جامعه روحانیت مبارز در همان ابتدای تأسیس در دو شاخه شمال و جنوب تهران فعالیت میکرد. جلسات روحانیت مبارز شمال تهران با حضور شهیدان باهنر، مفتح، شاهآبادی و نیز روحانیونی مثل موسویاردبیلی و مصطفی ملکی در تجریش تشکیل میشد.
آنها در آستانه هر انتخابات به جامعه روحانيت رجوع ميكنند؛ اما اين رجوع در حد يك تعارف و احترام از سر ادب باقي ميماند و سازوكار اصلي و چينش انتخاباتي را يك جماعت ديگر در قالب يك جبهه و شورا انجام ميدهند. جامعه روحانيت مبارز براي جريان اصولگرايي اين روزها بدل به يك نوستالژي شده كه ديگر توان احيای نقش گذشته خودش را ندارد؛ اگرچه بهشدت مايل است كه همچنان نقش محوري و اصلي را در جريان اصولگرايي بهويژه بزنگاه انتخابات بازي كند؛ اما در عمل سالهاست كه از اين نقش بازمانده است.
به گزارش شرق، حالا خبر رسيده كه دوباره چهرهها و جريانهايي از اصولگرايان به ديدار اعضای جامعه روحانيت مبارز رفتهاند. آنها يك بار ديگر هم در بهمن چنين ديداري داشتهاند.
حجتالاسلاموالمسلمین حسین ابراهیمی، عضو اين جامعه، گفته كه اين نشست را با هدف تحکیم وحدت راهبردی میان جناحهای اصولگرا چندین بار برگزار کرده است. عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز خاطرنشان کرده كه جامعه روحانیت مبارز میتواند نقش مهم و محوری در اتحاد و ائتلاف میان جریانهای اصولگرایی داشته باشد. شرط موفقیت اصولگرایان در اتحاد و انسجام حزبی است؛ بنابراین جامعه روحانیت مبارز از احزاب اصولگرا درخواست میکند پیوندشان را تقویت و استوار کنند. سیدکمال سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبري (يكي از جبهههاي دروناصولگرايي) گفته كه در این جلسات پیشنهاد شد که جامعه روحانیت بهعنوان گروه مرجع به اصولگرایان برای انسجام و همگرایی در انتخابات کمک کند و قرار شد سازوکاری برای استمرار و برگزاری این جلسات تشکیل شود.
اين پيشنهاد در اين بيست و اندي سال اخير تقريبا در آستانه هر انتخابات مطرح شده است؛ اما در عمل جامعه روحانيت مبارز توانسته نقشي حاشيهاي يا در حد يكي از احزاب و جريانهاي دروناصولگرايي ايفا كند؛ نه بهعنوان رأس جريان؛ تاجاييكه در ماجراي انتخابات مجلس گذشته هم چنين بود. بعد از شكست فهرست اصولگرايان در تهران و شهرهاي بزرگ، سخنگوي جامعه روحانيت مبارز گفت كه ما درون جامعه موافق اين فهرست نبوديم و ميدانستيم كه رأي نميآورد؛ اما نميتوانستيم با آن مخالفت كنيم. نقش جامعه روحانيت مبارز اين روزها صرفا به ميزان يك رأي در ميان دهها رأي ديگر درون اين جريان كاسته شده است.
سال 89 حجتالاسلام سالك، سخنگوي وقت جامعه روحانيت مبارز، از برگزاري نشست جامعه روحانيت خبر داد و گفت: اعضاي جامعه روحانيت ضمن درخواست براي ادامه جلسات جامعتين بر نشست وحدت با حضور تمام سران اصولگرا تأكيد كردند. سال 95 زهره الهیان، نماینده اصولگراي مردم تهران در مجلس هشتم، گفته بود كه در شرایط حاضر جامعه روحانیت مبارز بهعنوان محور وحدت مطرح است و بهتر است که احزاب اصولگرا حول این محور گرد هم آیند و از سهمخواهی، نگاه فردی و حزبگرایی بپرهیزند تا یک حضور موفق در این انتخابات داشته باشند و فقط در این صورت است که اقبال جامعه به کاندیدای جامعه اصولگرا میتواند به طور جدی مطرح شود و سطح رقابت با رقبا را بهخوبی بالا ببرد.
همان سال سیدکمالالدین سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری، با اشاره به دیدار شورای مرکزی این جبهه با آیتالله موحدیکرمانی، دبیرکل وقت جامعه روحانیت مبارز، یادآور شد: پیشنهاد مشخص جبهه پیروان خط امام و رهبری این است که احزاب و تشکلهای سیاسی اصولگرا با محوریت جامعه روحانیت مبارز برای انتخابات 96 ساختار واحدی تشکیل دهند؛ اما در نهايت همواره جريان ديگري در بزنگاه انتخابات جايگزين جامعه روحانيت شده است.
جامعه روحانيت مبارز تا زمان انتخابات رياستجمهوري 76 و مجلس هشتم نقشي محوري درون جريان راست آن زمان يا اصولگراي اين زمان داشت. فهرستها همه زير نظر اين جامعه بسته ميشد و تحت همين عنوان هم مطرح ميشد. تكثر درون جريانهاي اصولگرايي آن زمان محدود بود و از جريانهاي نوپايي كه از دوران احمدينژاد به اين سو ايجاد شده، خبري نبود. ناكامي نامزد مورد حمايت آنها در آن زمان يعني ناطقنوري و بعد هم شكستشان در انتخابات مجلس ششم، باعث شد تا جامعه روحانيت مبارز به محاق برود و كمكم جريانهايي جديد و جوانتر سررشته كار را به دست بگيرند.
شوراي وحدت، شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب، شوراي وحدت اصولگرايان، جبهه پيروان خط امام و رهبري، جبهه مردمي نيروهاي انقلاب و... کمكم سر برآوردند و احزاب و جريانهايي مانند جمعيت آبادگران، رهپويان انقلاب اسلامي، جبهه پايداري و... هم ايجاد شدند. اين جريانها و احزاب جديد كمكم متولي سازوكار انتخابات و سهمخواه آن شدند.
آنها معتقد بودند كه ماجراي شيخوخيت به پايان رسيده و نياز به جايگزيني جريانهاي جديد است. ماجراي ديگر هم به وضعيت دروني خود جامعه روحانيت مبارز باز ميگشت. آنها كمكم چهرههاي اثرگذار خود را از دست ميدادند يا با آنها دچار اختلاف ميشدند. هاشميرفسنجاني كمكم راه خودش را جدا كرد. از زماني به بعد ناطقنوري هم با آنها دچار مشكل شد. ناطقنوري بعد از آن ناکامي 76 گفت که ديگر وارد گود انتخابات نميشود و ترجيح ميدهد مجمع عقلا تأسيس کند و در پشت صحنه سياستگردان باشد.
انتظار داشت که اصولگرايان هم زعامت او را به رسميت بشناسند که نشناختند؛ بهويژه آنکه تعريف چنين جايگاهي از سوي جامعه روحانيت مبارز نوعي تکروي تلقي شد. ناطق سال 84 با شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب سعي در پيشبرد ايدهاش داشت اما شکست خورد. مشخص بود که جامعه روحانيت مبارز که تا آن زمان محور همه انتخابات در جناح راست بود، از اينکه ناطق رأسا وارد شده و چنين مأموريتي براي خود برگزيده بود، از او دلخور بودند. آنها انتظار داشتند اين مأموريت همچنان براي جامعه روحانيت مبارز بماند.
با فوت آيتالله مهدويكني، جامعه روحانيت مبارز آخرين چهره اثرگذار خود را هم از دست داد. سال گذشته خبر رسيد كه جامعه روحانيت مبارز به دنبال پوستاندازی است. بعد از فوت آيتالله مهدويكني، آيتالله موحديكرماني رئيس شوراي مركزي جامعه شد و مصطفي پورمحمدي دبير كل اجرائي. زماني هم خبر رسيد كه جامعه به دنبال جذب نيروهاي جوان است. آنها يك اساسنامه جديد هم به تصويب رساندهاند و در اهداف جامعه روحانیت، تشکیلات و کار ویژه آن گفته شده كه تغييراتي رخ داده است.
با همه اينها بعيد به نظر ميرسد كه جامعه روحانيت مبارز بتواند به روزهاي اوج خود بازگردد. سابقه اين بيست و اندي سال كه چنين ميگويد. آنطور كه از اخبار و احوال هم برميآيد، انتخابات مجلس آتي قرار است زير نظر«شوراي وحدت راهبردي» اصولگرايان برگزار شود و جامعه روحانيت مبارز مانند همه ادوار اخير احتمالا فقط حامل يكي، دو رأي در آن خواهد بود.
نگاهي به سابقه جامعه روحانيت مبارز
با شکست قیام 15 خرداد ۱۳۴۲، به این موضوع پی برده شد که علت شکست، نبود تشکیلاتی منسجم بوده است. در سال ۱۳۵۶ به تأكيد امامخمینی(ره) و حمایت «آيتالله مرتضی مطهری» نخستین هسته جامعه روحانیت شکل گرفت و اساسنامه آن هم در سال ۱۳۵۷ تدوین شد. برنامهریزی راهپیماییها، سخنرانی در مساجد، تهیه شعارها و هماهنگی و سازماندهی مبارزه ضد حکومت پهلوی عمدتا بر عهده جامعه روحانیت مبارز بود.
در آذر ۱۳۵۸ به توصیه بنيانگذار انقلاب اسلامی اساسنامه جدیدی تنظیم و بسیاری از بندهای اساسنامه پیشین حذف شد و نام آن به «جامعه روحانیت مبارز تهران» تغییر یافت و البته آخرین تغییر در اساسنامه مربوط به ۲۹ مرداد ۱۳۷۵ بود که نام جامعه به «جامعه روحانیت مبارز استان تهران» تغییر یافت.
جامعه روحانیت مبارز در همان ابتدای تأسیس در دو شاخه شمال و جنوب تهران فعالیت میکرد. جلسات روحانیت مبارز شمال تهران با حضور شهیدان باهنر، مفتح، شاهآبادی و نیز روحانیونی مثل موسویاردبیلی و مصطفی ملکی در تجریش تشکیل میشد.
شاخه جنوب تهران روحانیت نیز در منزل شهید صادق اسلامی (از اعضای قدیمی هیئتهای مؤتلفه اسلامی) برای صدور اعلامیههای این تشکل و هماهنگی اجتماعات، راهپیماییها و اعتصابات و امور دیگر و با محوریت آیتالله شهید محلاتی و آیتالله مهدویکنی و حضور فعال بزرگانی مثل آیات موحدیکرمانی، عمید زنجانی، مرحوم سیدعبدالمجید ایروانی و حسن لاهوتی به صورت مرتب برگزار میشد.
در سال ۱۳۶۶ افزایش اختلافات درونگروهی باعث شد تا انشعابی تاریخساز در این تشکل انجام شود که تا سالها صحنه سیاست ایران را تحتتأثیر خود قرار داد. گروهی از اعضای جامعه روحانیت مبارز با اجازه و تأیید امامخمینی(ره) از آن خارج شده و مجمع روحانیون مبارز را تأسیس کردند. در نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ روحانیت و روحانیون معرف دو جناح راست و چپ در عرصه سیاسی ایران بودند و سایر گروههای سیاسی فعال در داخل نظام، متحد یکی از این دو به حساب ميآمدند.