در شماره پیشین تحزب در ایران سازمان مجاهدین خلق ایران در مقطع پیش از انقلاب بررسی شد و در این شماره روند فعالیت این سازمان و حوادث و رویدادهای آن از سال ۵۷ تاکنون بازخوانی میشود.
با وقوع انقلاب، زندانیهای سازمان از جمله مسعود رجوی و موسی خیابانی در تاریخ ۳۰ دی ۵۷ از زندان آزاد شدند و رجوی مسئولیت رهبری سازمان را بر عهده گرفت. سازمان در ابتدا خود را مخالف جریان رایج انقلابی معرفی نکرد و حتی رجوی و خیابانی بعد از آزادی به دیدار امام رفتند و پیروزی انقلاب را به امام و ملت تبریک گفتند. با بازشدن فضای سیاسی کشور نیروهای سازمان توانستند در ابعاد وسیعی فعالیتهای خود را گسترش دهند و به جذب نیرو بپردازند.
در پی تعیین صلاحیت نامزدهای اولین انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۵۸، مسعود رجوی بهعنوان کاندیدای سازمان مجاهدین، اعلام آمادگی کرد که مخالفت برخی مانند جمعیت فدائیان اسلام را برانگیخت. این گروه در نامه سرگشادهای به شورای انقلاب، خواستار حذف برخی کاندیداهای منحرف شد و عنوان کرد در غیر این صورت، خود وارد عمل خواهد شد.
در تاریخ ۲۹ دی از امام درباره صلاحیت نامزدهایی که باور به قانون اساسی ندارند پرسشی شد و ایشان پاسخ دادند: «کسانی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت ندادهاند، صلاحیت ندارند رئیسجمهور ایران شوند». با اعلام نظر امام، رجوی از دور انتخابات کنار رفت و سازمان مجاهدین تلویحا وزارت کشور را در این امر مقصر قلمداد کرد.
از آن روز به بعد، مجاهدین به صورت علنی به محکومکردن حکم امام پرداختند و مقامات دولتی نیز در پاسخ، به توقیف روزنامه مجاهدین و بازداشت چند نفر از سران آن سازمان و ممنوعاعلامکردن فعالیت آنها پرداختند. اتفاقات دیگری همچون دستگیری محمدرضا سعادتی، یکی از مهمترین اعضای سازمان به اتهام جاسوسی بر این موضوع دامن زد. در این مرحله، یعنی بعد از سرنگونی نظام سلطنتی، تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که سازمان به آن فاز سیاسی میگوید، برنامه کار مجاهدین به زعم آنها فعالیت افشاگرانه سیاسی بود. در همین ایام نشریه مجاهد که ارگان رسمی سازمان مجاهدین بود منتشر میشد. رجوی از چند ماه پیش از وقایع خرداد ۱۳۶۰ در مصاحبهای در اسفند ۵۹ پیشبینی کرده بود که در صورت عدم تشکیل «یک مجلس واقعا ملی فراگیر» به معنی مجلسی که شامل اعضای سازمان باشد، «خبری از زندگی مسالمتآمیز در کار نخواهد بود».
به گفته سعید حجاریان، در اسنادی که سال ۶۶ از سازمان مجاهدین به دست آمد، مسعود رجوی تحلیل کرده بود که اگر با بنیصدر متحد شود «قطعی است که میتواند رژیم را جارو کند» و پیشنهاد کرده بود با ریختن نیروها به خیابان بنیصدر را تحریک به مقابله با رژیم کنند.
ابراهیم یزدی گفته است که رهبری سازمان پیش از وقایع خرداد ۶۰ دچار «تخیلات انقلابی» شده بود و در دیداری به او گفته بودند که میخواهند «تجربه انقلاب را تکرار کنند»، اما او به صراحت به آنها گفته است که «شما اشتباه میکنید. امروز بدنه جامعه با شما نیست. شما یک گروه اقلیت و کوچکی هستید و اگر بخواهید این کارها را بکنید، متلاشی خواهید شد».
کیهان در ۳۱ خرداد ۶۰ نوشت مجاهدین خلق انتظار سقوط بنیصدر و عدم حمایت مردم از او را نداشتند و به همین دلیل به شیوه نهایی خود که جنگ مسلحانه با نظام بود روی آوردند. به گفته یکی از مسئولان حفاظت مرکزی سازمان، مسعود رجوی از قبل در سفرهایی نظر مساعد دولتهای خارجی از جمله عراق، فرانسه و آمریکا را برای قیام مسلحانه به دست آورده بود.
آغاز مبارزه مسلحانه
به دنبال کشمکشها و اختلاف نظرهای ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت با حزب جمهوری اسلامی و تلاش ناموفقش در جهت سلب اختیارات آنان و در نتیجه ازدستدادن حمایت امام، از آنجا که او به تنهایی توان مقابله با مخالفانش را نداشت و پیشتر هیچگاه به ایجاد یک حزب یا ائتلاف اقدام نکرده بود، با منافقین که پیشتر از آنها به شدت انتقاد کرده بود، متحد شد. در اواخر خرداد او که برای حفظ جان خویش در اختفا به سر میبرد، مردم را به قیام فراخواند. منافقین نیز در پی تعارضات شدید با نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۹ از بنیصدر حمایت کردند و در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۶۰ از هوادارانشان خواستند علیه نظام به خیابانها بریزند. یک روز پس از آن، تظاهرات خشونتآمیزی در شهرهای مختلف کشور به راه افتاد. در تهران تعدادی در خیابانها به دادن شعار و اعتراض و درگیری با نیروهای انقلاب پرداختند. در ۲۳ خرداد همان سال بنیصدر به اتهام خیانت و توطئه علیه نظام برکنار و دستور دستگیریاش صادر شد.
بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی
در روز هفتم تیر ۱۳۶۰ در حالی که در دفتر حزب جمهوری اسلامی، اجلاسی از سران آن در حال برگزاری بود، بمب قدرتمندی منفجر شد و بیش از ۷۰ نفر از مقامات بلندپایه حکومتی از جمله، دبیرکل حزب و رئیس دیوان عالی کشور بهشتی، چهار نفر از وزرای کابینه دولت، ۲۳ نماینده مجلس و چند نفر از دیگر مقامات شهید شدند. مدتی بعد محمدعلی رجایی به ریاست جمهوری انتخاب شد. همچنین وی محمدجواد باهنر را به مقام نخستوزیری خویش برگزید. مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر که در خفا به سر میبردند بعد از چندی به پاریس فرار کردند.
بمبگذاری در دفتر نخستوزیری
دو ماه پس از حادثه بمبگذاری ماه تیر، در انفجار مهیب دیگری در دفتر نخستوزیری به تاریخ هشتم شهریور، رجایی و باهنر شهید شدند. گرچه هیچ گروهی مسئولیت بمبگذاریها را برعهده نگرفت، اما جمهوری اسلامی ایران، منافقین را عامل این اقدامات اعلام کرد. با وجود این، منافقین مسئولیت دیگر ترورها را پس از عزل بنیصدر پذیرفتند. از جمله ترورهایی که در فاصله چند ماه اتفاق افتاد، میتوان به ترور امام جمعه شهرهای تبریز، کرمان، شیراز، یزد و باختران، یک استاندار، سرپرست زندان اوین، تنی چند از قضات دادگاههای انقلاب، نمایندگان مجلس، مقامات پایینرتبه دولتی و اعضای سازمانهای انقلابی اشاره کرد.
کشتهشدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی
در ماه شهریور۱۳۶۰، منافقین هواداران جوان خود را برای اعتراض و درگیری مسلحانه با عوامل حکومتی به خیابانها فرستادند. در تاریخ پنجم مهرماه ۱۳۶۰ آنان از تیربار و موشکانداز آرپیجی علیه نیروهای سپاه پاسداران استفاده کردند. نظام در پاسخ به اقدامات مسلحانه، نیروهای ضداطلاعاتی سپاه را بسط داد و به دستگیری بسیاری از اعضای گروه و افراد مشکوک به همکاری با آنان پرداخت. در روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ نیروهای سپاه پاسداران موفق به کشف محل اختفای اصلی رهبران منافقین در تهران در محله زعفرانیه شدند و پس از محاصره آن محل و چند ساعت درگیری مسلحانه آن را تصرف کردند. در این واقعه ۲۳ نفر از جمله موسی خیابانی مرد شماره۲ سازمان، آذر رضایی همسر موسی خیابانی و اشرف ربیعی، همسر اول مسعود رجوی، کشته شدند.
انتقال به عراق
در سپتامبر۱۹۸۰ این گروه با انتقال به عراق، شروع به فعالیت علیه ایران با همکاری ارتش بعث عراق کرد. در سال ۱۹۸۶ میلادی دولت فرانسه منافقین را به خروج از پاریس مجبور کرد و از آن پس مرکز استقرار آنها شهر بغداد، پایتخت عراق، شد. منافقین پس از آن به تأسیس شهرکی در شمال بغداد، در استان دیاله اقدام کردند. این شهرک که «اشرف» نامیده میشد، مرکز اقامت آنها بود و پس از اشغال عراق از سوی نیروهای ائتلاف ضدترور از سال ۲۰۰۳ تا اول ژانویه۲۰۰۹ از سوی آمریکاییها حفاظت میشد و دولت عراق از اول ژانویه سال ۲۰۰۹ مسئولیت اداره اردوگاه اشرف را به دست گرفت. پس از انتقال اعضا به عراق، زوجها ملزم به جدایی از یکدیگر شدند و سازمان فرزندانشان را به اروپا منتقل کرد. بسیاری از آنان دیگر فرزندانشان را ندیدند.
یک بازدیدکننده اروپایی از قرارگاه اشرف میگوید: «حدود دو دهه پیش، خانوادههایی که در این اردوگاه زندگی میکردند منحل شدند؛ زوجهای متأهل به اجبار از هم طلاق گرفتند و بچههای آنان به خارج فرستاده شدند و بسیاری از آنان در حال حاضر با هواداران گروه در کشورهای غربی زندگی میکنند که سرگرم پرورش این کودکان بر اساس عقاید منافقین هستند که یک ناظر بیطرف از آن به عنوان نوعی فرقه یاد کرده است». پس از بازگشت مسعود رجوی در سال ۱۳۶۵ به عراق، در سال ۱۳۶۶ آنها، ارتش آزادیبخش ملی را به منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران تأسیس کردند و در سراسر مرز ایران و عراق، دست به تهاجم علیه نیروهای کشور زدند و تا مرداد ۱۳۶۷ بیش از صد رشته عملیات نظامی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی انجام دادند.
عملیات نظامی مستقیم علیه ایران
چندی پس از انتقال اغلب نیروهای سازمان به عراق و تغییر استراتژی جنگ چریکی به جنگ کلاسیک، در آخرین سال جنگ ایران و عراق و در شرایطی که توان نظامی ایران در پی چندین سال جنگ فرسایشی و توان اقتصادی و روحی ایرانیان با کاهش درآمدهای نفتی تحلیل رفته بود، سازمان رویارویی علنی با نیروهای ایرانی را در عملیاتهایی با عناوین «آفتاب»، «چلچراغ» و «فروغ جاویدان» در جبههها آغاز کرد که مهمترین آن فروغ جاویدان است. سازمان شش روز پس از قبول قطعنامه آتشبس از سوی ایران، به خرمشهر حمله کرد. رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «بر اساس تقسیمات انجامشده، ۴۸ساعته به تهران خواهیم رسید. کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند. از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد. علاوه بر آن، ضدهوایی و موشک سام۷ هم که داریم. هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید، چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند».
برخلاف سخنان رجوی، جمهوری اسلامی ایران توانست همه هجومآوردگان به ایران را مغلوب کند که این غلبه یکی از مهمترین ضربات به تشکیلات سازمان محسوب میشود. هاشمیرفسنجانی دراینباره گفته بود: «تدارک منافقین خیلی وسیع بوده و ضربه وارده بر آنها خیلی عمیق است. ۱۲۰تانک زرهی دجله، ۶۰ نفربر و ۶۰۰ خودرو دیگر، حدود پنج هزار رزمنده و همین تعداد پشتیبانی و تدارکچی و طرح رسیدن به تهران، خیلی احمقانه و سادهلوحانه و ۷۰ درصد انهدام».
انقلاب ایدئولوژیک
پس از شکست در عرصه جنگ با ایران، مسعود رجوی دستور انقلاب ایدئولوژیک را صادر کرد. در انقلاب ایدئولوژیک جدایی اجباری اعضای متأهل، فرستادن فرزندان این افراد به اروپا و برگزاری جلسات اعتراف به گناهان در حضور جمع بر اعضای سازمان تحمیل شد. در این فرایند به اعضای سازمان گفته میشده که آنها در صورت تبعیت از رجوی مسئولیتی در برابر خدا نخواهند داشت، زیرا رجوی مسئولیت پیروانش را بر عهده خواهد گرفت.
وضعیت بعد از حمله آمریکا به عراق
بعد از خاتمه جنگ، مجاهدین همه نیروهای خود را در اردوگاه اشرف متمرکز کردند. مسعود رجوی رهبر گروه از آن زمان به بعد دیده نشده و به احتمال فراوان کشته شده است. گرچه سازمان با پخش پیامهایی منسوب به وی مدعی زندهبودن اوست.
قرارگرفتن در فهرست سازمانهای تروریستی
با آغاز دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی و از طریق دیپلماسی دولت اصلاحات آمریکا این گروه را در فهرست تروریستی خود قرار داد که در نهایت در سال ۱۳۸۹ یعنی در دولت دوم محمود احمدینژاد این گروه از فهرست تروریستی آمریکا بیرون آمد. روز دوشنبه، هفتم بهمن ۱۳۸۷، شورای وزیران اتحادیه اروپا با خارجشدن نام این سازمان از فهرست تروریستی اتحادیه اروپا موافقت کرد. پیش از آن نیز در ۳۰ نوامبر ۲۰۰۷، دادگاه ویژهای در بریتانیا رأی داد که دولت این کشور بایستی نام سازمان را از فهرست گروههای تروریستی حذف و فعالیتشان را در بریتانیا قانونی اعلام کند. سازمان تا امروز به ادامه فعالیتهای خصمانه خود علیه ملت و نظام ایران میپردازد که بخش عمده این فعالیتها از طریق بودجههای هنگفتی است که از بعضی کشورهای غربی و مشخصا آمریکا تأمین میشود.
رمزگشایی از مکان مرگ سرکرده منافقین
بعد از نشانههایی که حاکی از تأیید مرگ مسعود رجوی بود، اخیرا علی حسیننژاد، مترجم قدیمی و سابق در بخش روابط خارجی سازمان منافقین، نیز به اشرفنیوز گفته است که مسعود رجوی به عربستان فرار کرده و آنجا مرده است. پس بیعلت نبود که نخستین اشارات رسمی به مرگ مسعود رجوی ازسوی ترکی الفیصل، رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان منتشر شد.
حسیننژاد در گفتگو با خبرنگار وبسایت اشرفنیوز که جنایتهای سازمان تروریستی منافقین را رصد میکند، در پاسخ به پرسشی درباره «مسعود رجوی»، رهبر منافقین که از سال ۲۰۰۳ تا کنون ناپدید شده است، نیز گفت: سازمان منافقین اخیرا در کنفرانسی که بهمناسبت پنجاهوپنجمین سال تأسیسش برگزار کرد، به مرگ مسعود رجوی اذعان کرد. رجوی به عربستان فرار کرد و در همین کشور مرد.
اگر اینچنین نبود یک مسئول عربستانی در سال ۲۰۱۷ در جریان کنفرانس سازمان منافقین در پاریس مرگ مسعود رجوی را اعلام نمیکرد. در جولای ۲۰۱۶ «ترکی الفیصل»، رئیس اسبق سازمان اطلاعات عربستان، در سخنرانیاش در کنفراس سازمان منافقین در پاریس به مرگ مسعود رجوی اشاره کرد. او چندینبار در اشاره به مسعود رجوی کلمه «مرحوم» را تکرار کرد. او درباره دلیل پنهانکاری درمورد مرگ مسعود رجوی نیز گفت: سازمان منافقین از بیم فروپاشی سازمان و جداییهای در صفوف سرکردگانش، درباره مرگ مسعود رجوی پنهانکاری میکند. از سال ۲۰۰۳ هیچگونه اطلاعاتی درباره مکان اقامت مسعود رجوی منتشر نشده است.
او از زمان ورود نیروهای آمریکایی به عراق حتی در هیچگونه فیلمی ظاهر نشده و هیچگونه نوار صوتی از خود بیرون نداده است؛ امری که زمینه را برای تقویت احتمال مرگش مهیا میکند. العالم به نقل از الشرقالاوسط، نوشته بود که مسعود رجوی که به دلیل بیبندوباری اخلاقی در محافل غربی فردی شناختهشده بود، به دلیل ابتلا به بیماری ایدز جان سپرد. گویا پزشکان آمریکایی در دانشگاه جان هاپکینز، چهار سال قبل متوجه ابتلای رجوی به بیماری ایدز شدند. اخیرا هم تصویری در شبکههای اجتماعی از مراسم گروهگ منافقین منتشر شد که بیانگر تأیید اخبار مربوط به مرگ «مسعود رجوی»، سرکرده این گروهک بود. این عکس نشان میداد این گروهک تروریستی در مراسم امسال خود عکس مسعود رجوی را در کنار کشتهشدگان خود قرار داده و در واقع این عکس مرگ سرکرده گروه منافقین را تأیید کرده است.
شواهد نشان از آن دارد که سرکرده گروهک منافقین، از فروردین سال ۱۳۸۲، یعنی درست از زمان حمله آمریکا و همپیمانانش به عراق تاکنون، هیچگونه حضوری در مجامع عمومی نداشته و حتی تصاویر جدیدی نیز از او منتشر نشده است. این موضوع سبب شد تا بسیاری به این نتیجه برسند که رجوی در حمله جنگندههای آمریکایی به اردوگاه اشرف، در خلال حمله علیه صدام، به همراه ۲۰ نفر دیگر از اعضای این گروهک از بین رفته است.
بر اساس این گزارش، درباره احتمال کشتهشدن رجوی در بمبارانهای یادشده، ادعاهای بسیاری مطرح شد که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: «منظر. ل»، از شهروندان اهوازی که بهمدت سه سال از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ به عنوان مترجم فاطمه اروانی با منافقین همکاری میکرد و اینک از سازمان جدا شده، نیز بر این باور است که در بمباران ناحیهای در شهر اشرف که محل برگزاری کنسرتهای موسیقی سازمان بود، مسعود رجوی کشته شد.
او این اطلاع را از اروانی نقل میکرد که در آن دوره فرماندهی اشرف را بر عهده داشت. پس از آن، خبری از رجوی نبود تا اینکه در سال ۹۵، «ترکی الفیصل»، شاهزاده سعودی و رئیس سابق دستگاه اطلاعات عربستان، در سخنرانی خود در اجتماع سالانه حامیان گروهک منافقین در «پاریس»، چندین بار از لفظ «فقید» و «درگذشته» برای اشاره به رجوی استفاده کرد. پیش از این نیز شایعاتی مبنیبر فرار سرکرده منافقین از عراق به عربستان، پس از حمله آمریکا به این کشور، منتشر شده بود؛ هرچند بعضی رسانهها مانند صدای آمریکا VOA خبر از زندهبودن مسعود رجوی دادند.
حسین امیرعبداللهیان، معاون سابق عربی و آفریقای وزارت خارجه، درباره اظهارات ترکی الفیصل که به مرگ مسعود رجوی اشاره داشت، با بیان اینکه نباید در روابط گسترده دستگاه امنیتی سعودی با منافقین، بهویژه در سالهای اخیر تردیدی به خود راه داد، گفته بود: «این اظهارات تأیید میکند که حمایتهای گسترده مالی و امنیتی عربستان سعودی از تروریسم در همه اشکال آن همواره در دستور کار ریاض بوده است».
اکونومیست در سال ۲۰۰۹ نوشت از زمان اشغال خاک عراق ازسوی نیروهای آمریکایی اطلاع دقیقی از وضعیت مسعود رجوی در دسترس نیست و کسی از زنده یا مردهبودن او خبر ندارد؛ هرچند اکثریت عقیده دارند که او زنده نیست.