استاد علوم سياسي دانشگاه کلمبياي آمريکا ضمن بیان اینکه چالش فعلی در پرونده هستهای ایران نه یک بحران، بلکه اختلافی ناشی از شک دو طرف به یکدیگر است، راهحل غلبه بر آن را تنها در گفتگوی مستقیم دو طرف ارزیابی کرده است.
گری سیک در گفتوگو با روزنامه اعتماد گفت: «استراتژي هستهاي ايران که منجر به توسعه زيرساختهاي اتمي ميشود، موجب شده که امريکا و ديگر کشورها فکر کنند ممکن است ايران با ايجاد اين زيرساختها قابليت ساخت بمب اتمي را پيدا کند. بسياري ميگويند بهرغم اينکه ايرانيها به سمت ساخت سلاح اتمي نميروند، اما تاکيد ميکنند هنوز به اطمينان نرسيدهاند. بنابراين من اين موضوع را به چشم يک بحران نگاه نميکنم، بلکه آن را تفاوت جدي در ديدگاهها ميدانم که باعث شده نوعي تنش بين دوطرف به وجود بيايد.»
این استاد علوم سياسي، ضمن ابراز خوشحالی از اینکه البرادعي مذاکره با ايران را براي يافتن پاسخ برخي پرسشها که باعث نگراني از برنامههاي هستهاي ايران شدهبود، آغاز کرده است ادامه داد: «اميدوارم ايران پاسخهاي مناسبي به اين سوالات بدهد که در اين صورت ميتوان به کاهش خطر و رفع بحران بين دو کشور اميدوار بود.»
عضو شوراي امنيت ملي و مشاور جيمي کارتر رئيسجمهور اسبق امريکا با بر شمردن برخی اختلاف دیدگاههای آمریکا با ایران گفت: «در ابتداي انقلاب موج ضدامريکايي شديدي در بين مردم ايران رواج يافت. ايران نزديک به سي سال است که امريکا را شيطان بزرگ ميخواند. هر هفته در نماز جمعه همه با هم فرياد مرگ بر امريکا سر ميدهند. بحران گروگانگيري که طي آن گروهي از ديپلماتهاي امريکايي برخلاف ميل خود بيش از يک سال در ايران نگهداري شدند، تاثير عميقي بر سياستهاي امريکا گذاشت. تصويري که از ايران ايجاد شدهبود مردان جواني بودند که با مشت هاي گره کرده فرياد مرگ بر امريکا را 444 شبانه روز سر ميدادند. اين امر بر گرايشهاي سياسي داخل امريکا تاثير فراواني داشت. البته ايران هم همواره اظهار داشته که امريکا رفتاري متفاوت با او نسبت به ديگر کشورها دارد.»
وی با تاکید بر اینکه اختلافات به دلیل رفتار ایران با آمریکا کاملاً روشن است و اگر ايران تاکنون متوجه اين مساله نشده است، حتماً مشکل جدي دارد، ادامه داد: «ناگفته نماند ايران در اين دوره زماني به شدت تغيير کرده است. در زمان رياست جمهوري کلينتون، امريکا تلاش زيادي براي توسعه روابطش با ايران کرد و تمام سعي اش را به کار گرفت تا ديوار بي اعتمادي را همانطور که خانم آلبرايت در سخنراني هايش گفته بود در هم بشکند اما ايران هيچ گاه به آن پاسخ مثبت نداد که به نظر من اشتباه بزرگي بود.»
سیک افزود: «بهعلاوه امريکا هميشه اظهار تمايل ايران براي آغاز مذاکرات را رد کرده. افرادي مانند من سال ها در تلاش بوديم تا ايران و امريکا را به آغاز مذاکرات ترغيب کنيم تا هم گفت وگوها به شيوه يي صحيح صورت گرفته و هم راه حل هايي براي برخي مسائل ارائه شود اما براي من امتناع ايران از انجام مذاکرات بسيار ناراحتکننده بود.»
وی تصریح کرد: «از طرفي وقتي امريکا، ايران را درست بعد از همکاري با امريکا در مساله افغانستان محور شرارت توصيف کرد بسيار ناراحت شدم. از نظر من در اين مسير موقعيت هاي بسياري از دست رفت و متاسفم که هر دو کشور امريکا و ايران در از بين بردن اين فرصتها مقصر بودهاند.»
استاد علوم سياسي دانشگاه کلمبياي امريکا با تاکید بر اینکه عدم تمایل دو کشور برای مذاکره ناشی از شک دو طرف به یکدیکر است افزود:« انقلاب و گروگانگيري باعث شده زمانه يي به وجود بيايد که طي آن دو طرف به هم مشکوک باشند. اين شک و ترديد دو طرف به همديگر باعث شده هيچ کدام از طرفين براي انجام مذاکره و گفت وگو آمادگي نداشته باشند و همين باعث شده که فرصت ها را از دست بدهند.
وی با بیان اینکه ما در آستانه ايجاد تنش شديد بين دو کشور هستيم گفت:« واضح است که امريکا به شدت با برنامه هسته يي ايران مخالف است. علاوه بر اين ايران هم در خاورميانه از گروه هايي مانند حماس و حزب الله در لبنان که در جهت مخالفت با سياست هاي امريکا عمل مي کنند حمايت مي کند. بنابراين مشکلات زيادي بين اين دو کشور وجود دارد اما همه اين مسائل قابل حل است در صورتي که دو کشور اراده کنند که قصد حل مشکلات را دارند.»
سیک با رد این فرضیه که بوش در یک سال پایانی دوره ریاست جمهوری خود قصد حمله به ایران را دارد خاطرنشان کرد :« دولت جرج بوش در يک سال باقي مانده به آغاز گفت وگوهاي مستقيم اقدام کند.»
وی با تاکید بر این که راه حل غلبه بر اختلافات و چالش های میان ایران و آمریکا گفتگو است گفت:« در اين مرحله نیز تنها راه حل، وجود رئيس جمهوري در کاخ سفيد است که به داشتن رابطه و مذاکره مستقيم با ايران علاقه مند باشد. اين باعث مي شود رهبران ايران به امريکا به چشم يک فرصت و نه تهديدي براي جايگاه سياسي شان نگاه کنند.»
عضوسابق شوراي امنيت ملي امریکا در ادامه با رد این تحلیل که آمریکا سیاست خود را بر مبنای منافع اسرائیل طراحی می کند بر همین اساس هم با ایران مقابله میکند گفت:« اين اشتباه است که فکر کنيم اسرائيل در تعيين سياست هاي امريکا نقش دارد. من مي دانم که بيشتر ايراني ها چنين تصوري دارند اما واقعيت اين است که امريکا منافع خود را در نظر مي گيرد و مخالفت امريکا با ايران ربطي به اسرائيل ندارد بلکه براساس تاريخي طولاني اختلافات اين دو کشور با هم شکل گرفته است.»
وی افزود: «آنها فکر مي کنند کشور مقابل سعي در خيانت به آنها را دارد، در نتيجه از داشتن هر رابطه يي با هم اجتناب مي کنند. احمدي نژاد احتمالادر مورد سوءاستفاده يي که از سخنان او درباره هولوکاست شد و همچنين سخاوت بيش از حدي که از سوي ساير کشورهاي غربي در حق اسرائيل شده خوشحال نيست. اسرائيل هم از اين موضع گيري ها نتيجه گرفته که همه عوامل دست به دست هم داده اند تا اين گونه تصور شود که ايران قصد حمله به اسرائيل را دارد. در صورتي که من مي دانم ايران به هيچ وجه قصد حمله به اسرائيل را ندارد. بنابراين ايران بايد به طور واضح بيان کند که قصد حمله به اسرائيل را ندارد. اين کار به سود دو طرف مناقشه است و باعث مي شود امريکا در گفت وگو با ايران راهي منطقي تر را در پيش بگيرد.»