فرارو- رییس جمهور آمریکا باید ببیند رونالد ریگان و باراک اوباما با بنبست مشابه با کشورهای خاورمیانه چطور رفتار کردند و همان استراتژی را در قبال تهران در پیش بگیرد.
به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست، بعد از اینکه دونالد ترامپ تصمیم گرفت در تلافی سرنگونی پهپاد بدون سرنشین آمریکایی که نزدیک فضای هوایی ایران بود، ایران را بمباران نکند، بسیاری از منتقدین محافظه کار، او را متهم کردند که بیشتر شبیه باراک اوباما عمل میکند تا رونالد ریگان.
به گفته منتقدینی مثل تام کاتن، لیز چنی و آدام کینزینگر، تصمیم دونالد ترامپ در انصراف از حمله هوایی که خود او اشکارا آن را تایید کرد، تکرار اجتناب اوباما از بمباران سوریه بود. اوباما بعد از اینکه ادعا شد بشار اسد با استفاده از سلاح شیمیایی بر عیله شورشیان که سعی میکردند اسد را سرنگون کنند، از خط قرمز اوباما عبور کرده، سوریه را بمباران نکرد.
این منتقدان همفکر یادآوری میکنند که ریگان در ۱۸ آوریل ۱۹۸۸ (۲۹ فروردین ۱۳۶۷) دو روز بعد از اینکه یک مین دریایی، که توسط ایرانیها کار گذاشته شده بود ۱۰ ملوان آمریکایی را مجروح کرد و به ناو موشک انداز ساموئل (که یکی از کشتیهایی بود که نفتکشهای بدون پرچم کویتی را در تنگه هرمز اسکورت میکرد) آسیب وارد کرد، اقدام نظامی انجام داد.
هردوی این مقایسههای تاریخی تصور اشتباهی از این مساله به دست میدهد که اوباما و ریگان چطور بحران را مدیریت کردند. در واقع ترامپ باید برای مقابله با بحران موجود با ایران، که عمدتا خود ترامپ باعث و بانی آن بوده، از فهم اینکه همتایان پیشینش به وضعیتهای مشابه چه پاسخی دادند، درسهایی بگیرد.
قبل از حمله کردن به سوریه در سال ۲۰۱۳ و پس از ادعای استفاده بشار اسد از سلاح شیمیایی، اوباما از کنگره خواست مصوبهای تصویب کند که به او این اختیار را میداد که عمیلات نظامی انجام دهد؛ چرا که یک حمله (بدون اجازه کنگره) ممکن بود آمریکا را به یک باتلاق دیگر در خاورمیانه بکشاند. وقتی کنگره حاضر به چنین کاری نشد، اوباما با پوتین، رییس جمهور روسیه همکاری کرد تا اسد، دارا بودن سلاح شیمیایی را بپذیرد و ضمانت دهد که از آنها استفاده نمیکند.
با اینکه ابتکار آمریکایی-روسی که مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل بود و به طور بین المللی هدایت میشد، تمام سلاحهای شیمیایی اسد را پاک سازی نکرد، اما این تلاش باعث شد سوریه اکثریت عمده انبارهایش را که بیش از ۱۳۰۰ تن میشد و بیش از آن بود که با یک حمله هوایی (مانند یک حمله هوایی که ترامپ مدتی کوتاه بعد از ریاست جمهوری علیه سوریه انجام داد) نابود شود را تسلیم کند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل که طرفدار اوباما نبود، این اقدام را «پرتوی نوری در یک منطقه بسیار تاریک» نامید.
حمله ریگان در سال ۱۹۸۸ به سرزمین یا غیرنظامیان ایرانی آسیبی نرساند. به جای آن آمریکا ۵ کشتی ایرانی (۳ قایق تندرو، یک ناوچه و یک شناور تندروی تهاجمی) را غرق کرد، به یک ناوچه دیگر آسیب زد و دو سکوی نفتی را تخریب کرد. علاوه بر واکنش ریگان در آوریل ۱۹۸۸ سه حادثه دیگر هم در منطقه بود که ریگان در دهه ۱۹۸۰ باید با آنها مقابله میکرد.
تقریبا سه ماه پس از حمله آوریل، ناو جنگی وینسنس آمریکا، ایران ایر ۶۵۵، هواپیمای مسافربری ایرانی را مورد حمله قرار داد و تمام ۲۹۰ نفر سرنشین آن را کشت. آمریکاییها ادعا میکنند هواپمای مسافربری را با یک جنگنده اف-۱۴ اشتباه گرفته اند. ریگان این اتفاق را یک "تراژدی" نامید و برای از دست رفتن جان انسانها ابراز تاسف کرد، اما در عین حال از تشخیص ناخدای کشتی وینسنس دفاع کرد. ایرانیها که به خاطر جنگ با عراق تضعیف شده بودند، به این حمله پاسخ نظامی ندادند، اما هنوز میگویند این حمله هدفمند بوده است.
یک سال قبل از حادثه ناوموشک انداز ساموئل (که با یک مین ایرانی آسیب دید و چند ملوان زخمی شدند، اما کسی کشته نشد)، یک هواپیمای عراقی به ناوچه یو اس استارک حمله کرد. در این حمله ۳۷ ملوان کشته و ۲۱ نفر دیگر مجروح شدند. عراقیها عذرخواهی کردند و دولت ریگان هیچ عملیات نظامی بر علیه حکومت صدام حسین نکرد؛ صدام حسینی که در جنگ با ایران به شدت تحت حمایت آمریکا بود؛ حتی وقتی عراق از سلاح شیمیایی استفاده کرد.
از همه مهم تر، ۵ سال قبل از اینکه ناوموشک انداز ساموئل آسیب ببیند، یک حمله مرگبار به سفارت آمریکا در بیروت در ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ اتفاق افتاد. در آن روز یک عامل انتحاری یک کامیون با ۲ هزار پوند مواد منفجره را به داخل سفارت برد و ۲۲۰ تفنگدار دریایی، ۱۸ ملوان و سه سرباز را کشت. این بیشترین تعداد کشته شده تفنگداران دریایی از زمان نبرد ایووجیما در سال ۱۹۴۵ و مرگبارترین حمله تروریستی به نیروهای نظامی آمریکا از اولین روز «حمله عید تت» در ویتنام در سال ۱۹۶۸ بود.
بسیاری از مشاوران تندروتر ریگان از او خواستند علیه ایران، که بنابر ادعای آنها در این حمله دست داشته، مقابله به مثل کند. اما پس از مخالفت کاسپر واینبرگر، وزیر دفاع که به دلایلی از جمله نگرانی از تلفات انسانی مخالف استقرار نیروها در لبنان بود، ریگان در فوریه ۱۹۸۴ به لحاظ راهبردی، نیروهای آمریکایی را در کشتیهای دور از ساحل، بازاستقرار متفاوتی داد.
در حالیکه خیلیها تصمیم ترامپ برای عدم حمله به سرزمین ایران و به جای آن حمله سایبری را زیر سوال بردهاند، واضح است که او تصمیم درستی گرفت؛ حتی اگر به صورت اتفاقی چنین تصمیمی گرفته باشد.
برخی از افرادی که ترامپ را مورد انتقاد قرار دادهاند، تصویر تحریف شدهای از نحوه مدیریت اوباما و ریگان در چنین شرایطی ارائه دادهاند. ترامپ باید به خوبی بیاموزد که در این نمونههای تاریخی واقعا چه اتفاقی افتاده است. در واقع، او ممکن است برای شروع گفتگوهای پنهانی برای آوردن ایران به میز چانه زنی با پوتین همکاری کند و از لحاظ راهبردی، نیروهایش در منطقه را به منظور اجتناب از یک حادثه تراژیک دیگر به شکل دیگری بازاستقرار دهد.