محمد ستاریفر استاد دانشگاه علامه که به تازگی از سوی وزارت علوم بازنشسته اعلام شد ، گفت : من هیچگاه سر کلاسهای خود بحث سیاسی نکردهام بلکه تمام مباحث در حوزه آموزشی و متاثر از مسائل علمی بوده است.
بخشهایی از گفت و گوی این استاد اقتصاد منتقد دولت با روزنامه پول از این قرار است :
* هیچ گاه سرکلاس بحث سیاسی نکردهام. اگر قرار بوده بحثی صورت گیرد بعضا در راهروهای دانشگاه و اتاق خودم بوده است. بنابراین چنین ادعاهایی به هیچوجه صحت ندارد. شاهد دوم اینکه در دانشگاهها مسائل بهراحتی روشن میشود. کافی است صورتجلسههای گروه آموزشی توسعه منتشر شود، آن موقعی مشخص میشود چه کسی درست میگوید، چه کسی نادرست. این گروه هیچگاه یک مصوبه سیاسی نداشته است .
* برخی میخواهند در دانشکده سلسلهمراتب حاکم باشد، یک نفر در بالا تصمیم بگیرد و دیگران بله قربانگو باشند. دانشگاه اینگونه نیست. دانشگاه اصول و معیار خود را دارد. با توهم و تجسس در امور فردی که نمیتوان دانشگاه را اداره کرد. چنین تفکری در قرن 21 مرده است. دانشگاه اولین محل استقرار و آموزش پایههای دمکراسی است. اگر نگاه تحکمی برقرار باشد هر کس بر سر راه رویههای فردی قرار بگیرد باید قلع و قمع و از سر راه برداشته شود.
* در تمام دنیا بحث بحث بازنشستگی اعضای هیات علمی دانشگاهها با شکل مطرح شده در ایران وجود ندارد. بسیاری از اعضای هیات علمی از اتاقهای کار خود تشییع میشوند.
* آنچه تحت عنوان بازنشستگی مطرح است بحث موظفی است. وقتی یک عضو هیات علمی بازنشسته میشود به این معنا است که او دیگر نیازی ندارد حتما ساعت و روزهای مشخصی را پر کند بلکه اختیار همین ساعت و روزهای تدریس برعهده خود او است.
* یک شکل دیگر بازنشستگی مرحلهای است که یک عضو هیات علمی به مرحله سکون رسیده است. یعنی بهروز نیست و نمیتواند کلاس خود را مطابق با مباحث روز پیش ببرد، کار تحقیقاتی انجام نداده و... در این مرحله نیز که تشخیص آن برعهده گروه آموزشی است برای حفظ شأن و منزلت استاد تصمیم گرفته میشود روزهای موظفی حذف شود..
* در ایران هم همینگونه است. قبلا قانون بهگونهای طراحی شده بود که با 60 سال سن در دوره کارشناسی و 30 سال سابقه تدریس بازنشسته میشدند. در دوره کارشناسی ارشد و دکتری هم به شرط آنکه ارتقای لازم و نمرات را کسب کرده باشند تا 65 سال میتوانند تدریس کنند. بازنشستگی هم باید به تقاضای استاد باشد.
* عمر من از 56 سال گذشته با 30 سال سابقه تدریس .
* من را به دلیل داشتن سکون علمی بازنشست کردهاند و آقای شریعتی رئیس دانشگاه این تشخیص را دادهاند.
* در پنج سال گذشته آقایان هر سال رتبه من را دادهاند. چطور کسی که هر سال رتبه دریافت کرده دارای سکون علمی است؟
* کسانی قصد اخلال در امتحانات را داشتند که در یک روز 30 پاکتنامه برای جلوگیری از امتحانات دانشجویان ارسال کردند. جلوگیری از امتحان دادن دانشجویان و احضار آنها به کمیتههای انضباطی موجب تنش یا اخلال میشود یا درخواست برای تعلیق برخوردها به بعد از امتحانات؟ در کدام فضا آرامش حاکم میشود؟ ما درخواست تعلیق داشتیم و بیشترین تلاش را که تمام دانشجویان امتحان خود را بدهند و فصل امتحانات به خوبی و خوشی برگزار شود.
* کسانی که خود در محافل سیاسی شرکت میکنند نباید به دیگران خرده بگیرند. پیگیری مطالبات دانشجویان و دفاع از حق حضور آنان در امتحانات سیاسی است؟ ما که مانعی بر سر راه نگذاشتیم. نامه نوشتهایم که اجازه دهید شرایط امتحانات در یک محیط طبیعی طی شود.
* نتیجه این نامه نوشتن این بود که برخی از اعضای هیات علمی که نامه را امضا کردند بازنشست و ممنوعالتدریس شدند. من نیزهم بازنشسته شدم و هم جزو ممنوعالتدریسها شدم .
* من در دانشگاه «ایلینیوز» آمریکا در رشته اقتصادسنجی و توسعه تحصیل میکردم. زمانیکه مشغول گذراندن تز دکتری بودم بحثهای سیاسی در ایران بالا گرفت و این روزها مصادف شد با پیروزی انقلاب. در آن زمان به دلیل آنکه احساس میکردیم باید به کشور برگردیم و به انقلاب کمک کنیم تعداد زیادی از دانشجویان به ایران برگشتند من هم به ایران آمدم و مشغول به کار شدم.
* در دانشگاه اقتصاد علامه گروهی بهوجود آمد به نام گروه توسعه. هدف از راهاندازی این گروه تمرکز بر اقتصاد ایران بود. کسانی که در این گروه تدریس میکردند دغدغه پیشرفت ایران را داشتند، به همین دلیل از کادر توسعه به تمام مسائل اقتصاد ایران توجه میکردند.
* اعضای هیات علمی این گروه در حوزه برنامهریزی و توسعه کارهای زیادی انجام داده بود.
شاید اغراق نباشد اگر بگویم عمر خود را صرف این مسائل کرده بودند. بنابراین طبیعی است وقتی اتفاقی میافتد این گروه زودتر از دیگران صدایش بلند میشود چون احساس تعلق عمیق نسبت به این دغدغهها دارد. این انتقادها ریشه در کار کارشناسی دارد و از همین منظر بیان شده. اگر گروه توسعه بیشترین مشارکت را در امضای نامههای انتقادی در مورد اقتصاد داشته است ناشی از همین نگاه بوده؛ نه بحث سیاسی در کار بوده و نه انگیزهای وجود داشته است. زمان هم قضاوت کرده که هشدارها به دلیل دغدغههای علمی بوده، چون پیامدهای آنچه بیان شد در اکثر مواقع به وقوع پیوسته است.