امیر محبیان و حسین راغفر، به بررسی ابعاد و علت اعتراضات مردم از سال ۸۸ تا حوادث آبان ماه امسال پرداختند.
امیر محبیان در نشست منطق اجتماعی اعتراضات آبان ۹۸ با بیان آنکه لحظات اعتراضات دارد به هم نزدیکتر میشود، گفت: مسئولین باید خیلی مواظب باشند. آنچیزی که باعث شد اعتراضات با پایه بنزین گسترش پیدا کند این بود که چشم انداز منفی است؛ مردم گرانی فزاینده محتمل بر افزایش قیمت بنزین را متصور شدند.
وی ادامه داد: ۲۸ استان و بیش از صد شهر را اعتراضات در برگرفت؛ تفاوتش به نسبت اعتراضات ۹۶ این است که شدتش بیشتر شد. شاخصههای این اعتراضات از ۹۶ شروع شد و در ۹۸ هم خود را نشان داد. بر خلاف اعتراضات سال ۸۸ که جریان اصلاحات از اعتراضات مردم حمایت کرد در این اعتراضات هیچ جریان سیاسی از آن حمایت نکرد. وقتی اعتراضات تحت حمایت جریان سیاسی است نظام سیاسی میداند با چه کسی صحبت کند، اما وقتی اعتراضات این طور اتمیزه میشود اعتراضها به شکل دینامیکی و انتظامی امنیتی تغییر میکند.
اهم اظهارات وی را در ادامه به نقل از ایسنا بخوانید؛
- فوران خشم و نفرت در این اعتراضات را شاهدیم. در این اعتراضات زنان خیلی فعال بودند. الان فشار اقتصادی بار زیادش بر عهده زنان است. فشار اقتصادی زنان را هم به حرکت آورده است. در سال ۹۶ وزارت کشور اعلام کرد که ۹۰ درصد دستگیر شدگان زیر ۲۵ سال سن بودند.
- {در پاسخ به این پرسش که تفاوت این اعتراضات با اعتراضات سال ۸۸ در چیست}: در سال ۸۸ دو طبقه مرفه و طبقه متوسط بودند. در سال ۹۶ و ۹۸ طبقات درگیر و طبقه فرودست هستند. آنها طبقه نزدیک به سقوط به فرودستها هستند. در سال ۸۸ احزاب اصلاح طلب از جمله گردانندگان اعتراضان بودند؛ در سال ۹۶ و ۹۸ مشکلات اقتصادی مطرح است و احزاب اصلاح طلب حمایت نکردند. بحثهایی که در باره حضور و ورود جریانهای ضد انقلاب است در همین رابطه است.
- وجود عناصر واسط هم مطرح است. در سال ۸۸ به دلیل اینکه یک جریان عنصر واسط بود نظام میتوانست با آنها صحبت کند، اما در سال ۹۶ و ۹۸ چنین موضوعی وجود نداشت و همین موضوع میتواند قضیه را خطرناکتر کند.
- {با اشاره به نقش حاشیه نشینان و رانده شدگان سیاسی در اعتراضات اخیر}: جریان سریع شهر نشینی منجر به حاشیه نشینی میشود. بیشتر کشورهای جهان درگیر این موضوع هستند. ما هم درگیر شدیم. در ایران از ۱۱ میلیون تا ۲۰ و خردهای میلیون حاشیه نشین معرفی شده است و این نشان میدهد بررسی دقیقی هم حتی در این باره نشده است. آقای رئیسی در دوران انتخابات گفت: ۱۶ میلیون و بعدتر آقای آخوندی گفت: ۱۸ میلیون حاشیه نشین و آمارهایی تا بالای بیست میلیون هم داده شده است. حالا درصدی از این حاشیه نشینها را تصور کنید به اعتراضات بپردازند.
- معضل حاشیه نشینی باید حل شود، حاشیه نشینها احساس نکنند ضد متن و ضد مردم هستند. اگر حاشیه علیه متن شود، به جایی میرسد که هیچ کاری نمیشود کرد. خطر دیگری که وجود دارد، تقلیل مسائل اجتماعی به حداقلها است. اینکه جریان اعتراضی که وجود داشت را به ارازل و اوباش تقلیل بدیم انحراف در تحلیل است. نه که ارازل و اوباش نبودند، اما کل قضیه را نباید به آنها نسبت داد.
اعتراضات مردم سالهاست به اشکال مختلف وجود دارد
همچنین حسین راغفر در نشست منطق اعتراضات آبان ماه ۹۸، با اشاره به حوادث اخیر کشور گفت: کاملا قابل پیشبینی بود و ما سالها است که پیشبینی اش را میکردیم. سال اول که دولت دهم سیاستهای افزایش قیمت حاملها را اعلام کرد همین استدلالهایی که رئیس دولت دوازدهم مطرح کرد را مطرح کردند.
- در آن زمان احتمال شورشها و اعتراضات مردمی مطرح شد خاطرم هست پایان سال ۸۹ سخنگوی دولت دهم در تلوزیون آمد و ادعا کرد مردم با آنها همکاری کردند و کسانی پیشبینی شورش میکردند، اما شورشی رخ نداد. البته خاطرمان هست دی ۸۹ تمام پمپبنزینها را نیروهای انتظامی کنترل میکرد، کاملا مشخص بود و این انتظار میان دولت مردان وجود داشت. اما وقتی سخنگو گفت: مردم همکاری کردند و شورشی نشد، من جواب دادم این شورش اتفاق افتاد و شما ندید، مردم به جای آتش زدن پمپ بنزینها خودشان را آتش زدند؛ رشد اعتیاد با افزایش قیمت بنزین بالا رفت.
- ما از آن سال شاهد اشکال مختلف شورشها علیه خود هستیم. صفها درب سفارتخانهها شورش است، فرار مغزها شورش است. از بعد از جنگ که در آن پایگاه اصلی انقلاب گروههای مردمی بودند، با تغییر سیاستهای اقتصادی شاهد ایدولوژی جدید بودهایم که حمایت از سرمایه و سرمایه دار و بعدها مفاهیمی مثل کارافرینی جایگزینش شد و مردم به کنار رفتند.
- وعدههای دولتها طی سالیان گذشته مبنی بر کاهش درآمدهای دولت محقق نشد. آنچیزی که تحت عنوان خصوصی سازی ها، بانکهای خصوصی و تغییر اصل ۴۴ قانون اساسی به رخ داد، به نفع سرمایه داران بود؛ امروز شاهد این هستیم که منابع معدنی بسیار بزرگی دست اصحاب قدرت است. بسیاری از پتروشیمیها به احزاب سیاسی داده شد همه کسانی که در درون نظام تصمیم گیری هستند، میدانند بانکها در چه وضعیتی هستند و میدانند چه فسادهایی صورت گرفته است، اما انگیزهای برای برخورد با آنان وجود ندارد.
- اعتراضات واکنش مردم به افزایش قیمت بنزین نیست، بلکه سرکوب سه دهه نیروی کار و افزایش اشرافیگری است. چه کسانی مقصر بودن آنهایی که به قدرت نزدیک هستند و جالب آنکه خود آنان و خانواده هایشان معترض به نظام هم هستند.
- ۵۰۰ هزار میلیارد تومان سپردههای مردم نزد بانکهای خصوصی گم شده است. سال ۹۶ مردم در اعتراض به عملکرد صندوقهای اعتباری و بانکهای خصوصی راه افتادند. مردم جلوی چشم میلیونها نفر اعتراض میکردند. اینها همه نارضایتیهایی است که نارضایتی را در جامعه ما ریشه دار کرده است.
- حتی اگر مردم میدانستند این افزایش قیمت آخرین افزایش قیمت است حتما رفتارشان متفاوت میبود، اما میدانند که این چرخه افزایش قیمت ادامه دار خواهد بود. بعد عدهای میگویند فنر فشرده شد؛ کاری نکنید که فنر ایجاد شود. متاسفانه همه ارزیابیها به پیامدها فقط توجه میکند نه ریشه ها.
- آنقدر پول ملی سرکوب شد که برای افغانستان میارزید از ایران سیب زمینی بخرد. ما برای اولین بار به افغانستان صادرات مواد غذایی داشتیم. ۷۵۰ تن سال گذشته پیاز و سیب زمینی صادر کردیم و شب عید مردم خودمان سیب زمینی و پیاز ندارند. سر ریز اینها روی زندگی مردم است. ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پول کردند در جیب خصولتی ها. اسم ۲۰ شرکت خصولتی را نوشتیم و چاپ کردیم. کسی توجه نکرد. مالیاتی که دادند هیچ است. چرا از اینها مالیات نمیگیرد؟ چرا از رانتها مالیات نمیگیرید؟
- {با طرح این پرسش که چرا مردم در بعضی کشورها شورش نمیکنند}: مفهوم محرومیت نسبی از اینجا حاصل میشود که مردم خود را با گروه مرجع خود مقایسه میکنند. این احساسات در دولتهای نهم تا دوازدهم ایجاد شده و این سبب شده است که نارضایتیها افزایش یابد. رژه اشرافیت را هم باید اضافه کرد؛ بازندهها میبینند یک الف. بچهای پشت ماشین شش هفت میلیارد تومنی عیاشی میکند. در شهر ما هم فساد به اشکال مختلف وجود دارد. مردم مگر نمیبینند با فاصله چند کیلومتری یک خانه آنچنانی در اندرزگو است و در شوش بچه میفروشند؟
- مکانیزمها برای اعتراض بسته است، یک کارگر که چند ماه است حقوق نگرفته چگونه باید اعتراض خود را اعلام کند؟ طبیعی است که این انفجارها صورت میگیرد. عمدتا ایندفعه معترضین از طبقات پایین جامعه هستند. آمارها این موضوع را نشان میدهد. طبقه متوسط احساس نابرابری دارند، اما طبقه پایین با پوست و گوشت این نابرابری را درک میکنند.