پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع آمریکا
فرارو- بعد از تصمیم کاخ سفید برای اعزام ناوهای هواپیمابر و بمب افکن به خاورمیانه بسیاری گمان کردند واشنگتن خود را برای جنگ با ایران آماده میکند. اما مایکل تی. کلر معتقد است چنین جنگی اصلا در برنامه وزرات دفاع آمریکا وجود ندارد.
به گزارش فرارو، این کارشناس امنیتی در «لوبلاگ» به بررسی استراتژی دفاعی آمریکا میپردازد و معتقد است جنگ احتمالی آمریکا با چین خواهد بود. به گفته او جنگهای فرسایشی و سنتی روی زمین آمریکا را در باتلاق میاندازد و این کشور به فکر جنگهای پیشرفته با قدرتهای بزرگ جهان است. بخشهایی از یادداشت کلر را در ادامه میخوانید:
برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ برخی مقامات آمریکایی از اطلاعات مشکوکی برای توجیه تدارک جنگ استفاده کردند. چندی پیش پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع آمریکا از طرحی برای اعزام ۱۲۰ هزار نیرو برای مقابله با ایران و گروههای نیابتی آن در منطقه خبر داد. بعد از آن گزارشهایی نشان میداد حتی کاخ سفید ممکن است بخواهد تعداد بیشتری سرباز به منطقه بفرستد. تندروها در آمریکا، به رهبری جان بولتون جنگ برای تغییر رژیم ایران را پیروزی بزرگی برای آمریکا میدانند، اما بسیاری از مقامات آمریکایی نظر دیگری دارند. به نظر آنها جنگ با ایران یک عقبگرد بزرگ به سمت یک جنگ فرسایشی بدوی دیگر در منطقهای است که قبلا آمریکاییها در آن گرفتار شدند.
اگر ترامپ دستور حمله به ایران را صادر کند، قطعا نتایج منفی زیادی برای این کشور خواهد داشت. قدرت نظامی دو کشور قابل مقایسه نیست. اما تقریبا با گذشت ۱۸ سال از حمله آمریکا به عراق، شکی وجود ندارد که هرگونه حمله آمریکا به ایران میتواند منطقه را بیش از جنگ عراق به هم بریزد. آوارگان و پناهندگان بیشتر، شهرها و تاسیسات ویران شده، افراد خشمگین که حاضرند به گروههای تروریستی بپیوندند. این جنگ قطعا به باتلاق دیگری برای سربازان آمریکایی تبدیل میشود. عراق و افغانستان دقیقا تجربه سناریوی «جنگهای بدون پیروزی» است که مقامات آمریکایی از اعلام آن فرار میکنند. اما پنتاگون در حال آماده شدن برای جنگی در جای دیگر و در نوعی دیگر است: «درگیری شدید با چین». (احتمالا در دریای جنوبی چین).
ارتش آمریکا پس از سالها درگیری با چریکها و گروههای جهادی در خاورمیانه خود را برای یک درگیری با رقبای همترازش، چین و روسیه آماده میکند. کشورهایی که در چند جبهه آمریکا را به چالش کشیده اند. این دیدگاه جدید بر اساس این باور که «جنگهای بی پایان آمریکا با تروریستها به شدت ارتش این کشور را فرسوده کرده است» تقویت شده است. تحلیل رفتن ارتش آمریکا برای رهبران روسیه و چین امری واضح است و این دو کشور از مشغول شدن آمریکا به درگیریهای فرسایشی برای ارتقای نیروها و تجهیز تسلیحاتشان استفاده کرده اند.
برای اینکه آمریکا یک قدرت برتر باقی بماند باید از مبارزه با گروههای تروریستی در منطقه دست بکشد و به جای آن بر شکست قاطعانه قدرتهای رقیب تمرکز کند. چنین دیدگاهی توسط متیس، وزیر دفاع سابق آمریکا در گزارشی به کنگره صریحا بیان شد. به گفته او اثر منفی جنگهای طولانی موجب کمبود منابع در ارتش آمریکا شده است. متیس معتقد است رقبای آمریکا در این سالها برای افزایش قابلیتهای نظامی خود سرمایه گذاری کرده اند که این مساله موجب فرستایش مزیت ارتش آمریکا در تکنولوژیهای پیشرفته در مقابل چین و روسیه شده است.
تجهیز نیروهای نظامی چین به درجهای رسیده است که برتری نظامی آمریکا را به چالش میکشد. آمریکا یک انتخاب بیشتر ندارد: «تغییر مسیر نیروهایش برای رقابت قدرتهای بزرگ». حالا دیگر تمرکز امنیت ملی آمریکا روی رقابت استراتژیک بلند مدت است نه مبارزه با تروریسم. این دیدگاه قبلا در سند امنیت دفاعی ایالات متحده آمریکا بیان شده است. بودجه ۷۵۰ میلیارد دلاری پیشنهادی برای سال مالی ۲۰۲۰ به وضوح این رویکرد را تایید میکند. همانطور که شاناهان، سرپرست وزارت دفاع آمریکا گفت، در این بودجه از عملیات و قابلیتهایی حمایت میشود که مخصوص رقابت قدرتهای بزرگ در دهه پیش روست.
در واقع در این بودجه پیشنهادی، پنتاگون بین انواع جنگهایی که میخواهد از آنها بیرون بیاید و جنگهایی که در آینده به فکر آن است، تمایز آشکاری قائل شده است. شاناهان میگوید: «بازدارندگی یا شکست دادن حمله قدرتهای بزرگ با درگیریهای منطقهای (با دولتهای سرکش یا افراطگرایان که در ۲۵ سال گذشته با آن رو به رو بودیم) اساسا متفاوت است.
بودجه سال مالی ۲۰۲۰ نقطه عطفی برای مواجهه با این چالش است: سرمایه گذاری روی نیروی قوی تری که بتواند رقابت کند، بازدارندگی داشته باشد و بتواند در هر جنگ مهمی در آینده پیروز باشد.
آماده شدن برای مبارزه کلان
اگر چنین جنگی رخ دهد، احتمالا در همه جبهههای هوا، دریا، زمین، فضا و فضای سایبری اتفاق خواهد افتاد و استفاده گسترده از تکنولوژیهای نو مانند هوش مصنوعی، رباتیک و جنگ افزارهای سایبری برجسته میشود. به این دلیل در بودجه ۲۰۲۰ مثلا ۱۰ میلیارد دلار برای جنگ سایبری و ۴.۶ میلیون برای هوش مصنوعی در نظر گرفته شده است.
تمرکز اصلی پنتاگون بر چینِ در حال رشد است، قدرتی که بزرگترین تهدید برای منافع استراتژیک بلند مدت آمریکاست. هری هریس، فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه پاسیفیک معتقد است مدرن کردن تجهیزات نظامی، عنصر اساسی استراتژی چین برای جدا کردن شرکای امنیتی آمریکا در منطقه است. بر اساس گزارشها نظامی آمریکا، درگیری نظامی بین دو کشور احتمالا در دریا رخ میدهد و آمریکا باید سیستمهای پدآفندی چین را منهدم کند.
اما نکته مهم در این گزارشات این است که ارتش آمریکا، دست کم نیروی دریایی و هوایی آن، بر جنگهای آینده متمرکز شده اند؛ نه مبارزه با تروریسم در خاورمیانه. آنها پیشرفتهترین تجهیزات نظامی شان را برای مقابله با چین و روسیه تجهیز میکنند. در این رقابت، جنگ تکنولوژی دست برتر را دارد نه جنگ ضد شورش و یا ملت سازی.
جنگ دریایی در مقابل جنگ بولتون
نیروی دریایی آمریکا تقریبا هر هفته یک ناو مجهز به موشک انداز را به نزدیکی جزایری که توسط چین اشغال شده است میفرستد. آمریکا با این کار این پیغام را میرساند که میخواهد قدرت مسلط در آن منطقه باقی بماند. هربار هم چین به کشتیهای آمریکایی هشدار میدهد. ماه گذشته آمریکا دو فروند از ناوهای خود را به دریای جنوبی چین فرستاد که با اعتراض شدید چین همراه بود. چنین بازیهای خطرناکی سال هاست که بدون شروع درگیری ادامه دارد. اما با افزایش تنشها بین چین و آمریکا در دوره ترامپ، ممکن است اجتناب از درگیری پایدار نماند.
فرماندهان آمریکایی در مورد احتمال شروع درگیری در منطقه برنامه ریزی کرده اند و همانطور که از اظهارات دریاسالار دیویدسون، جانشین فرمانده نیروهای آمریکا در پاسفیک هم معلوم است رغبت آنها برای درگیری در دریای جنوبی چین، خیلی بیشتر از احتمال درگیری با ایران است.
بله! آمریکاییها ایران را تهدیدی در خاورمیانه میدانند و شکی نیست دوست دارند رژیم ایران سقوط کند. بله، بعضی فرماندهان نظامی مثل مککنزی، فرمانده سنتکام هنوز به سبک جان بولتون از درگیری خوششان میآید. اما ایرانِ امروز، تهدیدی برای منافع استراتژیک اصلی آمریکا نیست. آمریکا بخشی از این مساله را مدیون امضای برجام توسط اوباما است.
هیچ شکی وجود ندارد که جنگ با ایران برای آمریکا به یک باتلاق تبدیل میشود، همانطور که بعد از حمله به عراق باتلاقی به وجود آمد که گروههای چریکی و تروریست در آن رشد کردند و هرج و مرج کل منطقه را فراگرفت. آمریکا حالا در آنجا درگیر نوعی «جنگ دائمی» است که بسیاری از آمریکاییها (برخلاف جان بولتون) ترجیح میدهند از آن فاصله بگیرند.
اینکه تمام این بازیها به کجا بیانجامد، دقیقا قابل پیش بینی نیست. اما مطمئنا اگر آمریکا با ایران نجنگد، «عدم تمایل پنتاگون برای ورود به این جنگ» قطعا نقش بزرگی در تصمیم آمریکا بازی کرده است. البته معنای عدم جنگ با ایران این نیست که در آینده آمریکا با چشم اندازی خونین رو به رو نخواهد شد. گشت زنی نیروی دریایی آمریکا در دریای جنوبی چین میتواند جرقه انفجار یک جنگ بزرگ در آن منطقه باشد. جنگی بسیار متفاوت که عیله یک دشمن قدرتمندتر و دارای سلاح هستهای اتفاق میافتد. چه اشتباهی رخ خواهد داد؟