فرارو- یک تکتصویر از آسیا، منطقهای را نشان میدهد که در صلح است، جوامع باثبات و اقتصادهای در حال رشد دارد و اتحادهای مستحکمی در آنجا شکل گرفته است. اما اگر ما تاریخ را مانند تصاویر متحرک یا فیلم ببینیم ممکن است شرایط موجود را مشابه همان زمانی ببینیم که بیشتر اقتصادهای موفق جهان شروع به تجزیه شدن کردند.
به گزارش فرارو، ریچارد هاس، نظریه پرداز روابط بین الملل در «پراجکت سیندیکیت» نوشت: میتوانیم تاریخ، در هر لحظه آن را با یک تکتصویر درک کنیم، این تصویرِ آنی به ما میگوید کجا هستیم. البته میتوانیم تاریخ را مثل یک فیلم در نظر بگیریم که نه تنها به ما میگوید کجا هستیم بلکه میگوید کجا بودهایم و ممکن است به کجا برویم. این تمایزی با یک تفاوت بزرگ است.
آسیای شرقی و پاسفیک را در نظر بگیرید. تکتصویر، منطقهای را نشان میدهد که در صلح است، جوامع باثبات و اقتصادهای در حالی رشدی دارد و اتحادهای مستحکمی در آنجا شکل گرفته است. اما تصویر متحرک این منطقه به طور قابل توجهی کمتر دلگرم کننده است. اگر ما تاریخ را مانند فیلم ببینیم ممکن است شرایط موجود را مانند زمانی ببینیم که بیشتر اقتصادهای موفق جهان شروع به تجزیه شدن کردند.
یک دلیل آن مساله کره شمالی است. اینکه جنگی رخ نداده به این دلیل نیست که کره شمالی در خصوص کاهش تهدیداتش در زمینه سلاح اتمی و موشکهای بالستیک اقدامی انجام داده است. اگر جنگی نمیبینیم به خاطر این است که دولت دونالد ترامپ هنوز بر اظهارات آتنشینش جامه عمل نپوشانده است. تهدید اتمی و موشکی از طرف کره شمالی از وقتی ترامپ از دیدار با کیم جونگ اون در سال گذشته استقبال کرد، حقیقتا افزایش یافته است.
هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم رژیم کیم روزی خلع سلاح اتمی میشود، اما پرسش اینجاست که آیا کره شمالی میپذیرد برای توانمندی هستهای خود سقفی در نظر بگیرد و در عوض برخی تحریمها علیه این کشور کاهش یابد؟ اگر چنین توافقی حاصل شد آیا کره شمالی به تعهداتش پایبند خواهد ماند؟ آیا همسایگان کره شمالی مثل ژاپن باور خواهند کرد که بدون توسعه سلاح اتمی در کشور خود میتوانند امنیت خود را حفظ کنند؟
این مساله روابط ژاپن و کره شمالی را بدتر میکند. مقامات ژاپنی از رویکرد کره جنوبی نسبت به مساله کره شمالی ناراضی هستند و آن را واکنشی خنثی میدانند. علاوه بر این، ژاپنیها از اینکه کره جنوبی هنوز بر سر درخواست خود «در مورد عذرخواهی و جبران خسارت تجاوز به زنان کرهای توسط ارتش امپراتوری ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم»، ایستاده است، عصبانی هستند. تنشها بین این دو متحد آمریکا به روابط تجاری آنها هم کشیده شده است و این مساله هماهنگی در برابر کره شمالی و چین را دشوارتر خواهد کرد.
در هنگکنگ تظاهراتی در حال برگزاری است. وقتی در سال ۱۹۹۷ این مستعمره سابق بریتانیا به سرزمین اصلی، یعنی چین پیوست قرار شد سیستم "یک کشور، دو سیستم" اجرا شود. اما این سیستم آنطور که مردم امیدوار بودند پیاده نشد و سیستم حکومتی مدام به سمت "یک کشور، یک سیستم" تغییر مسیر داد. تغییر این روند ممکن نیست. چین نسبت به هنگ کنگ به عنوان یک دروازه مالی، کمتر وابسته است و نگران است که اگر در مقابل تظاهرکنندگان رویکرد لیبرالی در پیش بگیرد سیگنال ضعف مخابره کند و شورش و حتی چالش رهبری در سرزمین اصلی را تحریک کند. مقامات پکن احتمالا آن چیزی را انجام میدهند که معتقدند برای حفظ نظم ضروری است. رویکرد چین به سرکوب در سیاست هایش در قبال اقلیت اویغور آشکارتر است.
سیاست احتیاط آمیز دنگ ژیائوپینگ، در زمان رهبری بر چین، راه را برای سیاست خارجی تهاجمیتر در دوره رهبری شی جین پینگ باز کرد. چین برای اینکه بتواند کنترل گذرگاه آبی حیاتی استراتژیک در دریای جنوبی چین را به دست آورد و دیگران را ترغیب کند از ادعای خود بر این مناطق دست بکشند، در حال مسلح کردن جزایر واقع در این محدوده است. همچنین چین با طرح جاده ابریشم جدید، زیرساختهایی قرضی برای کشورهای سراسر اوراسیا که اغلب در شرایط سختی قرار دارند، فراهم میکند. این طرح، دسترسی و نفوذ چین را افزایش میدهد در حالی که منافع دریافت کنندگان در اورآسیا از این طرح نامعلوم است.
آینده تایوان هم مبهم است. امسال چهلمین سالگرد ایجاد روابط دیپلماتیک بین ایالات متحده آمریکا و جمهوری خلق چین است. در آن زمان، آمریکا دولت جمهوری خلق چین را به عنوان تنها حکومت قانونی چین به رسمیت شناخت، اما متعهد شد روابط غیر رسمی خود با مردم تایوان را حفظ کند.
بر اساس "قانون روابط تایوان" مصوبه کنگره در سال ۱۹۷۹، آمریکا متهعد شد این جزیره را مسلح کند و اعلام کرد هر تلاشی برای تعیین آینده تایوان که مسالمت آمیز نباشد را با نگرانی شدید دنبال میکند. همه اینها به دلیل مقرراتی به وجود آمد که در نبود یک راه حل قابل پذیرش مشترک، موقعیت طرفها را به خوبی مشخص کرد. مقرراتی که برای چهار دهه خوب عمل کرده است. تایوان یک دمکراسی موفق و اقتصاد توسعه یافته شده است. اختلافات بر سر تایوان مانع رابطه پایدار چین و آمریکا نشده است و نبود رابطه رسمی از روابط مستحکم تایوان و آمریکا جلوگیری نکرده است.
با این وجود حالا به نظر میرسد شی جین پینگ تصمیم دارد این مشکلات را به وجود بیاورد. به نظر میرسد، یکی کردن تایوان با سرزمین اصلی دستیابی او به "رویای چینی" را کامل میکند. ضمنا برخی در آمریکا و تایوان از روابط نزدیکتر و حتی به رسمیت شناختن تایوان به عنوان یک کشور مستقل دفاع میکنند. ممکن است زمانی بحران به وجود بیاید؛ وقتی که یکی یا بیش از یکی از طرفها از خطوطی که دیگران نمیتوانند بپذیرند، بگذرد.
آخرین سوال در مورد سیاست آمریکا در منطقه مطرح میشود. ایالات متحده مرکز موفقیت آسیا بوده است. اتحاد آمریکا با کره جنوبی احتمال تنش در شبه جزیره کره را کاهش داده است؛ اتحاد آمریکا با ژاپن احتمال ایجاد برنامه اتمی توسط ژاپن و همچنین احتمال جنگ چین و ژاپن بر سر جزیرههای مورد اختلاف را کاهش داده است.
اما ترامپ علنا ارزش هر دو اتحاد را زیر سال برده است. ترامپ میگوید این اتحادها در خطر خواهد بود مگر اینکه کره جنوبی و ژاپن بیشتر بپردازند و سیاستهای تجاری خود را تعدیل کنند. بالاتر از همه اینها، سیاست خارجی ترامپ در اصل خود، پیش بینی ناپذیر و مخرب است؛ در حالیکه اتحادهای قوی نیاز به پیش بینی پذیری و اعتماد دارد.
وقتی تمام این تصاویر: «یک کره شمالی مسلح به سلاح اتمی، یک ژاپن ناراضی، یک چین تهاجمیتر و سرکوبگرتر، افزایش تحملناپذیری در مساله تایوان و گسترش عدم قطعیت در سیاست آمریکا» را مانند یک فیلم بنگریم، مشخص میشود ثباتی که توسعه بی سابقه آسیا را پی ریزی کرده بود را دیگر نباید موجود فرض کنیم. تصور اینکه آینده از گذشته بهتر شود، سخت است، اما تصور اینکه آینده بدتر خواهد شد، چندان دشوار نیست.
از کی فارسی یاد گرفتی؟