اینجا پایتخت است. جنوب پایتخت، روستایی که کمتر از سی دقیقه با مرکز شهر فاصله دارد اما ساکنان آن به جرم حاشیه نشینی پایین ترین حد امکانات شهری را تجربه می کنند. اینجا مرتضی گرد است. روستایی که در آن آب، برق و گاز به شکل دهه ۳۰ فروخته می شود و زندگی زیر کابل های فشار قوی تبدیل به اجبار شده است. مردم این روستا اغلب از شهرهای اطراف به نیت کار و زندگی بهتر به تهران مهاجرت کرده اند اما زندگی در پایتخت به آنها روی خوشی نشان نداده است چرا که مجبور به زندگی در روستایی شده اند که انگار فرزند ناخوانده تهران محسوب می شود و از سر نخواستن آن بین شهرداری و دهیاری کشمکش است. آمار نشان می دهد که در ده سال گذشته جمعیت مرتضی گرد سه برابر شده است و در مساحت ۱۰۱ هکتاری آن ۳۰ هزار جمعیت زندگی می کند.اتفاق ناگوار آن است که تعدادی زیادی از ساکنان مرتضی گرد از بومیان پایتخت هستند، گرانی مسکن، مشکلات معیشتی و فقر آنها را مجبور به زندگی در حاشیه تهران کرده است. در حالی که سه روز از قطع برق در این روستا می گذرد به مرتضی گرد رفتیم. اهالی این روستا دهیاری را مقصر همه اتفاقات ناگوار می دانند.
بي قانوني و فقر توليد حاشيه نشيني مي كند
اگر ما پیمان نشكنیم و عوض نشویم، نه بیم شكست انقلاب هست، نه خوف سست شدن بنیانهاى آن.
رسالت رساندن این نهضت به "عصرحضور" و سپردن آن به دست"خورشید عصر غیبت" ، بر دوش ماست.
جبهه انقلاب و پیمان بستگان با آرمان دهه فجر، باید بیش ازاین " تلاش و تحرك و همبستگى نشان دهند."