وحید محمود قرهباغ؛ گاهی مردم و حتی برخی فراماسونها چنین تصور میکنند که فراماسونری، یک تشکیلات و به عبارتی یک سازمان نیمهمذهبی.اما به راستی چنین است؟
در واقع میتوان گفت، فقط عدهی بسیار کمی از ماسونها، عمیقا بر حقیقت فراماسونری و اهداف آن اشراف دارند. فراماسونری در تلاش است تا با پوشش یک سازمان اجتماعی و البته خیریه، فلسفه انجمن را مخفی نگه داشته و فلسفه خاص سازمان را به طریق برنامهریزی منسجم و منظم بر جامعه و حتی ماسونها تحمیل کند؛ رازی که هدف غایی آنها است.
شکل ۱. رازهای سر به مهر فقط برای فراماسونهای عالی مقام مکشوف است
۱. فعالیت ها؛ سال۱۷۱۷میلادی بود که لژ بزرگ لندن بنیان نهاده شد و تاریخ فراماسونری نوین آغاز شد. این لژ در واقع بنیانگذار فراماسونری نوین و همچنین مغز و رهبر سایر لژها در اقصی نقاط جهان بود.
هر چند فراماسونها در زمینههای گوناگونی فعالیت داشته و دارند، ولی مهمترین و به عبارتی غالب فعالیتهای آنها در زمینه سیاست و در کشورهای مختلف بوده است. وقوع انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب آمریکا، انقلاب روسیه، جنگهای صلیبی، انقلاب پوریتانی انگلستان و تحولات پسین آن و حتی به انحراف کشیدن انقلاب مشروطه در ایران، نمونههایی از نفوذ اینان در کالبد تاریخ و انقلابها بوده است.
بوجود آمدن کلوبهای روتاری در زمان پهلوی دوم و ارتباط آنها با اهداف فراماسونری نیز جای بحث دارد. به گونهای که امروز نیز کشور ایران از گزند اینان مصون نیست و مکتب برخی، گواه این مدعا است. امروزه نیز تاثیر افکار فراماسونری را میتوان در شخصیت روئسای سازمان ملل و حتی کمیتههای المپیک جهانی و ورزشی نیز دید. عضویت جرج واشنگتن در گذشته نه چندان دوردر این انجمن، مهر تاییدی بر این گفتهها است.
یکی از برنامهریزیها و عملیات مخفی آنها در طول جنگهای داخلی آمریکا به نمایش گذاشته شد. ماسونها در هر دو سمت جنگ حضور داشتند، ولی به طور مخفیانه یکدیگر را یاری کرده و با هم به جدال نمیپرداختند. چرا که فراماسونها در قالب یک دین و یا یک شاخه مذهبی نیستند. آنها خواصی از ادیان و مذاهب مختلف را به خدمت تشکیلات در میآورند. هدف یکی است و بیش از آن نیست؛ ایجاد نظم نوین جهانی.
فراماسونها ادعای برابری انسانها در جامعه را سر میدهند، ولی در پی ایجاد نظم نوین جهانی هستند، نظمی که باب میل خود فراماسونهای عالی رتبه است. در حال حاضر پاریس، لندن و آمریکا پذیرای سه مرکز اصلی فراماسونی در جهان میباشند و در راس تمامی لژها در اقصی نقاط جهان میباشند. لژهایی که نقش سازماندهی و هماهنگی را نیز ایفا میکند. بله، حوادث تاریخ با فراز و نشیب آن، پردههای اسرار سر به مهر و مکتوم چنین انجمنهایی را میدرد.
برخی ماسونها در چند لژ عضویت داشته و ناظر اعظم بودهاند. فراماسونها تا پزشک مخصوص امپراتوری روم نیز پیش رفته بودند. فراماسونها در قالب کانونهای دسیسهگری، در زمره متنفذترین افراد تاریخ در سرنوشت بشر قرار گرفته اند. ارتباط پیمانکاری نظامی با یهودیان مخفی و همچنین تامین مالی ارتش انگلیس توسط یهودیان، انسان را به فکر وا میدارد. فراماسونها معتقد به پزشکی جهانی هستند.
آنها به منظور استتار خود، عملیات و در نهایت اهداف شان در کسوتهای گوناگون ظاهر میشدند. حتی در مقاطعی از تاریخ اسم لژ آنها نیز با نام کسوت شناخته شده است. خط پیوسته آشوبها و توطئهها علیه کاتولیکها خصوصا در زمان چارلز دوم، پرده از راز این سازمان برمی دارد و انسان را به فکر وامی دارد. یا زمانی که توماس وان، اصلاح عمومی جهان و قوانین برادری را همچون پرچمی برافراشته میکند. جالب این که افرادی، چون رابرت موران ماسون، عضو شورای سلطنتی انگلیس نیز بود. گفتنی است این سازمان، پیرو طریقتهای رازآلود باستانی است. خانه سلیمان در مقطعی محل تصمیمگیریهای مهم این سازمان برای بشریت و جهان بود.
از سویی آمیخته شدن این سازمان با برخی مفاهیم، جای تامل دارد. گویی آئین کهن، راز کابالا، فلسفه و اندیشه جدید، با فراماسونری عجین بوده و هست. آئین کهن راز آمیز رزکروا که در آئین اسکاتی به شهسوار رتبه ۱۸ اطلاق میشود. در واقع آئین اسکاتی مهمترین طریقت درجات عالی ماسونی است. گویی بین دنیای کهن و ماسونها، پیوند جدا نشدنی است. الیاس اشمول نمونه بارز این جامعه است. او فراماسون عالی رتبه، یک عتقیهشناس، کارشناس و مورخ متون و نسخ کهن بود. اشمول و راولینسون، کسانی بودند که اصلاح و نوسازی جهان را با تکاپوی پنهان و تکیه بر اطلاعات بیشمار، مطرح کردند. آنها گرایش شدیدی به انجمنهایی ادبی داشتند واین گرایش در ماسونها مسری بوده و هست. اطلاق لقب پدر با واسطه و یا پدر مستقیم به برخی فراماسونهای عالی رتبه، حقیقتی است که مهر تایید بر ادعاهای پیشین میزند و یا اینکه چرا به برخی فراماسونها لقب فراماسون پرشور داده میشد.
به راستی منظور جان لاک از بیان انقلاب شکوهمند و بدون خونریزی چه بوده است؟ و یا چه لزومی داشت که لژی به نام لژ اورشلیم لندن به وجود آید؟ و یا اینکه چه رابطهای بین سالهای پایانی عمر نیوتن با تشکیل گرند لژ لندن وجود دارد؟ لژی که بر جریانات جهانی موثر و گاه تعیین کننده نهایی بود.
در جای دیگر فلسفه موسایی رابرت فلاد که توسط سلیگمان بیان شد، خودنمایی میکند. او حتی حضرت موسی (ع) را یک رزنکروتس بزرگ میدانست. ضمن این که فلاد معتقد به اسرار بیماریها بود و منشا آنها را شیطان و دیو میپنداشت. او مدت شش سال به سیاحت اروپا مشغول بود. نکتهای که به راحتی نمیتوان از کنار آن رد شد. فلاد، کابالا را خیر مطلق میدانست و گرایش عمیقی به عهد عتیق داشت. بدین گونه است که با مروری بر مقررات این سازمان، برخی نکتهها بیش از پیش مهر تایید بر صحت ادعای تمایز فراماسونهای عالی رتبه با ماسونها میزند.
در سازمان فراماسونری، استاد بزرگ عهدهدار اداره و ریاست انجمن اخوت است. او امتیاز ویژهی صدور مجوز به منظور اعطای درجه در زمانهای نامنظم و ارائهی مجوز برای افتتاح و نگهداری از لژها و همچنین امتیاز ویژهی جهت ملاقات ماسونها را دارد. گردهمایی در لژها برای ماسونها منوط به صلاحدید استاد اعظم است.
فراماسونها، هیچ ناشناسی را بدون سپری کردن تحقیقات لازم، اجازه ورود به لژ را نمیدهند. هر ماسونی برای مراجعه و حضور در لژ معمول محق است. هر ماسون میتواند نماینده تمام جلسات عمومی و آموزش نمایندگان باشد؛ و حق استیناف از لژی به لژ بزرگ یا مجمع عمومی ماسونها برای او محفوظ است. هیچ لژی حق دخالت در امور لژ دیگر را نداشته و اختیار اعطای درجه به دیگر ماسونها را ندارد. هر ماسونی ملزم است قوانین و مقررات محدودهی ماسونی را اجرا نماید حتی اگر عضویت لژی را نداشته باشد.
گفتنی است ماسونها از بین افراد مذکر، بدون معلولیت جسمی و ذهنی، آزاد (کسانی که در بردگی کسی نباشند) و همچنین بالغ انتخاب میشوند. آنها وجود کتاب قوانین در هر لژ را امری ضروری میدانند. از نظر آنها همه ماسونها برابرند و این انجمن، انجمی محرمانه است.
آنها به پیمانی که بین خود بستند وفاداری مثال زدنی دارند. فراماسونها نمادهای مخفی بیشماری را به کار میبرند که اغلب نیز فقط خود، پی به آن میبرند. شاخصترین نماد فراماسونری، گونیا و پرگار است. وجود و استفاده هوشمند از این نماد در بسیاری از کشورها، گویای این حقیقت است که آنها با برنامهای بینظیر، اهداف شان را به پیش میبرند. جالب این جا است که ماسونهای اعظم به ماسونی که آزموده و قابل اعتماد باشد، اعتقاد داشته و او را سطح یک مینامند.
به راستی منشا بیگانه ساختن ملل اوپا از مذهب و گرایش آنها به فلسفه مادهانگاری و انسان محور در طول تاریخ چیست؟ پوشاندن لباس مبدل و پنهان کردن سرنخها به چه دلیلی بوده است؟ به راستی این جریان از چه اسراری حفاظت میکرد؟ سوگند محرمانه، سوگند حیات و یا سوگند اطاعت مطلق چه نکتهای را به ما گوشزد میکند؟ نبرد ماسونها علیه مذاهب در طول تاریخ و یا تحمیل عقاید باطل بر تمدنهای جهان را چگونه میتوان توجیه کرد؟
۲. سرسپردگان ابلیس یا فراماسونهای اعظم؛ فراماسونری ابزاری برای استعمارگری است
در واقع ارتباط تنگاتنگ فراماسونری و استعمارگری انسان را به حیرت فرو میبرد که به راستی این همه اشتراک به چه منظور بوده و هست؟ وجود لژهایی، چون رازی، مولوی، هاتف، لافرانس، دانش و بسیاری دیگر که در ایران فعال بوده اند به چه منظور و برای چه اهدافی بوده است؟ آیا به راستی فراماسونری ابزاری برای پیشبرد اهداف صیهوینیسم و امپریالیسم نیست؟
ماسونهای اعظم معتقدند، دین تا بدانجا مهم است که وسیلهای برای فریفتن و سرگرم کردن عوام باشد. شعارهای، چون از میان همه، تنها یکی و یا نظم نوین برای تمامی دورانها که توسط ماسونها پایه گذاری شده موید این حقیقت است. به راستی علت تبعیت بی چون چرای اعضا لژ از ماسونهای اعظم چیست؟ در حالی که این مهم یکی از اصلیترین ارکان آنها را زیر سوال میبرد، عدالت و برادری. از سویی پول و قدرت، به سان خدایان فراماسونری است و، چون نیروی محرکهای برای آنها است.
۳. کابالا
کابالا فلسفهای سری، باطنی و آمیخته با علوم ماورا الطبیعه است. کابلا به معنای سنت شفاهی است. فراماسونها با تحمیل الحاد در ظاهر مبدل علم و عقل در کشورها خصوصا آمریکا، آنها را در نهایت به سمت سکولار پیش میبرند. اجرای مراسم بدعت آمیز جادوی سیاه که توسط شوالیهها اجرا میشد. شوالیههایی که با کشف معبد سلیمان، دید دیگری نسبت به جهان پیدا کرده بودند. این رسوم کهن میبایست بدون تغییر به جا آورده شود.
بله، به گواهی تاریخ، کابالا سمی بود که ماسونهای عالی رتبه و در قالب فراماسونری بر کالبد تاریخ بشریت وارد کردند. سمی که به درازای تاریخ، بشر را مسموم کرده و از طی طریق الهیاش باز میدارد. معماران تباهی، نامی که بیشترین تناسب را با این انجمن دارد. انجمنی که با راز سایه آمیخته شده است.
آیا تقرب فراماسونها با مکاتب مختلف، عناوین روزنامه ها، موسیقی راک و ایدئولوژی سیاسی، پرده از اسرار و هدف نهایی فراماسونری برنمی دارد و یا سوال انگیز نیست؟
ماسونها خود را فرزند زن بیوه و یا همان ایسیس میدانند که دگر بار به تاریخ کهن مصر باز میگردد. تمدن مصر باستان منبع حرفهای ماسونی است. علائم، حکایات و تمثیلها ابزارهایی برای تفهیم انگارهها و آرمانهای فراماسونری است. آئینهای معبد ممفیس در مصر باستان که شباهتهای بی نظیری با فراماسونری دارد.
نکته آخر این که دلیل بقای آنان تغییر نام، لقب و روش در طول تاریخ بوده و هست. با این وجود هرگز مکتب سری و کهن خود و با ویژگیهای خاص را فراموش نکرده و نسل به نسل منتقل کردند.
نتیجهگیری
چنانچه گذشت، فراماسونری این انجمن رازآلود و تشکیلات مخوف حتی برای فراماسونها نیز شناخته شده نیست. انجمنهایی که با کابالا گره خورده است و ماسونهای اعظم آن معتقدند، از دین میبایست فقط برای فریفتن و سرگرم کردن عوام استفاده برد. این جریان ارتباطی با تربیت انسانهای خوب و یا خوبتر ندارد. فقط عده معدودی از ماسون ها، به راستی حقیقت و اهداف این جریان را میشناسند. فراماسونری بر آن است که در قاموس سازمانی اجتماعی و شایدخیریه، فلسفه انجمن را در پس پرده نگه دارد. رازی که همچون هدف حیاتی آن است. در نهایت این که، فراماسونری فرزند کابالا، جادو، علوم خفیه و فرقههای سرّی است. نکتهای که با عهد عتیق و منابع کابالای یهودیعجین شده است.