مشاور عزیز، رئیس من یک آدم زورگوست و عادت دارد داد بزند. بهنظرم او فکر میکند داد زدن سر آدمها، تنها راه جلب اعتمادشان است. او داد میزند، چون میخواهد به همه بگوید «اینجا همهکاره منم.» که البته این روشش جواب نمیدهد. اتفاقا همه فکر میکنند او روی هیچ چیزی تسلط ندارد.
به نظر شما با چنین مدیری چطور مواجه شویم؟
پاسخ: دوست عزیز، کار کردن با یک رئیس زورگو میتواند به سلامت روان کارمند آسیب بزند. اما راههایی هست که میتوانی از خودت مراقبت کنی. دکتر «گری نیمی»، مدیر موسسهای به نام Workplace Bullying است که کارش، تحقیقات در زمینه زورگویی در محیط کار است. او در تحقیقاتی، عادتهای رایج مدیران زورگو را شناسایی کرده و به صورت یک لیست، منتشر کرده، از جمله «تحقیر کلامی»، «نوسانات خلقی که ظاهرا غیرقابل کنترلاند» و «داد و فریاد و خشم کودکانه و غیرمنطقی».
بعضیها ترکیبی از چند ویژگی را دارند که باعث میشود غیرقابل تحملتر شوند. بگذار داستان کارمندی را برایت تعریف کنم به نام «زویی» که تجربهای مشابه تو داشته. رفتارهای رئیسش او را به ستوه آورده بود. زویی قبل از اینکه با رئیسش آشنا شود، چنین رفتارهایی را تجربه نکرده بود. وقتی رئیسش شروع میکرد به انتقاد و داد و بیداد، آن هم سر مسائلی که هیچ ربطی به کار زویی نداشت، او معمولا سکوت میکرد. موضوعاتی مثل ایراد از قهوهجوش یا گلایه از کارمندهای جوان که از نظرش تنبل و خودخواه بودند. وقتی داد و بیدادهایش تمام میشد، زویی برمیگشت سر کارش و کلی تلاش میکرد تا برای بقیه روز، دوباره آرامش و تمرکزش را به دست آورد.
چیزی نگذشت که استرس ناشی از این داد و فریادها روی زندگی شخصیاش و رابطهاش با همسرش تاثیر گذاشت. او میگوید: «همسرم یک سال تمام به گریههای من گوش داد. گاهی تمام خشمم از رئیسم را سر او خالی میکردم. او هم کلافه شده بود و رابطهمان به شدت آسیب دید.»
زویی به سرعت فهمید که ممکن است چیزهای دیگری را هم از دست بدهد: «انرژی انجام هیچ کاری را نداشتم، حتی کارهایی که عاشقشان بودم. داشتم از خود واقعیام دور میشدم، چون خیلی غمگین بودم.» پس از مدت کوتاهی، استعفا داد. کسانی که تا حالا با یک رئیس زورگو سر و کار نداشتهاند، با شنیدن ماجرای زویی ممکن است شوکه شوند. اما این اتفاق، شایع است: نیمی از نیروهای کار در آمریکا و بریتانیا این تجربه را داشتهاند.
تحقیقاتی در سال ۲۰۱۷ در این رابطه نشان میدهد که افرادی که با یک مدیر زورگو کار کردهاند، بیشتر منزوی و افسرده بودهاند و کسانی که قربانی این رفتارها بودهاند، دارای علائمی بودهاند که به طرز عجیبی، مشابه با علائم «اختلال استرسی پس از آسیب روانی» یا PTSD است. سالهاست که رابطه میان زورگویی در محیط کار و پیامدهای منفی روی کارکنان در تحقیقات ثابت شده. اگر رئیس، آدم ستیزهجویی باشد، احتمال استرس و سردرد عصبی در کارکنان بیشتر است. حتی کمخوابی و اختلال در تمرکز. حتی تحقیقات جدید «مجله بینالمللی تحقیقات زیستمحیطی» حاکی از آن است که افراد قربانی زورگویی در محیط کار، بیشتر در معرض خطر بیماریهای قلبی-عروقی قرار دارند.
گاهی زورگویی در محیط کار میتواند در سراسر سازمان سرایت کند. «الیسون گرین» نویسنده وبسایت «Ask a. Manager» میگوید کارکنان جدید یا جوان بیشتر تاثیرپذیرند. او میگوید: «اگر مدیر ارشد که الگوی بقیه است، بر سر کارمندها داد بزند، مدیران جوان به احتمال زیاد این رفتار را از او یاد میگیرند و همین رویه را در پیش خواهند گرفت. آدمها با نگاه به رفتار مدیرانشان، یاد میگیرند که چه رفتاری قابلقبول است و چه رفتاری پذیرفته نیست.» قربانیان زورگویی هزینههای زیادی متحمل میشوند، مثل از دست دادن اعتماد به نفس و بازدهی و این کاملا قابلدرک است. اما تحقیقات دانشگاه «ویلانوا» نشان میدهد فقط کارکنان از زورگویی مدیران رنج نمیبرند. جالب است بدانی که خود مدیران نیز هزینههایی متحمل خواهند شد.
سرپرست این تیم تحقیقاتی میگوید: «این مدیران، ارزش اجتماعی خود را از دست میدهند، یعنی احساس ارزشمندی و قدردانی از سوی مردم و به دلیل فقدان این حس ارزشمندی، عملکرد آنها نیز افت خواهد کرد.» تو وقتی با مردم بدرفتاری میکنی، آنها از تو خوششان نمیآید و برای ما انسانها که موجوداتی اجتماعی هستیم، مورد نفرت بودن، مضر و آسیبزاست.
آیا این خبر خوبی است؟ بله. یک جورهایی هست، چون بسیاری از مدیران وقتی از پیامدهای رفتارشان باخبر میشوند، از این رفتارها دست برمیدارند، مگر اینکه مشکلات روانی داشته باشند.
برای یک بیمار روانی، ارزش اجتماعی مهم نیست، چون به آدمها اهمیت نمیدهد. اگر رئیس تو جزو این افراد باشد که ۱۵ درصد از جمعیت مدیران بد را تشکیل میدهند، چه باید کرد؟ بیا بدترین سناریو را در نظر بگیریم و فرض کنیم نمیتوانی یا قصد نداری استعفا دهی. «رابرت ساتن» استاد دانشگاه استنفورد میگوید: «اگر من جای شما باشم، اول این سوال را از خودم میپرسم که آیا میتوانم با این آدم، یک گفتوگوی بیخطر و مسالمتآمیز داشته باشم؟ اگر خودتان احساس خطر میکنید، آیا کسی از میان اطرافیانتان هست که بتواند با او مواجه شود؟» اگر این روش به نظرت جواب نمیدهد میتوانی از «ترفندهای ذهنی» برای تسکین روحت استفاده کنی، مثل تاکتیکهای رفتار درمانی.
ساتن میگوید: «یکی از ترفندها این است که وقتی چیزی برایتان ناخوشایند است، به خودتان یادآوری کنید که زمان میگذرد و همه اینها موقتی است.»، اما اگر این روش به نظرت در بلندمدت جواب نمیدهد و به روحت آسیب میزند، میتوانی از تاکتیک موشک جواب موشک استفاده کنی. طبق تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۴ انجام شده، گاهی بهتر است با یک مدیر متخاصم، واکنش «منفعل و تهاجمی» نشان دهی.
این تحقیقات که توسط «بنت تپر»، استاد دانشگاه اوهایو انجام شده نشان میدهد کارکنانی که در برخورد با مدیر نفرتانگیز خود، چنین واکنشی نشان دادهاند، کمتر احساس قربانی بودن داشتهاند. مثلا اگر مدیر بدرفتاری کرده، به او محل ندادهاند یا طوری وانمود کردهاند که انگار دلیل عصبانیتش را نمیدانند یا زیاد به رفتارهایش بها ندادهاند.
کارکنانی که با مدیر بد خود، تلافی میکنند از نظر روانی کمتر آسیب میبینند و کمتر دچار نارضایتی شغلی میشوند و احساس نمیکنند این خصومت متقابل، روی شغلشان تاثیر منفی گذاشته. تپر میگوید این افراد حتی ممکن است مورد تحسین همکاران خود قرار بگیرند و در نتیجه، به محیط کار خود بیشتر تعهد داشته باشند. برخورد با یک مدیر زورگو، بیشباهت با همکلاسی زورگو در دوران مدرسه نیست. اگر نمیتوانی خونسردی خود را حفظ کنی و آسیب نبینی، بهترین گزینه، مقابله با اوست.
نویسنده: Alison Green
مترجم: مریم مرادخانی