فرارو- متن و حاشیه نخستین جلسه دادگاه محمد علی نجفی | اولین جلسه رسیدگی به پرونده قتل «میترا استاد» همسر دوم محمدعلی نجفی لحظاتی پیش در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی آغاز شد.
خبر قتل همسر دوم محمدعلی نجفی شهردار پیشین تهران در تاریخ ۷ خردادماه امسال به تیتر اول رسانههای کشور تبدیل شد. شهردار پیشین تهران همان روز خود را به مراجع انتظامی معرفی و به قتل همسر خود اعتراف کرد.
چند روز بعد نجفی درباره انگیزه خود از این قتل گفت: این اواخر گفتم من حاضرم هر چه دارم بدهم تا مهریهاش را پرداخت کنم، اما او میگفت: میخواهم کاری کنم که از زندگی بیزار شوی.
کمتر از یک هفته از بروز این قتل علی القاصیمهر، دادستان جدید تهران از تکمیل تحقیقات در این پرونده خبر داد و عنوان اتهامی را به شرح زیر عنوان کرد:
- قتل عمد میترا استاد
- حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز
محمد علی نجفی در دادگاه
با گزارش لحظه به لحظه از دادگاه محمدعلی نجفی به جرم قتل همسر دوم خود میترا استاد با ما همراه باشید. این دادگاه به صورت علنی در جریان است
در ابتدای این جلسه قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران گفت: قبل از اعلام رسمیت جلسه لازم میدانم با توجه به آثار اجتماعی این جرم تذکراتی را در راستای قانون آئین دادرسی کیفری جهت تنویر اذهان عمومی و رسانهها بیان کنم.
رئیس دادگاه گفت: در برپایی یک دادرسی الزامات قانونی وجود دارد و رعایت آن به موجب قانون الزامی است. بنا به ماده ۴۰۰ قانون آئین دادرسی کیفری «محاکمات دادگاه کیفری یک، ضبط صوتی و در صورت تشخیص دادگاه، ضبط تصویری نیز میشود. انتشار آنها ممنوع و استفاده از آنها نیز منوط به اجازه دادگاه است.»
موافقت رئیس قوه قضائیه با انتشار گزارش دادگاه
رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران افزود: به موجب تبصره ۲ ماده ۳۵۳ قانون آئین دادرسی کیفری انتشار جریان رسیدگی به گزارش پرونده در محاکمات علنی که متضمن بیان مشخصات شاکی و متهم است؛ به درخواست دادستان کل کشور و موافقت رئیس قوه قضائیه با این درخواست امکانپذیر است که در این پرونده این مهم انجام و رئیس قوه قضائیه با درخواست دادستان کل کشور مبنی بر انتشار جریان رسیدگی پرونده موافقت کرده است.
وی ادامه داد: از رسانهها انتظار میرود در چارچوب موازین قانونی به انتشار اخبار بپردازند و پرداختن به مسائل حاشیهای پرهیز کنند. در این پرونده که موجب تشویش اذهان عمومی شد، بیشک دخالت برخلاف موازین قانونی رسانهها بیتأثیر نبود. در جرایم مهم به اعتبار میزان مجازات و آسیب اجتماعی که جرم در جامعه دارد بویژه در این پرونده قاعده طلایی یعنی حفظ صحنه جرم از اهمیت بسیاری برخوردار است و رسانهها نباید بدون نظر قضائی در مرحله تحقیقات نقش بازپرس و مقام قضائی را ایفا کنند، اما در پرونده حاضر در مرحله تحقیقات مقدماتی مقام قضائی در چارچوب موازین در صحنه حضور داشت و پس از کشف جرم تمام اقدامات لازم را به عمل آورد.
تلاش برخی دستگاههای اجرایی برای دخالت در پرونده نجفی
رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران گفت: متأسفانه در این پرونده برخی دستگاههای اجرایی سعی کردند در امور قضائی دخالت کنند و باعث تشویش اذهان عمومی شدند.
کشکولی در ادامه به نماینده دادستان، اولیای دم، وکلای اولیای دم، متهم و وکلای وی تذکر داد که اخلاق را رعایت کنند و مطالبی بر خلاف حقیقت بیان نکنند.
رئیس دادگاه افزود: پرونده مذکور پرونده قتل خانوادگی است و ممکن است در آینده در جامعه اتفاق افتد. برای اینکه در این دادرسی نقش اصولی و بی طرفی و حقوق شهروندی به درستی رعایت شود لازم است نماینده دادستان و اولیای دم و وکیل آنها اخلاق را رعایت کنند و مطالب خلاف وجدان عمومی سخن نگویند.
وی افزود: در این جلسه زهرا نجفی و علیرضا ببری و آقازاده، مسعود استاد و معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف نیوز به عنوان مطلع در جلسه حاضرند و اولیای دم در جلسه حضور پیدا نکردند (البته مسعود استاد برادر مرحومه استاد در دادگاه حاضر است) و حاضر خواهند شد.
در ادامه جلسه دادگاه قاضی شهریاری نماینده دادستان با حضور در جایگاه در قرائت کیفرخواست پرونده، اتهامات محمدعلی نجفی را اینگونه برشمرد و گفت: آقای نجفی ۶۶ ساله، بازنشسته، اهل تهران و فعلاً در زندان اوین است که او متهم به مباشرت در قتل عمدی همسر دوم خود مرحومه میترا استاد ۳۶ ساله با سلاح گرم و دوم حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیرمجاز و دیگر ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح غیرفوتی است.
از نظر من مهدورالدم بودن وی ثابت شده بود
وی گفت: حسب بازرسی کارآگاهان در منزل شخصی او مشخص شد که آپارتمان مذکور بهم ریخته و حکایت در اسباب کشی در هفته گذشته داشته است. همچنین یک دست نوشته پیدا شد که در آن نوشته شده "در یکسال گذشته تلاش زیادی کردم تا بدون خونریزی و توافق مشکلات را حل کنیم، اما هیچ راهکاری را مبنی بر طلاق توافقی و گرفتن تمام حقوق خود نپذیرفت. در این دست نوشته تاکید شده بود همسر دوم من بارها تهدید کرده بود با مردان اجنبی که شما به آنها حساس هستید همبستر خواهم شد و تا این کار را انجام ندهم دست بردار نخواهم بود و شروع کرد به تماس گرفتن با مردانی که در گذشته با آنها سر و سری داشته است. از نظر من مهدورالدم بودن وی ثابت شده بود و بارها مرا تهدید میکرد تا این روابط زشت را انجام ندهم دست بردار نخواهم بود و دیگر خسته شده بودم و بارها مرا مورد تهدید و توهینهای زشت قرار میداد. "
وی تاکید کرد: با کشف چنین دست نوشتهای ما به این استنباط رسیدیم که ممکن است آقای نجفی قاتل باشد و به همین دلیل تحقیقات خود را برای دستگیری ایشان آغاز کردیم.
در این جلسه بالشی که در ارتکاب جرم نجفی از اتاق خواب برداشته شده بود و به سمت مقتوله پرتاب کرده بود بر روی میز نماینده دادستان قرار داشت.
سرپرست دادسرای ویژه قتل پایتخت، ادامه داد: با برداشت از این دست نوشتهها احساس شد که (متهم) دست به خودکشی زده است. در نتیجه به منزل ولنجک دخترش و ویلای لواسان رفتیم و بررسیها را آغاز کردیم، اما آنجا نبود. از همه دوستان او پرس و جو کردیم، اما خبری نداشتند که در ساعت ۱۹ همان روز نجفی خود را به پلیس آگاهی در خیابان وحدت اسلامی معرفی کرد.
نماینده دادستان افزود: در صفحه ۲۵ پرونده آمده که خشاب از قبل پر بود، ولی مسلح نبود. او (نجفی) گفته "به سمت حمام رفته و اسلحه را مسلح کردم البته اشتباه کردهام و مرتکب قتل شدم و در مدت ۸ ماه عقد موقت و یکسال عقد دائم تماماً درگیری و جدل داشتیم و مدام به خانوادهام توهین میکرد. مجموعه این اختلافات وجود داشت حتی به درگیری فیزیکی منجر و چند بار منجر به صرب و جرح شد و حتی میترا استاد چاقوکشی کرد. به او پیشنهاد طلاق دادم، اما او گفت که میخواهم از تو و دخترت انتقام بگیرم. "
شهریاری در تشریح روز حادثه از قول نجفی، گفت: فرزندش مهیار به مدرسه رفت و مقتوله شروع به فحاشی کرد. لباسش را درآورد و وارد حمام شد. اسلحه سازمانی که مسلح بود و یک بالش را برداشتم تا سلاح دیده نشود. مقتوله جلوی وان بود. اسلحه را نشان دادم، ترسید. یک دست را روی شانهام گذاشت و گفت: علی غلط کردم. یک تیر نشانه رفت و چند تیر زده شد. تیر آخر به قلبش خورد و در وان افتاد. آنجا بود که با خودم کلنجار میرفتم که خودکشی کنم یا نه. دو یادداشت نوشتم و به اتوبوسرانی بیهقی رفتم و روانه قم شدم و حتی آنجا یکی مرا شناخت.
شهریاری افزود: نجفی در اعترافات خود نوشته به قم رفتم و کیفی که در آن اسلحه بود را به امانتداری بردم، اما مرا شناختند و گفتند میتوانی به داخل ببری. آنجا خواستند با من عکس بگیرند و تسلیت هم گفتند. اینجا بود که فهمیدم که همه از ماجرا باخبر شدهاند. با یک سواری به ترمینال جنوب رفتم و سپس خود را به پلیس معرفی کردم.
نماینده دادستان گفت: سلاح از قبل مسلح بوده، ولی در تحقیقات اولیه متهم اعتراف میکند که قبل از حمام مسلح کرده بود. همچنین مشروبات مصرف نکرده است و دست نوشتهها را خودش نوشته است.
وی با اشاره به اعترافات متهم گفت: اختلافات خانوادگی انگیزه قتل اعلام شده و سلاح تا تاریخ ۲۹ مهرماه ۹۴ دارای مجوز بوده است، ولی تمدید نشده است و متهم به آن اعتراف دارد.
شهریاری ادامه داد: اظهارات شاهدان در زمان وقوع قتل وجود ندارد و کسی نبوده است. فقط راننده متهم میگوید زمانی پس از جنایت مشاهده کرده که پای چپ نجفی خون آلود است، از او علت را پرسیده و نجفی گفته با همسرم درگیر شدم.
وی درباره آلت قتاله و نحوه کشف گفت: اسلحه مذکور به همراه شش فشنگ همراه و ۵ گلوله زده شده بود. سلاح در بدو امر گفته شده با مجوز بوده، ولی تمدید نشده و همچنین سلاح به حرم برده شده است و در نتیجه دادرسی ۸ فشنگ در این اسلحه تأیید و ۵ پوکه جنایی به دست آمده و سلاح از نوع جنگی و غیرخودکار بوده است.
سرپرست دادسرای امور جنایی تهران گفت: در نوشتهها آمده بود "مطالب را به مختصر مینویسم، البته دوست ندارم برخی از این مسائل در سطح عمومی پخش شود، میترا استاد اردیبهشت ۹۶ به دیدن من آمد، آن موقع خیلی محجبه و با چادر و روسری بود، پس از مدتی تقاضای دیدار خصوصی از من کرد که آن دیدار منجر به آمدن احساس علاقه بین طرفین شد، میترا میگفت: مطلقه و مسلمان است، اما مشخص شد که قبل از مسلمان شدن با فردی رابطه داشته، بعد با دیپلماتی آشنا و مسلمان شد، چند بار با افراد مختلف عقد کرده بود، در نهایت با بافتن دروغهایی در تیرماه به عقد موقت من درآمد که خیلی اشتباه کردم. "
شهریاری افزود: در این یادداشتی که از متهم به دست آوردیم قید شده که برخی نهادها وارد قضیه شدند و در نتیجه علی رغم میل من، میترا استاد به عقد دائمی با مهریه هنگفت درآمد که در اینجا قاضی کشکولی به نماینده دادستان گفت: اعلام برخی مطالب در دادگاه غیرعلنی باید باشد و شهریاری در پاسخ اعلام کرد که این مطالب در کیفرخواست آمده است.
وی افزود: در این یادداشت آمده مشکلات عمیقتر میشد و توهین و تهمت بارها به من میزد و تهدیدات به ارتباطات و فاش کردن مسائل بود و امروز کارش را یکسره کردم. امیدوارم خدا مرا ببخشد و از همه دوستان و آشنایان پوزش میطلبم و تقاضای عفو دارم. از باران عزیزم که شش ماه است به دلیل این خانم از دیدنش محروم شدم پوزش دارم.
تحقیقات ۴ روز نه، بلکه به مدت یک هفته زمان برد
شهریاری، گفت: من مانند تمامی پروندههای دیگر، طرفین را توصیه به صلح و سازش میکنم. در این پرونده بعضاً ایراد گرفته شد که پروسه تحقیقات در مدت ۴ روز انجام شده است. باید بگویم پروسه تحقیقات نه در مدت ۴ روز بلکه به مدت یک هفته زمان برد. صدور کیفرخواست در مدت زمان کوتاه، در پروندههای دیگری نیز وجود داشته است، به طور مثال در پرونده قتل آقای شیرمحمدعلی، کیفرخواست در مدت ۴۸ ساعت صادر شد.
شهریاری گفت: متهم در همان مراحل ابتدایی اعتراف به قتل کرده و انگیزه خود را اختلافات خانوادگی اعلام کرده است. متهم در دادسرای جنایی گفته است که حدود ۸ ماه عقد موقت و یکسال عقد دائم دارم و در تمام این زمان درگیری و جنگ و جدل وجود داشته است و مقتوله به تمام اعضای خانواده توهین میکرد و حتی در برخی موارد در اختلافاتمان به درگیری فیزیکی میانجامید و چند بار هم منجر به ضرب و جرح شد یکی دو بار نیز مقتوله اقدام به چاقوکشی کرد.
وی گفت: نجفی در اظهارات خود گفته است که چند بار به مقتوله پیشنهاد طلاق دادم، اما مقتوله گفته که باید از همسر اول و دختر او انتقام بگیرد. طبق اظهارات متهم شب قبل از قتل نیز با هم درگیر میشوند و ساعت ۱ یا ۲ به خواب میروند. صبح، فرزند مقتوله به مدرسه میرود و مقتوله طبق اظهارات متهم مجدداً شروع به فحاشی کرده و میگوید میخواهم به حمام و سپس به بیرون بروم. متهم همچنین نزد بازپرس اعتراف کرده که دستنوشتهها را خودش نوشته است. آلت قتاله یک سلاح کمری برتا است که تا ۲۷ بهمن سال ۹۴ دارای مجوز بوده، اما بعد از آن تمدید نشده و متهم به این مسئله اعتراف دارد.
هیچکدام از اهالی ساختمان صدای گلوله را نشنیدهاند
شهریاری گفت: در زمان وقوع جنایت هیچ شاهدی وجود نداشته و فقط راننده متهم میگوید در زمان بعد از جنایت که کیفها را تحویل گرفته مشاهده میکند پای چپ نجفی خونآلود است و وقتی از او سوال میکند، میگوید به خاطر درگیری با میترا استاد است. گلوله طبق نظریه کارشناس از فاصله بیش از یک متر و کمتر از ۵ متر شلیک شده است. ابتدا مشاهده میشود در تاریخ ۷ خرداد ۹۸ راننده به هویت فرهاد آقازاده فرزند احمد در ساعت ۱۰:۰۸ دقیقه به داخل ساختمان وارد و تعداد دو عدد کیف از متهم تحویل میگیرد و ساعت ۱۰:۱۹ خارج میشود و ساعت ۱۱:۴۳ متهم به همراه یک کیف دستی کوچک از ساختمان خارج شده و سپس راننده و دختر وی وارد ساختمان شدهاند و با صحنه قتل مواجه میشوند و هیچکدام از اهالی ساختمان صدای گلوله را نشنیده، اما صدای درگیری را میشنوند.
سرپرست دادسرای ویژه قتل تهران، افزود: بر اساس یک برگ دستنوشته در منزل متهم عدم پیشنهاد قبول طلاق اختلافات خانوادگی، تماس با برخی افراد و مهدورالدم بودن انگیزه متهم از قتل عنوان شده است. متهم همچنین در دستنوشته دیگری که در منزل دختر وی یافت شده، ارتباط با برخی افراد و توهین و تهدید را انگیزه قتل عنوان کرده است. حسب نظریه کارشناسی، دست نوشتههای مقتول با دست خط نجفی تطبیق داده شده و متهم درباره مهدورالدم اعلام کرده میترا استاد گفته است در نامهای که به دخترم نوشتهام توضیحات بیشتری دادم و، چون فکر میکردم به خاطر قتل، تحت فشار قرار میگیرم، عنوان مهدورالدم را به کار بردم تا ابزار برای خارج شدن از فشار داشته باشم. این موضوع پس از قتل به ذهنم رسید، نه قبل از آن.
وکیل متهم عنوان کرده مقتوله مهدورالدم است
وی تصریح کرد: متهم همچنین در جای دیگری در پرونده اختلافات زناشویی و دعوا را انگیزه قتل خود عنوان کرده و موضوع مهدورالدم بودن را نفی میکند. همچنین وکیل متهم در لایحهای عنوان کرده مقتوله با توجه به دلایلی مهدورالدم است و وکیل در دلایل خود صرفاً به اظهارات متهم اشاره میکند که قابل پذیرش نیست. متهم نیز اقرار دارد که هدف از قتل اختلافات خانوادگی بوده و دلایلی بر مهدورالدم بودن مقتول وجود ندارد، گرچه بررسی ادعای مهدورالدمی در صلاحیت دادگاه است و قطعاً نیاز به رسیدگی ماهوی دارد.
شهریاری گفت: افرادی بانامهای حسین، نرگس، فرشته، داوود و جواد شناسایی شدهاند و در تحقیقاتی که از تمامی این افراد صورت گرفته، گفتهاند که به خاطر روابط کاری با مقتوله آشنا بودند، اما هیچ رابطه نامشروعی با او نداشتند. متهم اعلام کرده که مقتوله در روزهای آخر قصد افشاگری از طریق مصاحبه با خبرنگار انصافنیوز را داشته است که به همین دلیل خبرنگار انصاف نیوز را دعوت کردیم و از او تحقیقات لازم به عمل آمد. طبق تحقیقات صورت گرفته از معصومه رشیدیان او گفته که به دنبال علت استعفای شهردار تهران بوده و سوالاتی در این رابطه برای همه وجود داشته است لذا از طریق یک کانال تلگرامی شماره میترا استاد را پیدا کرده و در تاریخ ۱۱ آبان ۹۷ مصاحبهای با او انجام داده و قرار بوده مصاحبه دیگری در دی ۹۷ انجام شود که به بعد موکل میشود. میترا استاد در تاریخ ۶ خرداد تماس گرفته و برای ۷ خرداد قرار مصاحبه میگذارد، اما شب قبل از وقوع قتل به خبرنگار پیامک میدهد که سفری برایش پیش آمده و نمیتواند مصاحبه را انجام دهد و مصاحبه را به روز دیگر موکول میکند. بنابراین، این اظهارات دلیل دیگری بر کذب بودن ادعای متهم است.
اعتراض نجفی به نظریه پزشکی قانونی
وی افزود: به محض معرفی متهم به نیروی انتظامی اقدامات لازم برای بررسی وضعیت روحی و روانی او صورت گرفت و طبق اظهارات پزشکی قانونی متهم هیچگونه مشکل روانی در زمان وقوع قتل نداشته، البته سابقهای از افسردگی در گذشته داشته است که اقدامات پزشکی لازم برای آن انجام نشده است. متهم و وکیل وی به نظر پزشکی قانونی اعتراض کردند که موضوع به هیئت سه نفره ارجاع شد و هیئت سه نفره نیز نظریه اولیه کارشناسی را تأیید کردند. اولیای دم مقتول پدر، مادر و فرزند وی هستند که با حضور در شعبه بازپرسی همگی تقاضای قصاص متهم را کردهاند.
شهریاری افزود: مهیار صفری، پسر ۱۶ ساله میترا استاد در تحقیقات به عمل آمده میگوید که در ساعت ۱۲:۲۰ تا ۱۲ و نیم مورخ ۷ خرداد ۹۸ به داخل منزل مادرم برای گرفتن پول آژانس مراجعه کردم دیدم دو نفر غریبه (راننده و داماد آقای نجفی) همراه با دختر وی مقابل در هستند. پس از ورود به منزل با پیکر خونین مادرم مواجه شدم. فکر نمیکردم مرده باشد. از دختر آقای نجفی خواستم با اورژانس تماس بگیرد. هر چه با نجفی تماس میگرفتم تلفن همراهش خاموش بود. نجفی از شب گذشته در آپارتمان بود و ساعت ۹ صبح میخواستم از خانه خارج شوم که آقای نجفی داخل خانه بود. با مادرم درگیری لفظی و بدنی داشت و گفته بود در خانه اسلحه ندارد.
وی ادامه داد: زهرا نجفی دختر نجفی نیز در تحقیقات گفته آقای آقازاده (راننده بابا) آمد و دو عدد کیف همراه داشت و گفت: میخواهد به سمت منزل آقای نجفی برود که من و همسرم نیز با وی رفتیم و پشت در آپارتمان بودیم که از راننده خواستم چند بار در بزند و در نهایت با کلید در را باز کردیم که پسر خانم استاد نیز رسید و به اتاق خواب و سمت سرویس بهداشتی رفتیم که دیدیم حمام پر از خون است و به بدن خانم استاد دست زدم که بدن وی سرد بود. در ادامه رسیدگی به پرونده با توجه به کشف دو عدد کیف از صحنه جرم، به منزل زهرا نجفی در ولنجک رفتیم و کیفها به همراه ۳ برگ پشت و رو و ۶ عدد گوشی پوشانده شده در فویل آلومینیوم متعلق به آقای نجفی، فرزند مقتول و مقتول بود که وجود داشت. در نوشتهها آمده بود که مطالب را به مختصر مینویسم و البته دوست ندارم برخی از این مسائل در سطح عمومی پخش شود.
در ادامه جلسه قاضی کشکولی گفت: با توجه به عدم حضور اولیای دم، از وکیل مرحومه استاد میخواهم اگر شکایت و مطالبی دارند بیان کنند.
در ادامه وکیل مدافع اولیای دم میترا استاد گفت: حکم قصاص و اشد مجازات متهم را درخواست دارم و دفاعیات مشروح طی لایحهای تقدیمتان شد.
صحنه جرم به روایت دختر محمدعلی نجفی
در ادامه این جلسه زهرا نجفی با حضور در جایگاه، گفت: بنده فرزند آقای محمدعلی نجفی هستم. شهادت میدهم و قسم میخورم جز واقعیت چیزی نگویم. در ۷ خرداد آقای آقازاده (راننده نجفی) به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد. در یکی از آنان نامهای از پدرم که شامل سه صفحه بود مشاهده کردم و به دلیل اینکه پدرم در آن نامه از مردم ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود ترسیدم. نگران شدم و با همسرم تماس گرفتم. حدود ساعت ۱۲ تا ۱۲ و نیم به برج آرمیتا محل زندگی پدرم رسیدیم. چند بار آقای آقازاده زنگ زد، ولی کسی جواب نداد و بعد با کلید در را باز گردیم و قبل از ورود آقای آقازاده باز هم همسر و پدرم را صدا زدند، ولی صدایی نشنیدیم و هیچکس در را باز نکرد و ما نهایتاً ما وارد شدیم. آقای آقازاده اولین نفری بودند که جسد را مشاهده کردند. بعد همسرم رفت و سپس من جسد را مشاهده کردم و در این زمان پسر خانم استاد رسید که من از همسرم خواستم او را به بیرون ببرد تا این صحنه را نبیند و سپس آقای آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز کردند و یک دفعه گفتند یا ابوالفضل. همسرم علیرضا ببری پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبرو شدند و شوکه شدیم و به بدن میترا استاد دست زدند که سرد بود.
زهرا نجفی ادامه داد: من بر اساس نامهای که در آن نوشته شده بود انا لله و انا الیه راجعون. نگران شدم و فکر کردم میخواهد خودش را بکشد و بیشتر به خاطر این دلیل رفتم. زمانی که همسرم به اورژانس زنگ زدند متوجه نشده بود که خانم استاد تیرخورده و گفتند که حالشان بد شده. اورژانس از او خواست که مرحومه را بخواباند و بعدش من عکس گرفتم که این خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود. حتماً صدای ضبط شده ما خواهد بود. خود اورژانس مکالمهها را ضبط میکند.
زهرا نجفی افزود: من یک عکس گرفتم و وقتی وارد شدم دیدم که مرحومه خون آلود هست و اول متوجه نشدم که او تیرخورده و وقتی که به درخواست اورژانس همسرم شروع به ماساژ خانم استاد کردیم دیدم سینه او جای گردی سوراخ است و دیدم دو تا تیر آنجا افتاده و متوجه شدم که خانم استاد تیرخورده و به همسرم گفتم ماساژ ندهد.
وی افزود: آقای آقازاده اولین نفر بود که جسد را دید و غیر از من و همسرم کسی آنجا نبود. البته پسر مرحومه استاد از سمت اتاق دویدند و شاید یک لحظه آن را دیده باشد. خون کف حمام و داخل وان بود، ولی خون خشک شده بود. چون اورژانس به ما گفت که خون خشک است. جسد برهنه و یک حوله سفید رویش بود.
قاضی از زهرا نجفی پرسید در عکس، بالش روی جسد افتاده است دلیلش چیست؟ که او گفت: بالشت روی جسد نبود. کف حمام بود و بدنشان خشک بود. وقتی من دست زدم دیدم خانم استاد سرد است.
قاضی از زهرا نجفی خواست با توجه به اینکه صحنه به هم خورده است، صحنه جرم را تشریح کند که زهرا نجفی گفت: جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.
اظهارات داماد نجفی در دادگاه
در ادامه علیرضا ببری داماد نجفی با حضور در جایگاه گفت: حدود ساعت ۱۰ و نیم یا ۱۱ بود که همسرم به زنگ زد و من سریع خود را به خانه رساندم دیدم. آقای آقازاده و خانمم بسیار پریشانند. همسرم گفت: دکتر نامهای داده و نوشته انا لله و انا الیه راجعون. نامه طولانی بود. همه آن را نخواندم. اما پاراگراف آخر که عذرخواهی و حلالیت کرده بود را دیدم. با دو ماشین به خانه دکتر رفتیم. حدود ۱۱ و ربع رسیدیم. اول در زدیم. من فکر میکردم برعکس باشد یعنی دکتر حالش خوب نباشد و خانم استاد در خانه باشد، اما در باز نشد که آقای آقازاده کلید داشت. من و زهرا در چارچوب در ایستادیم و صدا میکردیم که در همین حین مهیار (پسر استاد) آمد و جزوهای در دستش بود و، چون تا حالا او را ندیده بودیم فکر کردیم از اهالی ساختمان است، اما شروع به صدا زدن کرد و آقازاده او را به ما معرفی کرد. در حمام باز شد و دیدم خون کف حمام ریخته است. مهیار داد میزد بابا مامانم را کشته و میخواست تو برود. کف حمام را دید، اما نگذاشتم به داخل بیاید و آقازاده او را به بیرون اتاق برد. من و زهرا وارد حمام شدیم، زهرا گفت: بدنش سرد است، اما فکر کردم خودکشی کرده است. سوراخ روی سینه خیلی کوچک بود. به اورژانس زنگ زدم و شرح دادم. گفتند او را صاف بخوابانید. اما خانم استاد به وان چسبیده بود و نمیشد او را تکان داد. به همین دلیل صاف صاف نشد. ماساژ دادن را تلفنی انجام میدادم که دیدم از سوراخ خون میآید، به اورژانس گفتم، گفتند حوله یا دستمالی را رویش فشار دهید. همین موقع زهرا گفت: ول کن، تیر خورده. چند دقیقه بعد اورژانس و پلیس رسید.
قاضی از او پرسید چه کسی با اورژانس تماس گرفت؟ که پاسخ داد بنده.
قاضی مجدداً پرسید آیا نامه را خواندهاید که علیرضا ببری، گفت: نامه را در سه برگ و ۶ صفحه دیدم، اما کل نامه را نخواندم.
قاضی پرسید چطور به خانه دکتر رفتید؟ که او گفت: ما خانه دکتر را بلد نبودیم. به همراه آقازاده به آنجا رفتیم. فکر کنم که آقازاده به پلیس زنگ زد، من نزدم.
ببری افزود: کف حمام خیلی خون بود، اما در وان رد خون افتاده بود.
قاضی از او پرسید آیا داخل اتاق بهم ریخته بود که او گفت: کل خانه بهم ریخته بود. لباس خونی ندیدم. بیرون حمام کمی خون بود.
قاضی در مورد اختلاف خانوادگی آنها پرسید که او پاسخ داد از اختلاف خانم استاد با خودمان پیشتر خبر داشتم. ارتباط ما قطع شده بود. فقط زهرا زنگ میزد و حال دکتر را میپرسید، اما میدانستیم که با ما اختلاف دارد.
قاضی کشکولی در مورد این اختلاف پرسید که ببری گفت: من زمانی که اولین بار خانم استاد را دیدم در نمایش فیلمی در باغ کتاب بود. کنار دکتر با یک مانتوی سرخابی و رنگ جیغ نشسته بود که به مراسم نمیخورد. به فاصله یک هفته بعد در مراسمی در برج میلاد او را به همراه برادرش دیدم، اما کاملاً محجبه. این اختلاف پوشش و اینکه جلو مینشست برایم سوال شد، اما به پاسخی نرسیدم تا اینکه خانم استاد به من زنگ زد. در محل کارم بودم، صحبت خوبی نداشتیم و حتی به من گفت: تا تو باشی در مورد زن مردم پرس و جو نکنی. فکر میکنم دلیل مشکلش با من این بود. قبلاً او را اصلاً ندیدم.
قاضی پرسید در صحنه جرم رنگ حوله چه بود و آیا بالشی دیدهاید؟ ببری گفت: یک حوله سفید رنگ بر رویش بود و اصلاً بالشی ندیدم. خانمم گفت: گلوله خورده. بیرون وان دو پوکه مسی دیدم. در این مدت با نجفی تماسی نداشتم، اما ترسیده بودیم، چون یکبار سابقه خودکشی داشت. ما در منزل مادر همسرم بودیم که دکتر زنگ زد و گفت: حالم خوب است. میروم خود را معرفی کنم نگران نباشید. همه چیز درست میشود. حدود ساعت ۸ و نیم شده بود که به آگاهی رسیدیم.
قاضی از او پرسید چه کسی تلفن را در منزل جواب داد که او گفت: زهرا و وقتی فهمید دکتر است گوشی را روی بلندگو زد و صدایش را همه شنیدند.
قاضی به عنوان آخرین سوال از او پرسید آیا تاکنون متوجه وجود اسلحه شده بودید؟ که ببری گفت: میدانستم که دکتر اسلحه دارد، اما از نزدیک ندیده بودم. زهرا از همان ابتدای ازدواجمان در سال ۹۵ به من گفته بود.
راننده نجفی از روز قتل میگوید
در ادامه جلسه دادگاه، آقازاده راننده محمدعلی نجفی به دستور قاضی در جایگاه قرار گرفت و در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه از چه زمانی آقای نجفی را میشناسید؟ گفت: من از دوم یا سوم خرداد سال ۹۷ با ایشان آشنا شدم. در شهرداری هم کار میکردم و در این یک سال کنار ایشان بودم.
قاضی کشکولی از آقازاده خواست توضیح دهد آن روز چه اتفاقاتی افتاد.
آقازاده در پاسخ گفت: آقای نجفی ساعت ۹:۲۶ صبح با من تماس گرفت و گفت: کجایی؟ گفتم بنیاد هستم. او گفت: فوراً بیا. وقتی به خانه ایشان رفتم دو عدد کیف یکی مشکی و دیگری قهوهای رنگ به من دادند و گفت: دارم نامهای مینویسم پایین باش و وقتی زنگ زدم بیا بالا و نامهها را برای زهرا دخترم ببر.
وی افزود: حدوداً یک ربع بعد ایشان زنگ زد و وقتی بالا رفتم کیف قهوهای را به او دادم و نامه را در داخل کیف گذاشت و به من دادند. بنده در این لحظه دیدم مچ پا و لباس آقای نجفی خونی است، گفتم چه شده؟ گفت: درگیر شدیم گفتم خانم استاد کجاست گفت: بیرون رفته است.
راننده نجفی تصریح کرد: سپس بنده نامه را به خانه دختر ایشان بردم. نامه را دیدند و دوباره به درب خانه ایشان بازگشتیم. چندبار زنگ زدیم، کسی درب را باز نکرد. کلید انداختیم و وارد شدیم که پسر ایشان هم در این لحظه رسید و دیگر ساعت ۱۲ تا ۱۲:۱۵ بود.
آقازاده گفت: پسر میترا استاد پرسید اینها که هستند؟ که من گفتم ایشان دختر و ایشان داماد آقای نجفی هستند. سپس وارد خانه شدیم. من درب خانه را باز کردم. سپس درب حمام را باز کردم. یک پا را به داخل حمام گذاشتم و خانم استاد را دیدم و شوکه شدم و داد زدم و مهیار (پسر میترا استاد) را بیرون کشیدم.
وی ادامه داد: در این لحظه مهیار به سمت آشپزخانه دوید و من هم به سمت او رفتم دستش را از جیبش بیرون کشیدم، چون ترسیدم بلایی سر خودش یا دختر یا داماد آقای نجفی بیاورد.
آقازاده ادامه داد: ساعت ۱۲:۲۸ بود که به ۱۱۰ زنگ زدم.
وی در پاسخ به درخواست رئیس دادگاه مبنی بر اینکه مشاهدات خود را از صحنه قتل بگوید، گفت: من گردن به بالا را از مقتوله دیدم. برهنه بودند و یک پایشان یعنی پای چپ از وان بیرون بود.
وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی مبنی بر اینکه وقتی ساعت ۹:۲۶ نجفی با شما تماس گرفت چه زمانی به خانه ایشان رسیدید؟ گفت: ساعت ۹:۴۶ یا ۹:۴۷. این ساعت تماس گرفتم جواب ندادند و بالا رفتم درب را باز کردند و کیفها را به من دادند.
وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی که نجفی چه لباسی را به تن داشته است؟ گفت: یک تیشرت مشکی یا خاکستری و یک شلوارک آبی به تن داشت.
راننده نجفی ادامه داد: از خونی که روی مچ پای آقای نجفی وجود داشت احساس کردم مچ پایش زخمی است.
وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی که آیا در اتاق هم خون مشاهده کردید؟ گفت: یکی دوقطره خون آنجا بود. من تا درب حمام را باز کردم سمت چپ را نگاه کردم و خانم استاد را دیدم.
آقازاده در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه از اسلحه آقای نجفی هم خبر داشتید؟ گفت: خیر اطلاعی نداشتم.
وی در پاسخ به سوال قاضی که آیا از مفاد نامه هم خبر داشتید؟ گفت: همانجا که خانم نجفی نامه را دیدند من هم متوجه شدم.
راننده نجفی در پاسخ به سوال دیگر قاضی مبنی بر اینکه بعد از آن، ساعت تا هفت شب و بعد از اینکه به قم میرود با او حرف زدید و تماس داشتید؟ گفت: خیر. من آگاهی بودم.
وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی که آیا شما راننده خانوادگی بودید؟ گفت: بله. خانم استاد را گاهی برای خرید بیرون میبردم یا اینکه وقتی میخواست به خانه پدرشان بروند من ایشان را میبردم.
آقازاده در پاسخ به این سوال که آیا از اختلافات خانوادگی شأن هم خبر داشتید؟ گفت: من یکی دو بار سر و صورت دکتر را دیده بودم که کبود است یک بار هم تلفنی دعوایشان شد، اما از ایشان سوال نکردم گفتم شاید نمیخواهند من بدانم و رویم نشد بپرسم.
وی در پاسخ به این سوال که حوله را دیدید؟ گفت: نه من یکی دو ثانیه نگاه کردم. خون از جلوی درب تا کف حمام وجود داشت.
معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف نیوز در اولین جلسه دادگاه محمدعلی نجفی
در این لحظه رئیس دادگاه از معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف نیوز خواست که در جایگاه قرار بگیرد.
رشیدیان با حضور در جایگاه گفت: یک سال پیش در زمان استعفای آقای نجفی گزارشی تحت عنوان نقش پرستوها در حذف سیاستمداران منتشر شد. ما هم مباحثی شنیده بودیم که زنی در زندگی ایشان حضور دارد و تلاش من برای برقراری تماس با آقای نجفی بی نتیجه ماند. اما وقتی عکسهای دونفره ایشان منتشر شد نامشان دوباره بر سر زبانها افتاد. بار دیگر شماره خانم استاد را گرفتیم و تماسهای بعدی از سوی خانم استاد صورت گرفت. مصاحبه اول آبان ۹۷ بود و تماس بعدی ایشان دی ماه و تماس آخرشان روز پیش از حادثه بود. در مصاحبه دوم مسائل خصوصی را مطرح میکردند که برای درج در رسانه سیاسی موضوعیت نداشت، اما چون تماس گرفته بودند من به عنوان یک خبرنگار باید پیگیری میکردم و از ایشان خواستم به دفتر بیایند. خانم استاد تاکید داشتند صدایشان ضبط میشود و گفت: مدارکی دارند که نشان میدهد نجفی قولهایی به او داده است. در مصاحبه دوم گفته بودند که در زندگی شخصی شأن مشکل دارند که من خواستم به انصاف نیوز بیایند که بار اول قبول کردند و بار دوم کنسل کردند. ساعت سه بعد ازظهر مسائل شخصی شأن را مطرح کردند که گفتم به دفتر بیایید و او گفت: ممکن است بیایم و بعد پیام داد که به سفر میرویم و دو عکس نوشته فرستاد با این مضمون که سکوت کنندگان همراه ظلم هستند.
صحبتهای نجفی با برادر میترا استاد
رشیدیان در پاسخ به سوال رئیس دادگاه مبنی بر اینکه شما خبرنگار سیاسی بودید حال ایشان مسائل سیاسی را مطرح میکرده یا مسائل خصوصی را؟ گفت: ابعاد خصوصی را مطرح میکردند. در آخرین تماسی که گرفتند گفت که نجفی همسر اول خود را طلاق داده و من میخواهم این را رسانهای کنم، چون ایشان قولهایی داده است، ولی اموال خود را به همسر و دخترش داده است.
وی در پاسخ به سوال رئیس دادگاه مبنی بر اینکه مسائل سیاسی یا اجتماعی را مطرح نمیکرد؟ گفت: نه، اما میگفت: پدرم میگوید دخترم همسر دوم مردی شده که سن بالایی دارد. یک بار از او پرسیدم آیا آقای نجفی با شما زندگی میکند که گفت: بله و این باور به من القا شده بود که روابطشان حسنه است.
رشیدیان در پاسخ به این سوال قاضی کشکولی که آیا خانم استاد از درگیری فیزیکی هم چیزی گفتهاند؟ گفت: بار دوم که تماس گرفتند یعنی دی ماه ۹۷ با صدای گرفتهای حرف میزدند که مشخص بود مرافعهای داشتهاند.
در این لحظه قاضی کشکولی رئیس دادگاه، گفت: برای تطبیق اظهارات مطلعین با اظهارات نجفی ضرورتی وجود دارد که باید به اخذ اظهارات اولیای دم هم پرداخته شود.
وی با بیان اینکه اولیای دم در این جلسه حضور ندارند گفت: این افراد نیز باید در جلسه بعد حضور داشته باشند تا مطالبشان را بگویند تا سپس وارد رسیدگی شویم.
وی با بیان اینکه این پرونده به دادگاه کیفری یک و بالاترین مرجع رسیدگی به اینگونه جرایم ارجاع شده است، گفت: الزامات قانون آئین دادرسی کیفری باید رعایت شود. وکلای آقای نجفی هرزمان که درخواست وقت ملاقات یا مطالعه پرونده را داشتهاند برای آنها این امکان را فراهم کردیم و در حدود مقررات قانون آئین دادرسی کیفری ایراداتی مطرح شد که به نحوه تحقیقات و اطلاع رسانی اشاره داشت که بعضی ایرادات قابل توجه بود. از این رو در راستای قانون آئین دادرسی کیفری از عواملی که در صحنه جرم حضور فعال داشتند و از پزشکان قانونی که آنجا بودند و همچنین از هیأت سه نفره روان پزشکی و توضیح کارشناسان برای رفع این ایرادات، تحقیقات لازم با حضور وکلای نجفی انجام یافت و ایرادات بررسی شد.
قاضی کشکولی رئیس دادگاه، حدود ساعت ۱۲ ظهر، پایان اولین جلسه رسیدگی را اعلام کرد و گفت که جلسه بعدی رسیدگی به این پرونده، ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه خواهد بود.
برخی حواشی دادگاه
به جز بالش سفید در دادگاه و پخش تلویزیون از جلسه دادگاه برای عموم مردم در دادگاه کیفری یک استان تهران، پس از پایان جلسه، محمدعلی نجفی دقایقی با مسعود استاد برادر میترا استاد صحبت کرد.
قاضی کشکولی در پایان جلسه رسیدگی به پرونده محمدعلی نجفی در جمع خبرنگاران، در رابطه با عدم حضور اولیای دم در این جلسه، گفت: به هر حال آنها تصمیم گرفتند که وکیل معرفی کنند البته ضروری است که در جلسه بعدی دادگاه بیایند.
وی در پاسخ به اینکه عدم حضور آنها آیا خللی به جلسه وارد میکند، گفت: در روند رسیدگی به پرونده خللی ایجاد نخواهد شد.
قاضی کشکولی در مورد اینکه عدم حضور فرزند میترا استاد به دلیل مشاهدات عینی آیا مشکلساز خواهد بود یا خیر، پاسخ داد: در مورد ماهیت پرونده بهتر است صحبت نشود.
وی در مورد تعداد برگزاری جلسه رسیدگی گفت: بستگی به دفاع طرفین دارد.
قاضی کشکولی همچنین در پاسخ به این سوال که گفته میشود برخیها اصرار دارند شهردار اسبق تهران قتل را به گردن گرفته، گفت: این موضوع در رابطه با ماهیت پرونده است و اجازه دهید در جلسه دادگاه بررسی شود.
وی همچنین در مورد اینکه گفته شده شاید این پرونده ختم به صلح و سازش شود، گفت: بهتر است این موضوع را از خودشان بپرسید.
برادر میترا استاد: کوتاه نمیآییم
برادر میترا استاد، حین خروج از دادگاه در جمع خبرنگاران، گفت: به هیچ عنوان از قصاص کوتاه نمیآییم.
وی در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه خیلیها اصرار دارند که بگویند نجفی قتل را به گردن گرفته است، گفت: خیر، اینگونه نیست تمام مدارک و شواهد در دادگاه موجود است که فقط ایشان از ساختمان خارج شده و شخص دیگری نبوده است.
گودرزی وکیل مدافع محمدعلی نجفی نیز در جمع خبرنگاران گفت: دادگاه تا امروز رسیدگیاش را انجام داده و نقایص تا حدودی مرتفع شده. نقایص دیگری هست که امیدواریم در جلسات آتی مطرح کنیم. رئیس دادگاه باحوصله است؛ انشاءالله آن نقایص هم رفع میشود تا دادرسی در محیط آرامی انجام شود.
وی افزود: در نهایت انتقادی به جلسه امروز وارد نیست. اظهارات اولیای دم مبسوط نبوده، ولی به هر حال راه را برای مذاکره باز کردند و این فرصت شاید ایجاد شود تا مذاکراتی داشته باشیم و خانواده استاد هم تشفی خاطری برایشان ایجاد شود که صدمه روحی نخورند و به شکلی عمل کنیم که از نظر روحی و فکری خانواده در تشویش نباشد تا بتوانیم راهی برای مذاکره باز کنیم، زیرا از مسائل مطبوعاتی که برایشان پیش آمده نگرانی داشتهاند.
وکیل مدافع محمدعلی نجفی در پاسخ به این سوال که شما به عنوان وکیل قبول دارید قتل از سوی آقای نجفی بوده است؟ گفت: این سوال منفی است که باید من در دفاع آن را بگویم. اگر به شما بگویم میشود بحث دفاع. طبیعتاً پاسخ منفی است. اجازه دهید چهارشنبه دفاعیاتم را بگویم شاید راه جدیدی برای پرونده گشوده شود.
وی گفت: مذاکرهای با خانواده مقتول رسماً نداشتیم، ولی تقاضا کردهایم و امیدواریم پاسخ مثبت بدهند.
وکیل مدافع محمدعلی نجفی درباره اظهارات نجفی در خصوص مهدور الدم بودن مقتول که در کیفرخواست آمده است، گفت: این موضوع در جلسات غیرعلنی باید مطرح شود. این موضوع به خانواده و به مذاکرات صدمه میزند. امیدواریم مطرح نشود.
وی درباره تعداد جلسات دادگاه، گفت: جلسه چهارشنبه جلسه دیگر است. من جای رئیس دادگاه نیستم و نمیدانم چند جلسه مانده، ولی امیدوارم جلسه دیگری هم باشد.
همسر محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران صبح روز سه شنبه ۷ خردادماه به ضرب گلوله به قتل رسید. از همان ساعات اولیه تحقیقات برای شناسایی و دستگیری قاتل آغاز شد.
عصر همان روز قاضی شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران از اعتراف نجفی به قتل همسرش خبر داد.
نجفی در دادسرای جنایی تهران انگیزه خود برای قتل را اختلافات خانوادگی عنوان کرد و گفت: این اواخر گفتم من حاضرم هر چه دارم بدهم تا مهریهاش را پرداخت کنم، اما او میگفت: میخواهم کاری کنم که از زندگی بیزار شوی.
در ادامه اخبار مربوط به این پرونده، پزشکی قانونی از محمدعلی نجفی تست روانشناسی و تست مواد مخدر و مصرف الکل اخذ کرد و طبق گفته صابری رئیس بخش معاینات روانپزشکی سازمان پزشکی قانونی کشور پرونده شخصیت برای محمدعلی نجفی تشکیل شد.
نهایتاً معاینات جسد همسر دوم محمدعلی نجفی شهردار پیشین تهران انجام و نتیجه به مرجع قضائی اعلام شد.
۱۳ خرداد ماه سال جاری علی القاصی مهر دادستان تهران گفت: با توجه به تکمیل تحقیقات در پرونده اتهامی آقای محمد علی نجفی دایر بر الف- قتل عمد خانم میترا استاد ب- حمل و نگهداری سلاح غیر مجاز ج- ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح (غیر فوتی) با تقاضای اولیای دم مبنی بر قصاص نامبرده، پرونده با صدور کیفرخواست جهت رسیدگی به دادگاه کیفری ارسال شد و پرونده مطروحه از جهت قانونی یک پرونده قتل خانوادگی محسوب میشود که متأسفانه نظایر آن در طول سال اتفاق میافتد.
محمدعلی نجفی دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه MIT، وزیر علوم دولتهای دهه ۶۰، وزیر آموزش و پرورش دولت هاشمیرفسنجانی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت محمد خاتمی، عضو دوره سوم شورای اسلامی شهر تهران، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و مشاور اقتصادی دولت حسن روحانی و دوازدهمین شهردار تهران بوده است.
برای جامعه ایرانی باید گریست ، برای زنان این جامعه باید گریست
برای فرزندان این جامعه باید گریست که فردا باید پدر و مادر فرزندان این کشور باشند
نتیجه قوانین و رسوم لعاب دار میشود :
- خیانت زن وشوهر به تعهدی که بستند
- طلاقهای عاطفی که جامعه را فراگرفته
- جدائیهای صورت گرفته
- فرزندان حاصل از انواع طلاقها
- بی سروسامانی خانواده ها
- برسرپرستی کودکان
- فساد
- تباهی
- جرم و جنایت
- اعتیاد
- بی ارادگی مردم جامعه
و
.
.
.
.
از هم پاشیدگی کانون خانواده ها که همه شاهد آن هستیم
و در نتیجه آینده ای هیچ برای مردم ایران
خدمت آقایان اصلاح طلب نشسته در فرارو باید بگم اول اینکه انسان انسان است و اینکه مقتول پیشتر مسلمان نبوده دلیلی ندارد که بگوییم خون مسلمان جماعت رنگین تر است. دوم اینکه ازدواج های پیشین مقتول در چهار چوب شرع و غیر شرعش مجوز لازم را به آقای نجفی برای قتل نمی دهد.
اینکه تمام جریان اصلاح طلب تلاش دارد در این ماجرا جای قاتل و مقتول را عوض کند نشان از سقوط اخلاقی شدید این جریان و روشن شدن ماهیت این طیف دارد.
هر چند فرارو نظر من را منتشر نمی کند ولی ...