پذیرش این واقعیت که رئیس جمهور ترامپ از اختلال شخصیتی رنج میبرد، نه تنها مهم، بلکه ضروری است.
فرارو- در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶، یک خبرنگار و نویسنده پرنفوذ سیاسی با من تماس گرفت تا دیدگاه و نظر من را در مورد دونالد ترامپ جویا شود. ارتقا جایگاه دونالد ترامپ در چهارچوب حزب جمهوریخواه آمریکا، پدیدهای شگفت انگیز بود. آن خبرنگار از من درخواست کرد تا نکات و مسائلی را که باید برای پوشش دادن اخبار مربوط به ترامپ در ذهن داشته باشد، به وی گوشزد کنم.
به گزارش فرارو به نقل از آتلانتیک، در صدر نکاتی که به وی گفتم این بود که باید با روانشناسان و روانپزشکان درباره سلامت روانی ترامپ صحبت کند. من این توصیه را کردم، زیرا بر این باورم که هر زمان صحبت از فهمِ ترامپ و کنشهای وی میشود، این موضوع مهمترین مسالهای است که باید به آن توجه شود.
من از گفتن این موضوع به صورت شفاف و به مردم، هراسی نداشته ام. ۱۴ جولای ۲۰۱۶ در جریان یک برنامه تلویزیونی در شبکه "سی اسپن"، من به طور کامل پاسخ یک هوادار ترامپ را دادم که از من به دلیل مخالفت با ترامپ، علی رغمِ اینکه مدتی طولانی عضو حزب جمهوریخواه آمریکا بوده ام و در دولتهای رونالد ریگان و جرج بوش پدر و همچنین در کاخ سفید در دوره جرج بوش پسر خدمت کرده ام، ناراحت بود. من به آن فرد که اهل ویرجینیا بود گفتم: من به این دلیل که فکر میکنم ترامپ احتمالا رقابت انتخاباتی را به هیلاری کلینتون خواهد باخت، با وی مخالفت نمیکنم. من فکر میکنم او شکست خواهد خورد با این حال امکان دارد پیروز هم شود. مخالفت من با او مبتنی بر چیزی کاملا متفاوت است: اولا من معتقدم وی از شخصیت اخلاقی لازم برای عهده دار شدن پست ریاست جمهوری آمریکا برخوردار نیست. من فکر میکنم او انسانی دمدمی مزاج است، او از داشتن هرگونه اصولی تهی است، او بی ثبات است، او از اختلال و بی نظمی شخصیتی رنج میبرد، من فکر میکنم او عقدهای است. من به عنوان فردی که به مدت ۷ سال در کاخ سفید و برای ۳ دولت در آمریکا کار کرده ام و ارتباط نزدیکی با روسای جمهور آمریکا داشته ام و تاریخ را هم زیاد مطالعه کرده ام، فکر میکنم مهمترین چیزی که رئیس جمهور آمریکا به آن نیاز دارد، جدایِ از داشتن خرد، قدرت قضاوت و رفتار محتاطانه، داشتنِ خلق و خو و شخصیت درست است. این گزاره تایید شده است.
اختلال شخصیتی ترامپ و الگوهای بیمار فکری و رفتاری وی تبدیل به وجه ممیز ریاست جمهوری او شده است. این مسائل خود را به شیوههای مختلفی نشان میدهند: خودشیفتگی حاد وی، اعتیاد او به دروغگویی در مسائل ریز و درشت مثل مسائل مالی اش، زورگویی و خاموش کردن آنهایی که دروغهای وی را افشا میکنند، جدا بودن او از جهانِ واقع بویژه در مورد مسائلی که در مورد آنها فیلم وجود دارد و بر خلاف گفته هایش هستند، اعتیاد او به تئوریهای توطئه، درخواستهای او از دیگران و طلب ابراز وفاداری حداکثری به وی در حالیکه خود او چیزی به دیگران نشان نمیدهد و تعهدی ندارد، و خودبزرگ بینی او، از جمله نمودهای عینی اختلال شخصیتی ترامپ هستند.
اختلال شخصیتی ترامپ خود را در موارد دیگری نظیر بی تدبیری و کینه توزی وی، اشتیاق بی حد و اندازه اش برای جلب ستایش دیگران، زن ستیزی او، رفتارهای زننده جنسی و ارائه تصویری جنسی از دخترانش، ستایش آشکار او از دیکتاتورهای بی رحم، بی رحمی او، و همچنین فقدان همدلی و دلسوزی در شخصیتش، نیز نشان میدهد. ترامپ با نهایت بی شرمی به یک خانواده که فرزندشان در راه آمریکا جنگیده و کشته شده بود، حمله کرد. وی خبرنگاری را که از معلولیت رنج میبرد و همچنین یک شهروند آمریکایی را که در راه خدمت به آمریکا اسیر شده بود، به تمسخر گرفت. هنگامی که از "روی کوهن"، وکیل بدنامی که مرشد و راهنمای ترامپ است پرسیدند ترامپ چه حسی به هم نوعان خود دارد؟ وی در پاسخ گفت: او در این زمینه انسانی سرد و کم عمق است.
جدیدترین نمونه از اشتیاق عجیب و غریب ترامپ به اصرار بر گزارههای غلط این بود که وی تاکید داشت هشدارهای او مبنی بر اینکه آلاباما با خطر بزرگی از ناحیه "طوفان دوریان" رو به رو است، درست بوده است. ترامپ تا حدی در این زمینه پیش رفت که در نقشه طوفان دست برد و آلاباما را در زمره ایالتهایی قرار داد که در مسیر طوفان دوریان قرار داشتند. این اقدامات در شرایطی صورت گرفتند که اصرار ترامپ در این زمینه کاملا اشتباه بود.
یک استراتژیست جمهوری خواه که کاملا با کاخ سفید در ارتباط است به "بیزینس اینسایدر" گفته است: به بیان ساده، ترامپ رو به زوال است. وی در پاسخ به این پرسش که چرا رئیس جمهور آمریکا اینقدر به آلاباما علاقه نشان میدهد، اما به ایالاتهایی که در واقع، در مسیر طوفان دوریان قرار دارند اشارهای نمیکند گفت: شما باید این سوال را از یک روانپزشک بپرسید. من مطمئن نیستم که فرد با صلاحیت و درستی برای پاسخ دادن به این پرسش باشم.
ما به کرات رویههایی از این نوع را در جریان دوره ریاست جمهوری ترامپ مشاهده کرده ایم. گمانه زنی و صحبت در مورد سلامت روانی ترامپ مخصوصا برای آنهایی که به طور رسمی در حوزه روانشناسی و روان درمانی، آموزش ندیده اند، کاری نادرست و غیرعاقلانه است. این نکته تا حدی درست است. بله بهترین کار این است که تشخیص این نکته که آیا ترامپ از اختلال شخصیتیِ ضد اجتماعی و یا خودشیفتگی و یا ترکیبی از هر دو و یا هیچکدام رنج میبرد را به کارشناسان و متخصصان این حوزه واگذار کنیم. اگرچه تشخیص بالینی در حوزه مسائل روانشناسانه از حوزه تخصصی من خارج است، با این حال، اختلالات روانی ترامپ برای تمامی افرادی که به صورت عامدانه خود را به کوری نزده اند، آشکار است. ما هر روز شاهد شخصیت مغشوش و ذهن بی ثبات ترامپ هستیم. آیا قرار است ما به این موضوع بی اعتنایی کنیم؟
طرح یک قیاس در این زمینه میتواند کارگشا باشد. اگر دود از زیر کاپوت ماشین شما بیرون بزند، اگر شما روغن ریزی شدیدی را از اتومبیل خود مشاهده کنید، اگر موتور خودروی شما بیش از حد گرم شود و شما بوی روغن سوخته را حس کنید، نیازی نیست شما حتما یک مکانیک زبده باشید تا بفهمید اتومبیل شما با یک مشکل جدی رو به رو است.
پذیرش این واقعیت که ترامپ از اختلال شخصیتی رنج میبرد، نه تنها مهم، بلکه ضروری است. در نظر گرفتن این مولفه به ما کمک میکند تا واکنش و تحلیل بهتری نسبت به رفتارهای عجیب و غریب ترامپ نشان دهیم.
حتی همین حالا که بیش از ۱۰۰۰ روز از ریاست جمهوری ترامپ میگذرد، ترامپ با حرفها و رفتارهای خود موجب شگفتی و ناباوری در میان مردم میشود. مردم با حرفهایی نظیرِ میتوانی باور کنی که ترامپ فلان چیز را گفت و یا فلان کار را کرد، بهت و حیرت خود از شخصیت و اقدامات او را نشان میدهند.
پاسخ من به این واکنش مردم این است: چرا شگفت زده هستید؟ شما باید هنگامی شگفت زده باشید که با یک فردِ سالم از لحاظ روانی رو به رو باشید. در حال حاضر، ما با چنین فردی رو به رو نیستیم. ترامپ شخصیت ناجوری دارد و شبیه به انسانهایی که از بیماری اختلال شخصیتی رنج میبرند، رفتار میکند. بسیاری از مردم آمریکا هنوز به این نتیجه نرسیده اند که فردی را به عنوان رئیس جمهور آمریکا برگزیده اند که عمیقا از لحاظ شخصیتی در بحران است و از نظر عاطفی و احساسی نیز در وضعیت مناسبی به سر نمیبرد. اگر آنها به این درک برسند، مسلما برای آمریکا و آینده آن، مفید و کارگشا خواهد بود.
شناخت شخصیت ترامپ به ما کمک میکند تا در برخورد با او و رفتارهایش، کمتر شگفت زده و گیج شویم، دچار پریشانی دائمی نباشیم و کمتر در تله تحریکاتِ ترامپ گرفتار شویم. دونالد ترامپ با ایجاد هرج و مرج، دستکاری در افکار و روان مردم و تحمیق آن ها، ایجاد انزجار و انشقاق در میان مردم آمریکا، و خارج کردن مردم از حالت تعادل، رشد میکند و دستورکار خود را به پیش میبرد. او میخواهد هر ثانیه از زمانی که ما بیدار هستیم را به تسخیر خود درآورد. نباید به او اجازه دهیم که چنین قدرتی را کسب کند و ما را به کنترل خود درآورد.
امکان دارد روشنگری در مورد شخصیت دونالد ترامپ موجب شود تا نفرت مردم از او تا حدی فروکش کند. دیدنِ ترامپ همانگونه که هست (فردی که روح و روانش شدیدا آسیب دیده، شکسته شده، و ذهنی مشوش و بی نظم دارد)، نباید از تنفر و نارضایتی ما در مورد سوء رفتار وی با دیگران، ستمگری و همچنین اقدامات غیرانسانی او بکاهد. نباید در اراده ما به منظور ایستادن در برابر اقدامات منفی او خللی وارد شود.
مهمتر از همه، پذیرش این واقعیت در مورد ترامپ که وی فردی، با وضعیتی روانیِ بیمار است موجب خواهد شد تا ما وظایف خود در قبال دموکراسی آمریکا را جدیتر بگیریم. از این رو، باید هرآنچه در توان داریم به کار گیریم تا از رسیدن فردی مثل ترامپ (که از بیماریهای روانی و اخلاقی رنج میبرد) به سِمتی مهم مثل ریاست جمهوری آمریکا، جلوگیری کنیم.
قدرت و اختیارات رئیس جمهور آمریکا بسیار زیاد است. اینکه به فردی نظیر ترامپ که اخلاقیات را صرفا از این دریچه مینگرد که راه را برای منافع کوته بینانه او هموار کنند و انگیزهها و ایدههای مریضش را به پیش برند، اجازه دهیم تا رئیس جمهور شود، پیامدهای خطرناکی را به بار خواهد آورد. وقتی یک نفر تصور کند که منافع شخصی اش با منافع ملتی که آن را رهبری میکند یکسان است، این امر راه را برای فتنه انگیزی و تخریب بنیانهای اخلاقی و قانونی هموار میسازد.
اختلالات شخصیتی ترامپ خواه قابل تشخیص باشند یا نه، به وضوح قابل مشاهده هستند. این عیوب هنگامی که ترامپ، سوگند ریاست جمهوری را ادا داد، در مرحله هشدار دهنده بودند، اما اکنون آنها بدتر شده اند. هر روزی که دونالد ترامپ در کرسی ریاست جمهوری آمریکا باشد، موجب شرم و رسوایی برای آمریکا میشود و برای این کشور خطرناک است.
*نویسنده: پیتر وهنراست. وی از جمله نویسندگان فعال در پایگاه خبری آتلانتیک است. وی همچنین عضو ارشد "مرکز اخلاق و سیاست عمومی" است. او به نحو گستردهای در موضوعات سیاسی، فرهنگی، مذهبی، و امنیت ملی قلم میزند. پیتر وهنر نویسنده کتاب "مرگِ سیاست: چگونه جمهوریِ فرسوده خود را پس از ترامپ بهبود بخشیم" میباشد.