فرارو- در یک مدت زمان نسبتا کوتاه دو رئیسجمهور عربی در الجزایر و سودان در اثر اعتراضات ادامهدار مردمی سرنگون شدند. تحولات سریع این دو کشور بار دیگر گمانهزنیها درباره بازگشت انقلابات عربی را به محافل رسانهای و فکری جهان عرب بازگردانده است.
به گزارش فرارو، چند روز پس از سقوط عبدالعزیر بوتفلیقه، رئیسجمهور الجزایر، همتای او در سودان، یعنی عمر حسن البشیر، هم سقوط کرد. از چند هفته پیش تاکنون تحولات این دو کشور در صدر رسانههای عربی قرار گرفته است و روشنفکران عرب درباره سناریوهای آینده این دو کشور و دیگر کشورهای عربی گمانهزنی میکنند.
صبح روز پنجشنبه گذشته، پس از چهار ماه اعتراضات پیوسته مردمی علیه نظام سودان، ژنرال عوض بن عوف، وزیر دفاع سودان، با قرائت یک بیانیه «مهم» در تلویزیون رسمی، «ریشهکن کردن» نظام البشیر و بازداشت او و همچنین تشکیل شورای نظامی انتقالی را اعلام کرد. اما این اقدامات بنیادی هم مردم سودان را راضی نکرد. چرا که به گفته معترضان، دوره انتقالی دو سالهای که ارتش اعلام کرد، بسیار طولانی است و نظامیان باید هر چه زودتر قدرت را به گروههای مدنی و غیرنظامی تحویل دهند.
ارتش سودان، با کنار زدن البشیر و تعلیق قانون اساسی، مستقیما قدرت را به دست گرفت و یک دوره انتقالی دو ساله را اعلام کرد. علاوه بر این، به مدت سه ماه در سراسر کشور وضعیت فوقالعاده اعلام و مقررات منع آمد و شد برقرار کرد. اما این تدابیر مانع استمرار تظاهرات نشد. معترضان سودان میگویند ژنرال بن عوف بخشی از نظام البشیر است و باید او هم کنار رود. استمرار اعتراضات سرانجام بن عوف را هم مجبور به استعفا کرد. ژنرال بن عوف، خبر کنارهگیری خود را از طریق تلویزیون ملی سودان اعلام کرد و ژنرال عبدالفتاح عبدالرحمن برهان را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. سودانیها پس از شنیدن خبر کناره گیری بن عوف، به خیابانها ریختند و ابراز خوشحالی کردند.
در الجزایر نیز، به رغم کناره گیری رئیسجمهور، برای هشتمین هفته متوالی اعتراضات ادامه دارد. روز جمعه گذشته، الجزایر بار دیگر شاهد تظاهرات میلیونی بود. پس از اعلام کنارهگیری عبدالعزیز بوتفلیقه، طبق قانون اساسی الجزایر، عبدالقادر بن صالح، رئیس پارلمان این کشور، به مدت سه ماه ریاست جمهوری این کشور را تا زمان برگزاری انتخابات برعهده گرفت. اما معترضان الجزایری در تظاهرات روز گذشته، خواستار کناره گیری بن صالح و دیگر مقامات دوره بوتفلیقه شدهاند.
معترضان سودان و الجزایر به مسئولان نظام قبلی اعتماد ندارند و خواهان روی کار آمدن چهرههای جدید و پاکدست هستند. نکته مشترک تحولات این کشور، عدم اعتماد به حکومت نظامیان است. در الجزایر، ارتش فقط توصیه کرد که طبق ماده ۱۰۲ قانون اساسی کشور، بوتفلیقه به دلیل بیماری کناره گیری کند. به غیر از این پیشنهاد، ارتش نقشآفرینی دیگری در سیاست نداشت. بر خلاف سودان، که ارتش مستقیما، رئیسجمهور را برکنار کرد. اما در سودان هم مردم مخالف دولت نظامی هستند و از شورای انتقالی نظامی میخواهند که هر چه زودتر قدرت را به غیرنظامیان بدهد. نکته مشترک سوم دو انقلاب سودان و الجزایر، مسالمتآمیز بودن تظاهرات مردمی است که نقش بسیار مهمی در سرنگون کردن روسای جمهور مستقر داشت.
تظاهرات مردمی در الجزایر
به رغم سقوط روسای جمهور، تحولات الجزایر و سودان هنوز تمام نشده است. مردم در هر دو کشور به اعتراضات خود ادامه میدهند و افکار عمومی کشورهای عربی هم به دقت اوضاع این دو کشور را رصد میکند. به گفته طلال سلیمان، روزنامهنگار کهنهکار و سردبیر روزنامه لبنانی السفیر، «بدون شک، سایر فرزندان ملت عربی، این تظاهرات مسالمتآمیز خوب را، ابتدا در الجزایر و الان در سودان، با افتخار و حسرت دنبال میکنند.»
در مجموع، به نظر میرسد که شعارهای انقلابی معترضان الجزایر و سودان، بار دیگر خاطره شعار حماسی «الشعب یرید اسقاط النظام» (ملت خواستار سرنگونی نظام است)، که شعار اصلی انقلابات عربی سال ۲۰۱۱ به بعد بود، را در کشورهای عربی زنده کرد. روزنامه فرامنطقهای رأی الیوم، به مناسبت کنارهگیری البشیر و بوتفلیقه، در گزارشی به قلم خبرنگار آن در قاهره، اعلام کرد که «بهار عربی» مجددا با قدرت بازگشته است. این روزنامه در ادامه این پرسشها را مطرح کرد: آیا پس از هشت سال آزگار، انقلابهای بهار عربی بازگشته است؟ آیا زمان خلاص شدن از دیکتاتورهای عرب، که از زمانهای دور بر گُرده مردم سنگینی میکنند، فرا رسیده است؟ آیا این انقلابها به پادشاهیهای عرب، که با انقلابها مخالفت میکنند، هم میرسد؟
روشنفکران عرب عموما از اعتراضات مردم الجزایر و سودان علیه استبداد حمایت میکنند. با این حال، این روشنفکران با احتیاط از تجربیات گذشتههای نه چندان دور کشورهای عربی سخن میگویند. تجربیاتی که به قیمت نابودی برخی کشورهای عربی به دست آمد. در این رابطه، خطار ابو دیاب، استاد علوم سیاسی مرکز بین المللی ژئوپولتیک در پاریس، معتقد است که ناکامی برخی از انقلابهای بهار عربی در چند امر ریشه دارد؛ از جمله: فقدان فرهنگ دمکراسی در کشورهای عربی، عجله طرفداران اسلام سیاسی برای به دست گرفتن زمام امور، کارشکنی کشورهای خارجی و نزاعهای محورهای منطقهای.
به نوشته ابو دیاب، از سال ۲۰۱۱، مشکلات آغاز شد، استبداد با چهرهای دیگر بازگشت و ارتشها تلاش کردند خود را حامی کشور نشان دهند. در نتیجه همه این دلایل و محنتهایی که در هشت سال گذشته اتفاق افتاد، حامیان وضع موجود و طرفداران امنیت از تکرار اعتراضات مردمی هشدار دادند. چرا که بهار به پاییز تبدیل شد و راههای تغییر هم پر از مشکلات است. این استاد، طی یادداشتی در روزنامه العرب، نوشت: «اما تاریخ، که برخی گمان کردند در دروازههای دمشق متوقف شده است، بار دیگر از خارتوم تا الجزایر به جریان افتاده است. تمدید (دوره ریاستجمهوری) عبدالعزیز بوتفلیقه و عمر البشیر کافی بود تا خشم، برافروخته شود و موج جدیدی از جنبش انقلابی عربی آغاز گردد.»
برخی ناظران معتقدند که تجربیات تلخ بهار عربی و حتی جنگ داخلی الجزایر در دهه ۱۹۹۰ میلادی، روی تحولات فعلی الجزایر و سودان تاثیر گذاشته است. به عنوان نمونه، برخلاف سال ۲۰۱۱، که نیروهای اسلامگرا میداندار اعتراضات بودند، این بار نیروهای اسلامگرا در حاشیه تظاهرات قرار دارند. در الجزایر، اسلامگرایان از دور اوضاع را رصد میکنند و با مطالبات جوانان علیه فساد همراهی میکنند. بدون اینکه برای آینده کشور تعیین تکلیف کنند. در سودان، اسلامگرایان وضعیت شکنندهتری دارند. اساسا نظام البشیر از دل گروه اخوال المسلمین برآمد و شعارهای اسلامگرایانه را سرلوحه کار خود قرار داده بود. امری که برای چند دهه اسلام سیاسی را مترداف با حکومت قرار داد. شعارهای «بانوی انقلاب سودان»، آلاء صالح، که در وسط خیابان گفته بود «به نام دین ما را کشتند.» به خوبی وضعیت اسلامگرایان این کشور را نشان میدهد.
آلاء صالح، دانشجوی ۲۲ ساله مهندسی معماری که نماد انقلاب سودان شد. او در این تجمع خطاب به حکومت اسلامگرای البشیر میگوید: «به نام دین ما را سوزاندند.»
اجتناب از ایدئولوژیهای فراگیر و تمرکز صرف بر شعارهای آزادیخواهانه و مبارزه با فساد و از همه مهمتر دوری از خشونت، از جمله درسهایی بود که معترضان الجزایری و سودانی از بهار عربی آموختهاند. هنگامی که حکومت بوتفلیقه، سعی کرد مسئولیت وخیم شدن اوضاع اقتصادی را به گردن اعتراضات مردمی بیندازد، معترضان در پاسخ گفتند که اعتراضات آنها فقط روزهای جمعه، که تعطیل رسمی است، اتفاق میافتد و بنابراین آنان مسئول خرابی اوضاع اقتصادی نیستند. اگر تحولات الجزایر و سودان بر همین منوال ادامه یابد، به احتمال زیاد اعتراضاتشان به سرنوشت شوم برخی از انقلابات عربی، مثل لیبی، مبتلا نخواهد شد.