مبلغ محکومیت دیه زنی که در نوجوانی شوهرش را به قتل رسانده و بهدلیل قتل شبهعمد به پرداخت دیه محکوم شده بود، بعد از ماهها تلاش سرانجام با کمک خیران جمعآوری و به اولیایدم پرداخت شد و این زن بهزودی آزاد میشود.
به گزارش شرق، عشرت که در ۱۷ سالگی به اتهام قتل بازداشت شد، در اعترافاتش گفت: مقتول را کشته، چون او را به مردان افغانستانی اجاره میداده است. عشرت زمانی بازداشت شد که پلیس جسد مرد جوانی را که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود، پیدا کرد. بررسیهای مأموران نشان داد مقتول موادفروشی بوده که از مدتی قبل با دختر جوانی به نام عشرت زندگی میکرد. از آنجایی که همزمان با مرگ مرد جوان، عشرت هم گم شده بود، پلیس به او ظنین شد و در نهایت او را بازداشت کرد.
دختر نوجوان از همان ابتدا اتهام قتل را قبول کرد و گفت، چون مرد جوان از او سوءاستفاده میکرد، او را به قتل رساند؛ چراکه او را مردی فاسد میدانست.
با تکمیل تحقیقات و ارسال پرونده به دادگاه کیفری استان تهران، شعبه ۷۱ وقت رسیدگی به پرونده را آغاز کرد. بعد از اینکه گفتههای اولیای دم مبنیبر درخواست قصاص مطرح شد، عشرت پای میز محاکمه رفت. زندگی دردناک این زن نوجوان بهشدت حاضران در جلسه دادگاه را تحت تأثیر قرار داد.
عشرت اتهام قتل را قبول کرد و گفت: چند ماه قبل از این ماجرا، از شهرم فرار کردم و به تهران آمدم. وضعیت زندگی من بسیار بد بود و درواقع شکنجه میشدم، به همین دلیل هم قید همهچیز را زدم و به تهران آمدم. در پارک زندگی میکردم، شبها در توالتهای شهر میخوابیدم و وضعیت خوبی نداشتم تا اینکه با مقتول آشنا شدم. بعد از هفتهها بیکسی و گرسنگی او مثل یک سرپناه برای من بود و گفت که حاضر است من را به خانهاش ببرد. من هفتهها بود حتی سرم را روی بالش نگذاشته بودم و روی زمین میخوابیدم. بدون اینکه بدانم کیست، بهدلیل وضعیتی که داشتم، به او اعتماد کردم. بعد از مدتها اولین بار بود که وارد خانهای میشدم، من فکر میکردم کابوسی که از کودکی همراهم بود، تمام شده است. به این مرد دل بستم و با او زندگی میکردم. کارهای خانه را انجام میدادم و هر کاری که میخواست میکردم؛ برایم مهم نبود موادفروش است، همین که سرپناهی داشتم برایم کافی بود تا اینکه بعد از شش ماه به من گفت: حالا وقت آن است که خودت کار کنی. او از من میخواست با کسانی که برای خرید مواد میآیند، رابطه داشته باشم. من قبول نکردم. به او گفتم من فقط با تو زندگی میکنم و تن به این کار نمیدهم، اما او من را وادار میکرد با مردان افغانستانی رابطه داشته باشم. این کار وضعیت روحی مرا بهشدت بههم ریخته بود. او با من کاسبی میکرد و از هر مرد ۴۰ هزار تومان میگرفت و میگفت: در قبال آن به من غذا و جای خواب میدهد. من در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته بودم، این کابوس را همیشه با خودم همراه داشتم؛ چهار ماه تحمل کردم، اما دیگر نتوانستم. از نظر من او مرد فاسدی بود به همین دلیل یک شب که خواب بود، با ضربات چاقو او را زدم و زمانی که بیدار شد دوباره دو ضربه زدم و بعد هم فرار کردم.
عشرت در پاسخ به این سؤال قاضی که چرا از خانه پدریاش فرار کرد، گفت: چند ماه قبل از فرارم یکی از برادرانم من را در خانه مورد آزارواذیت قرار داد، من فرزند آخر خانواده بودم و برادرانم همگی خیلی بزرگتر از من بودند. پدرومادرم پیر بودند، بعد از اینکه یکی از برادرانم آن رفتار را انجام داد، من را تهدید کرد که دراینباره به کسی چیزی نگویم، من هم چارهای جز فرار نداشتم، چون ممکن بود آن اتفاق دوباره تکرار شود. پدرم قبل از اینکه من از خانه فرار کنم، فوت کرد و من فقط یک مادر پیر داشتم. بعد از اینکه زندانی شدم متوجه شدم مادرم هم به دلیل اینکه بیکس شده و کسی به او رسیدگی نمیکند، تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفته است.
بعد از پایان جلسه رسیدگی قضات، با توجه به وضعیتی که زندگی عشرت داشت و اینکه شوهر صیغهایاش او را مورد سوءاستفاده قرار میداد و عشرت نیز با اعتقاد به مهدورالدمبودن او را کشته بود، در نهایت هیئت قضات از او خواستند قسم بخورد که واقعیت را گفته است؛ بعد از قسمخوردن عشرت قضات وارد شور شدند و او را به اتهام قتل شبهعمد و اشتباه در تشخیص مهدورالدمبودن به پرداخت دیه و شش سال حبس محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور تأیید و حکم شش سال حبس او نیز اجرا شد.
از آنجایی که وکیل اولیایدم حاضر نشده بود مصالحه کند و گفته بود همه پول دیه را میخواهد و عشرت پولی برای پرداخت نداشت، با بررسی دقیق مدارک متهم، خبری در این زمینه منتشر کرد. بعد از انتشار خبر درخواست دیه از سوی عشرت و با کمک گروه یاران نجات، هنرمندان خیرخواهی، چون سحر دولتشاهی و پرویز پرستویی و مردم، دیه قانونی آماده و روز چهارشنبه در زندان زنان شهرری مبلغ ۲۹۰ میلیون تومان به اولیایدم پرداخت و رضایت از اولیای دم گرفته شد.
به این ترتیب، عشرت که از ۱۷ سالگی تا به امروز روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشته است، به زودی از زندان آزاد میشود و به جامعه برمیگردد. او گفته است قصد دارد بعد از آزادی به شهرش برگردد و کنار مادرش زندگی آرامی را شروع کند.