امین عربی*؛ آموزش و پرورش در سیاستهای کلان کشورها و برنامههای توسعه، سرچشمه تحولاتی افتخارآفرین یا ویرانگر است و تاریخ ملتها را به صورت جادویی روشن یا تاریک مینماید. برای این منظور در رویای روشنی بخشی به آسمان علم و معرفت سرزمینمان، نکاتی را مطرح میکنیم به این امید که درختمان برای به زیر آوردن چرخ نیلوفری بار دانش بگیرد.
درخت تو گر بار دانش بگیرد/ به زیر آوری چرخ نیلوفری را
١- مدارس مجانی
اصل سی قانون اساسی در مورد آموزش و پرورش میگوید: "دولت موظف است وسایل آموزش و پروش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد". مجانی بودن شامل کالا یا خدماتی است که با هدفهای گوناگون در اختیار گروهی یا تمام جامعه قرار میگیرد. برای نمونه و در باور و اعتقادات ما نذری بعنوان یک کالای مجانی با اهدافی زیبا و بصورت مجانی در اختیار جامعه قرار میگیرد. از طرف دیگر یک میوه فروش هم ممکن است میوههای گندیده را بصورت مجانی عرضه کند.
بنابراین در فرهنگ ما جایی که بهترین کالا به رایگان در اختیار مردم قرار میگیرد، جایی است مقدس که یک شخص به امید حل مشکلاتش کالایی را نذر مینماید و در دل این فرآیند، زیبایی و نیک اندیشی تراوش میکند. زمانی که هدف، منافع شخصی باشد تنها کالاهای گندیده و فاسد است که به رایگان توزیع میشود. در فرهنگ آموزشی ما نیز شایسته است آموزش و پرورش با هدفی عالی و برای آیندهای بهتر، بهترینها، در اختیار فرزندانمان قرار گیرد تا در پرتو آن نظاره گر هنرمندی فرزندان و زیباییهای زندگی اجتماعی در تمام ابعاد آن باشیم. آنجا و آنگاه که ورودی امکانات، بدترینها باشد، خروجی (انسانها) نیز بدترینها خواهد بود و نمیتوان شاهد جامعهای درخشان و سرشار از آمارهای کارآمدی با رشد و پیشرفت شگرف بود.
٢- اجبار در آموزش
برای آموزش فرزندان در مقاطع ابتدائی اصل بر اجباری بودن تحصیل است. این اجبار برای فرزندانمان که هنوز تشخیص منفعت و ضرر خود را نمیدانند و بعنوان ابرازی برای برانگیختن حس کنجکاوی که خداوند در نهاد بشر گذاشته، ضروری است و منافع زیادی به همراه دارد.
در مرحله اول توانایی نوشتن و حساب و کتاب که مورد نیاز و از الزامات زندگی است تامین و در مراحل بعدی میزان آن ارتقا پیدا میکند. در اجبار تعلیم و تعلم دو نوع خطا ممکن است شکل بگیرد یکی اینکه بسیاری از موضوعات، ضروری نیست که به اجبار یاد داده شوند و دیگری اینکه بسیاری از موضوعاتی که اجبار آن محرز و آشکار است آموزش داده نمیشود. همه اعتقاد داریم که اگر تعالیم مذهبی به درستی تفهیم شود جامعهای آرمانی خواهیم داشت در صورتی که براساس شواهد در حال حاضر با جامعه آرمانی فاصله داریم. این فاصله میتواند ناشی از خطاهای فوق باشد و در یک نگاه عالمانه و توام با دوراندیشی قابل تصحیح است.
این شعر؛ چوب معلم ار بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
در فضایی که معلم چوبی ندارد و اطفال را یارای فرار نیست باید به گونهای دیگر سروده شود. سرودی سرشار از حقیقت امروز، که درس معلم میتواند چوبی باشد برای جلوگیری از میلیاردها هزینه فردی و اجتماعی که بابت مستعد ساختن مصنوعی دانش آموزانی که برای برخی از رشتهها استعداد لازم را ندارند و به اجبارِ کلاسهای کنکور و بکارگیری هزاران شگرد متعارف و نامتعارف رشتههایی را اشغال میکنند تا در یک فرایند نخبهسوزی به خود و جامعه زیان رسانند. اجبار در آموزش و پرورش مفاهیم متعددی دارد.
۳- توسعه از طریق آموزش و پرورش
بخش بزرگی از تاریخ کشورها، مربوط به جنگهای ویرانگری است که به منظور توسعه سرزمینی و مرزهای خاکی شکل گرفته است. این نوع توسعه با کشتن و کشته شدن و ویران شدن و ویران کردن همراه است. آمورزش و پرورش میتواند مرزهای یک کشور را توسعه دهد بدون اینکه ویرانی حادث شود یا کسی کشته شود. بالاتر از آن توسعه از طریق آموزش و پرورش با آبادانی و شادابی و افزایش امید به زندگی همراه است. آموزش و پرورش مرزهای فکری را توسعه میدهد و از طریق آن مرزهای زمینی نیز توسعه مییابد.
۴- معلم هزینه یا درآمد
معلمان پرورش دهندگان استعدادهایی هستند که در اختیار دارند. دانشمندان، شاعران، ادبا، مخترعین که محصول آموزگارانی شرافتمند هستند بعد از مرگشان نیز منبع اصلی درآمدهای ماندگار هستند. حتی خانههای گلی آنها نیز میراثی گرانبها برای درآمدزایی است. بنابراین هزینههایی که برای یک زندگی شرافتمندانه در اختیار آنان قرار میگیرد بسیار کمتر از درآمدی است که از خدمات آنها بدست میآید. از طرف دیگر بیتوجهی به امر آموزش و پرورش؛ دزدان، اختلاسگران و افراد فاسدی را به جامعه تحویل میدهد که از فساد آنان علاوه بر مشکلاتی که در روند توسعه ایجاد میشود آمار و ارقامی از نامساعد بودن فضای کسب و کار در مراکز بینالمللی ثبت میکند که زیان حاصل از آن از هر تخریبگری، مخربتراست.
آموزش و پرورش دریچه سعادت یا شقاوت یک ملت است و هر هزینهای در این فضا مانند قطرهای آبی است که از جاری شدن آن سبزه میروید.
مالی که ز تو کس نستاند، علم است/ حرزی که تو را به حق رساند، علم است
جز علم طلب مکن تو اندر عالم/ چیزی که تو را ز غم رهاند علم است
*دکتری اقتصاد بین الملل دانشگاه شیراز