شرکتها با شیوع کرونا سوء استفاده و نیروهای خود را اخراج کردند تا سیستمهای جایگزین آنلاین یا برنامههای روباتیکی را عملیاتی کنند.
از سوی دیگر نیز خیلی از کسب و کارها همچون کارخانههای صنعتی و حمل و نقل از نگاه حامیان محیط زیست، کسب و کارهای آسیبرسان به محیط زیست هستند؛ بنابراین آنها از طریق منابع رسانهای باعث شدند تا این کسب و کارها در کمترین حد از فعالیتهای خود قرار بگیرند. پس خیلی از کسب وکارها پیش از کرونا دچار بحران بودند، اما در وضعیت جدید با سوء استفاده از شرایط پیش آمده به تعدیل نیروهای خود پرداختند و آن را به کرونا ربط دادند. برخی از کشورها نیز از این موضوع برای قدرتنمایی و تحمیل اراده خود به جامعه جهانی استفاده کردند. مثلا چین در حالیکه پروتکل سختگیرانهای برای مقابله با کرونا تدوین و آن را به تمام دنیا تحمیل کرد، اما خودش آن را رعایت نمیکند. حتی از این فرصت برای ارائه خدمات به کشورهای دیگر استفاده میکند. در سطح خانوادهها هم همینطور، برخی از خانوادهها از این فرصت برای در کنار هم قرار گرفتن استفاده کردند و تعدادی از خانوادهها نیز از هم پاشیدند و درگیر اطلاعات رسانهای غلط شدند.
برای مدیریت این شرایط چه باید کرد؟ چه وظایفی بر دوش جامعه است؟
در این شرایط باید برنامهریزیهای شفافی برای شرایط کنونی یعنی حین درمان و پساکرونا داشته باشیم. جامعه و تشکلها بدون فعالیت نمیتوانند زنده بمانند. جامعه بدون فعالیت نسبت به جامعه دارای فعالیت آسیبپذیرتر است. از اینرو، تشکلها باید دستورالعملهای خود را بر مبنای شرایط جدید بازنگری کنند و طبق این وضعیت پروتکلهای فعالیت اصناف نیز بازنگری شود.
چنانچه با پیدایش بیماری ایدز و ایجاد بحران زناشویی و جنسی، فرصتی پیدا شد تا کارشناسان بهداشت و درمان و متخصصان مواردی را به پروتکلهای بهداشتی اضافه کنند مانند استفاده از کاندوم و دیگر موارد بهداشتی و اختصاص بودجه مالی برای فعالیتهای تحقیقاتی بیشتر. بدینصورت یک ویروس خطرناک باعث شد تا خطر خیلی از بیماریهای ویروسی که بودجه کافی برای درمان آن نداشتیم برطرف شوند و بیماریهایی مانند اچ پی وی، هپاتیت و بیماریهای عفونی که در پی رابطه جنسی ایجاد میشد به صورت خود به خود با پروتکلهای درمانی حذف و بهداشت جسمی و جنسی و حتی سلامت مرد و زن، تضمین شدند.
حمایت از اطرافیان نیز در این شرایط، کمککننده است. شرکتها میتوانند برنامهریزی کنند ببینند چگونه به جای تعدیل نیرو از نیروهای خود در فضای مجازی و بر اساس پروتکلهای جدید کمک بگیرند.
مسئله بعدی، آگاهیرسانی و حمایت مالی از تشکلها است. اگر قرار باشد هیچ کاری نکنیم تشکلها سردرگم میشوند، ولی حمایت مالی از آنها ولو به صورت اقساط بلند مدت یا معافیتهای مالیاتی مؤثر است.
در سطح کلان، دولت چه وظایفی دارد و میتواند تنها در مقام یک توصیهکننده باشد؟
در سطح فراتر از جامعه، دولت قرار دارد که آن هم باید برنامه خود را داشته باشد. نخستین برنامه، جدی گرفتن قرنطینه برای کسانی است که ضرورتی برای خروج از منزل ندارند. دولت باید از جا به جاییهای بین شهری و درون شهری جلوگیری کند. فعالیتهای آموزشی، فرهنگی و مذهبی را که موجب تجمعات گسترده میشود مدیریت کند و بر اساس پروتکلهای جدید، قرنطینه سازمانمندی صورت دهد.
بحث بعدی اطلاعرسانی است. در کنار همهگیری این بیماری، به بیماریهای دیگر توجه شود و میزان مرگ و میر و اطلاعرسانی در این زمینه به قدری باشد که افراد دچار ترس نشوند.
حمایت از کسب و کارها و شرکتهای آسیبپذیر و کسانی، چون کارگران صنعتی و فصلی یا افراد شاغلی که تعدیل شدند یا رانندگانی که به دلیل کاهش از حمل و نقل آسیب دیدند صورت بگیرد. به این شکل که حداقل سه ماه سبد حمایتی به صورت هفتگی در کارت سرپرست خانواده واریز شود. میانگین این سبد چهار میلیون باشد یا به صورت ماهانه یکجا با به صورت هفتگی هر هفته یک میلیون به این اقشار اختصاص پیدا کند تا آنها بتوانند خود را بازسازی کنند.
همچنین در شرایط فعلی که مدیریت توزیع اقلام بهداشتی به خوبی صورت میگیرد؛ با توجه به اهمیت اقلام بهداشتی، اصنافی که خدمات بهداشتی و توزیع اقلام آن را بر عهده دارند از نیروهای بیکار اصناف دیگر در جا به جایی و توزیع یا حتی تولید استفاده کنند. وزارت بهداشت و درمان سه الی چهار برابر ظرفیت خود در حال خدمترسانی است و وزارتخانههای دیگر میتوانند به صورت مؤثر به کمک وزارت بهداشتی بیایند.
در کل به نظر میرسد برخی جوامع و شرکتها سبک زندگی خود را با توجه به شرایط کنونی تغییر میدهند. در حال حاضر اگر بر اساس ویژگیهای فرهنگی و مذهبی خود پروتکلهایی را بنویسیم و مدیریت سبک زندگی جدیدمان را برنامهریزی کنیم سود بیشتری خواهیم برد. اگر منتظر باشیم تا اتفاقی برای جامعه جهانی بیفتد و بر اساس آن برنامهریزی کنیم جزو مصرفکنندگان پروتکلهای دیگران میشویم و ممکن است چیزهایی بر ما تحمیل شود که متناسب با نیازهای فرهنگی و اقتصادی جامعه ما نباشد.
در این مقطع آیا دولت باید جامعه را رها کند تا ۸۰ میلیون ایرانی به این ویروس مبتلا شوند یا باید طرح فاصلهگذاری را به صورت جدی پی بگیرد؟
تجربه تاریخی اواخر جنگ جهانی اول بین سالهای ۱۹۱۸-۱۹۲۱ در ایران نشان داد بیتوجهی دولت و رها کردن مردم به حال خود موجب قحطی، گرسنگی و مرگ و میر بیشتر میشود. از سویی ظرفیت سیستم درمانی کشور نیز امکان پاسخگویی به این حجم از بیماران را ندارد؛ بنابراین رها کردن مردم به صلاح نیست. فاصلهگذاری فیزیکی باید در چند سطح انجام شود. اول میان کودکان و سالمندان، بعد مراکز آموزشی، فرهنگی و تجاری که نیاز به حضور فیزیکی ندارند یا امکان فعالیتشان موجب همهگیری میشود باید تعطیل شوند. مسافرت بینشهری ممنوع شود. هر گونه فعالیتی که به تجمع بیش از ۱۰ یا ۱۵ نفر در یک فضای محدود منجر شود ممنوع باشد.
سایر فعالیتها بر اساس پروتکلهایی صنفی و بهداشتی که هر صنفی مقرر میکند صورت بگیرد تا این پیک به جای سه ماه در طول یک سال صورت بگیرد تا سیستم خدمات بهداشتی و حمل و نقل ما بتواند آن را حمایت کند.
در صورتی فرد میتواند وظایف خود را در مهار کرونا انجام دهد که دولت نیز وارد شود و وظایف بیشتری تقبل کند. آیا این گزاره در شرایط کنونی درست است؟
این گزاره میتواند با توجه به چند مسئله درست باشد. جدیت در قرنطینه و ساختن زیر ساخت مناسب که در حال حاضر به صورت شبکههای آموزش مجازی برای مدارس اتفاق افتاده یا دادن خدمات یارانهای که پیشنهاد شده است. اما چون وضعیت اقتصادی ما شکننده است توزیع یارانه برای سه ماه برای تمام اصناف صورت بگیرد و افراد به صورت داوطلب از دریافت این یارانهها انصراف بدهند. همچنین از حمل و نقل و جا به جایی بینشهری نیز جلوگیری شود.
متاسفانه تناقضی میان اظهارات مسئولین وجود دارد که نبود اجماع میان متولیان وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا با سایر وزرا و شخص رئیس جمهور را نشان میدهد؛ به نظر شما آیا این مسئله خود آثار روانی ندارد و موجب کاهش اعتبار این ستاد و دستورات آن در میان مردم نمیشود؟
متأسفانه قدرت اجرایی در اختیار یک وزیر نیست و سایر وزرا و مدیران، حرف یک نفر یا یک وزارتخانه را به خوبی نمیپذیرند. در حال حاضر با این مشکل بیشتر مواجه هستیم صنفی که دارد صحبت میکند از نظر حقوقی اختیار دیگران را ندارد. از طرفی نیز وزارت بهداشت توصیههای خود را به درستی مطرح میکند و اصناف دیگر نیز مشکلات خود را مطرح میکنند و همه نیز درست میگویند. اما رئیس جمهور نباید از وزرای خود تبعیت کند باید ببیند در این مقطع چه به سود کشور است. در این شرایط، وزارتخانهای که درگیر است وزارت بهداشت و درمان است بنابراین رئیسجمهور باید دستورالعملهای این وزارتخانه را در اولویت قرار دهد.
رئیس جمهور همچنین باید زمینهسازی کند تا وزارتخانههای دیگر شیوههای جدید مقابله را پیشنهاد بدهند و به سایر پیامدهای این بیماری توجه کنند. مثلا اگر این بیماری سی درصد همهگیری و یک سوم مرگ و میر یعنی شش میلیون قربانی داشته باشد، با توجه به ۲۲ میلیون خانوار ایرانی و میزان بیکاری ِحداقل شش میلیون نفر که ممکن است تا بیشتر از چهار ماه طول بکشد جمعیتی حدود بیست و چهار میلیون نفر درگیر فقر و گرسنگی خواهند شد؛ بنابراین در این فضا باید به این مسایل نیز توجه شود. فعالیت و خدمات قطره چکانی نمیتواند کمکی به جامعه کند. چیزی که به جامعه کمک میکند برنامهریزی ستاد ملی کرونا است که باید انجام دهد. در کنار آن، سازمانهای مردم نهاد و اصناف نیز باید خدمات تخصصی برای شیوه فعالیت امن در موقعیت همهگیری کرونا و دوران پساکرونا را به ستاد مقابله با کرونا پیشنهاد بدهند و بر اساس آن جلو بروند تا با پایان همهگیری بیماری با اقتصادی آسیب دیدهتر و هرج ومرج مواجه نشویم.
در کشورهایی که خرید و فروش اسلحه آزاد است افراد در کنار مواد غذایی و بهداشتی اسلحه هم خریدند دلیل آن، افزایش احتمال دزدی در شرایطی است که پول رد و بدل نمیشود و اقلام خوراکی و بهداشتی کم میشود. پس باید به چند مسئله توجه کنیم اقلام اساسی و بهداشتی در دسترس مردم باشد. افراد امیدوار به داشتن شغل و درآمد باشند. از طریق یارانهها به اقشار ضعیف کمک شود تا بتوان از نظر روانی و رفتاری آنها را مدیریت کرد.