«من چنین هستم» دخترجوان به مانیتور کامپیوترش زل زده و به مغزش فشار میآورد که در برابر این جمله کاملترین توصیف را از خودش بنویسد. بارها این جمله را زیرلب تکرارمیکند؛ من چنین هستم، من چنین هستم... باید بهترین جملات را برای توصیف خودش بنویسد. نمیداند از اخلاقش بنویسد، از تیپش یا از شغل و علایقش... سایت به او تذکر میدهد از بهکار بردن کاراکترهای زائد در این بخش خودداری کند و آدرس یا شماره تماسی هم بهجا نگذارد. راستی کدام یک از اینها مهمتر است؟ کمی پایینتر این جمله به چشم میخورد: «همسرم چنین باشد» حالا باید تمام ذهنش را متمرکز کند و برای این بخش کاملترین توصیف را بنویسد. راستی برایش چه چیزی مهمتر است؛ اخلاق، پول یا قیافه؟
حتماً متوجه شدهاید، دختر جوان درحال ثبتنام در یک سایت همسریابی است. سایتهایی که این روزها تعدادشان حسابی زیاد شده. برخی میگویند، چراکه نه؟ بالاخره این هم راهی است برای کسانی که در این زمینه مشکل دارند و نمیتوانند همسر مناسبی پیدا کنند. آنهایی که ارتباطات کمتری دارند، حال و حوصله زیادی ندارند، خجالتی هستند و... برخی هم میگویند این دیگر چه راهی است؛ مگر میشود آدم همسرش را هم مجازی انتخاب کند؟ اصلاً گیرم که سایت توانست آدمهای مناسب را به یکدیگر معرفی کند، اما این چه ربطی به عواطف دو طرف دارد؟ سایت همسریابی که دیگر قادر نیست آدمها را به یکدیگرعلاقهمند کند. برخی هم اعتقاد دارند اصلاً نباید ماجرا را آنقدر بزرگ یا کوچک دید. بههرحال این هم یک راه معمولی است برای انتخاب همسر. نمیدانم شما جزو کدام دسته هستید؟ جزو خوشبینها، بدبینها یا آنهایی که دیدگاهی معمولی در این باره دارند. هرچه هست فکر میکنم همه در این باره اتفاق نظر دارید که ازدواج کردن یا انتخاب همسر به این شکل قدم زدن در محیطی پر ابهام است؛ فضایی پر از سوءتفاهم و غیر واقعی.
مریم ۳۳ ساله و مدتهاست در دو سایت معروف همسریابی فعالیت میکند. آدرس دو سایت را به من میدهد و میگوید در گوگل هم راحت میتوانی پیدایشان کنی: «یعنی تا حالا محض کنجکاوی هم سراغ این سایتها نرفتهای؟ خیلی خیلی باحالند...»، اما ثبتنام در هر دو این سایتها چندان هم ساده نیست، منظورم این است که باید کلی اطلاعات از خودت بدهی و کلی فرم درباره سلامت و ظاهر و شخصیت خودت و خانواده ات پر کنی و عکست را هم بدهی تا شرایط ثبتنام کامل شود.
مریم میگوید میتواند ساعتها از تجربیاتش دراین باره برایم حرف بزند. درباره آدمهایی که از طریق این سایتها پیدا کرده و قرار ملاقات گذاشته و محکشان زده: «میدانی عده زیادی فقط برای آشنا شدن با آدمهای جدید و دوست شدن میآیند. یک عده هم فقط دنبال پیدا کردن زن صیغهای هستند. البته تک و توک هم آدمهایی دیدهام که زن دارند و با صراحت هم این را اعلام میکنند. راستش را بخواهی من این مدت کم آدم درست و حسابی دیدهام که واقعاً و جدی دنبال ازدواج باشد. یعنی خیلیها میآیند که فقط وقت بگذرانند و تفریح کنند، اما من واقعاً هدفم ازدواج است و خیلی زود این آدمها را کنار میگذارم. همه جور سنی هم هست از ۳۰ تا ۴۸ ساله. عده زیادی هم هستند که طلاق گرفتهاند یا همسرشان فوت شده.»
مریم کمی فکر میکند: «یک نکته جالب هم برایت بگویم؛ برخلاف کلیشههای رایج که فکر میکنند فقط برای زنها سن و سال مهم است در این سایتها مردان زیادی هستند که غالباً سنشان را کمتر مینویسند که بعد لو میرود.»
مرتضی ۳۵ ساله هم مدتی است در سایتهای همسریابی دنبال مورد مناسبی میگردد. مرتضی میگوید: «ببین من خودم آدمی هستم که مشکل ارتباطی ندارم، اما دوست دارم برای انتخاب همسر مناسبم همه کاری بکنم تا بعد نگویم کاش این راه را هم امتحان میکردم. راستش را بگویم در این مورد خاص نمیخواهم حسرت به دل بمانم. در همان صحبتهای مقدماتی میفهمم که طرف اصلاً مهارت ارتباطی ندارد، خیلیها این طور هستند یا اینکه توقع شان اصلاً تناسبی با موقعیت خودشان ندارد. این افراد را خیلی زود کنار میگذارم و سراغ بعدی میروم. سایت، معیارهای کلی شخصیت یا زیبایی و موقعیت را به آدم میدهد، اما در مورد میزان درآمد و قد و وزن محدود است. من خودم، چون بیشتر محدوده سنی پایین را بررسی میکنم، بیشتر اطلاعاتم در همان محدوده مانده.»
سارا ۲۸ ساله است. او هم مدتی است در یک سایت همسریابی فعال شده: «خیلی دنبال این بودم که با یک آدم مناسب آشنا شوم. همه روشها را هم امتحان کردم حتی اگر کسی به من موردی برای ازدواج معرفی میکرد، میرفتم و طرف را میدیدم تا اینکه به این نتیجه رسیدم که شاید استفاده از این سایتها بهتر باشد. من فکر میکنم برای هر کاری باید تلاش کرد و ازدواج هم مسألهای نیست که بخواهی دست روی دست بگذاری. با این همه این مدت در سایتهای همسریابی متوجه نکات عجیبی هم شدهام مثلاً درصد بالایی از مردهای معرفی شده دوست ندارند همسرشان شاغل باشد. این را الکی نمیگویم، چون همه پروفایل هایشان را بررسی کردهام. واقعاً ازهر ۱۰ نفرهشت یا ۹ نفر دوست ندارند همسرشان کار کند. اما من میخواهم بعد از ازدواج شاغل باشم. بعضیها هم حرفهای عجیب و غریبی میزنند مثلاً میگویند من میخواهم کاملاً فرمانبردار زنم باشم؛ زنم بر من سلطه داشته باشد و دستور بدهد. من از این آدمها میترسم. فعلاً جستوجو میکنم تا ببینم چه پیش میآید.».
اما بنشینیم پای حرفهای یک متخصص تا ببینیم او چقدر استفاده از سایتهای همسریابی را تأیید میکند و اساساً چه تحلیلی در این باره دارد.
دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس و استاد دانشگاه میگوید: «ما هم میتوانیم خوش بینانه به مسأله این سایتها نگاه کنیم هم کاملاً بدبینانه یا یک نگاه معمولی داشته باشیم. خوش بینانه اینکه این سایتها در بهترین حالت اطلاعات هر کسی را بر اساس آنچه خود فرد در اختیارشان قرار داده بازتاب میدهند. اما عاطفه و احساس و مسائلی از این دست بین افراد وجود نخواهد داشت و در خوش بینانهترین حالت ممکن میبینیم که نتایج خیلی خوب نیست. در برخی کشورهای دنیا مثل فنلاند پژوهشی دراین باره انجام شده و مشخص شده کسانی که از این طریق باهم آشنا شدهاند شاید به ظاهر زندگی خوبی داشته باشند، اما در عمل شادکامی ندارند. شاید به این دلیل که دنیای مجازی کیفیتها را نمیتواند بررسی کند. بدبینانهاش هم آنکه برخی از این سایتها اصلاً معتبر نیست و حتی افراد شیادی عضو میشوند و به بهانه ازدواج دنبال طعمه میگردند. من خودم مراجعانی از این دست داشتهام که از همین طریق مورد سوء رفتار و حتی تجاوز قرار گرفته بودند.»
به عقیده این روانشناس و استاد دانشگاه افرادی که در این سایتها ثبت نام میکنند از درجه اعتماد به نفس کمتری برخوردارند یا ویژگیها و شرایط مناسبی برای ارتباط با دیگران ندارند. بعضی هم هنر ابراز وجود ندارند، یعنی نمیتوانند خود را مطرح کنند و آدمهای دوری گزین و گاه دچار اختلال شخصیت اجتنابی هستند. او تأکید میکند: «طبق بررسیها دست کم من ندیدهام یک نهاد رسمی و ثبت شده یک سایت شناخته شده و معتبر را در زمینه همسریابی معرفی کرده باشد. بهعبارت دیگر بیشتر این سایتها بدون مجوز فعالیت میکنند. همانطور که شما سراغ دکتر میروید و مطمئن میشوید که او مجوز طبابت دارد یا ندارد، در این باره هم حتماً باید دقت کافی داشته باشید و ببینید سایت مجوز دارد یا نه؟ توصیه من این است که کاملاً با دیده تردید به این سایتها نگاه کنید، چون قبل از ازدواج اتفاقاً تمام این وسواسها عادی است و بعد از ازدواج است که میتوانید کمی از میزان حساسیت های خودکم کنید و چشمتان را روی برخی ضعفهای همسرتان ببندید.»
او معتقد است: «هیچکس نمیتواند بگوید من نمیتوانم مورد مناسب خودم را برای ازدواج پیدا کنم. ما اگر این ذهنیت غلط را از خودمان دور کنیم که برای ما یک عشق در دنیا وجود دارد یا نیمه گمشدهای داریم مسلماً میتوانیم انتخاب شایستهتری داشته باشیم. اگر افراد معیارهای درست انتخاب همسر داشته باشند و بدانند با چه کسانی رفت و آمد کنند قطعاً موفقترند.»
دختر سایت را بالا و پایین میکند؛ هنوز به این فکر میکند که درباره خودش چه بنویسد. واژهها توی سرش رژه میرود، راستی کدام کلمات میتوانند بهتر معرفیاش کنند، کدام کلمات میتوانند همسر آیندهاش را توصیف کنند. بهترین انتخابی که میتواند در گذر از واژهها داشته باشد کدام است؟ آیا واقعاً یک سایت همسریابی میتواند آینده خوبی برای او رقم بزند؟