حیرتانگیز است که ما همچنان از معجزه دست برنمیداریم و در پس هر سختی، راحتی را به انتظار نشستهایم و باید هم چنین باشد؛ چون زمین بدون امید رعبانگیز است. ما نیز در پریشاناحوالی خویش دل به امید بستهایم تا در گذر بهار دیگر فرجی شود و دنیا بر وفق مراد ما بگردد و «شرق» که مملو از خاطره است، با یکدههونیم سابقه همچنان تا سالهایسال بماند که عنقریب از ما اثری باقی نیست.
احمد غلامی - سردبیر روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: در یکی از سختترین سالهای اخیر، سالنامه «شرق» بازهم منتشر شد. انتشار سالنامه در آخر هر سال خواسته یا ناخواسته سنتی شده است مانند سنتهای دیگر عید و عیدانه با رگهای از اجبار. مثل پدری که صورتش را با سیلی سرخ نگه میدارد.
در وضعیت دشوار اقتصادی انتشار سالنامهای نسبتا حجیم برای روزنامه مصداق چنین حکایتی است. آنطور که از عنوان «سالنامه» انتظار میرود و زمان انتشارش که در انتهای یک سال و در آستانه سالی دیگر است، مروری است بر روزگار رفته ما در سالی که گذشت و نیز تصویر چشماندازی که بهاحتمال بسیار پیشروی ماست. از آرایش نیروهای سیاسی امسال پیداست تغییری در ساختار سیاست داخلی ایران پدید آمده است.
جناحهای سیاسی با این واقعیت مواجه شدهاند که اعتبار و توان سیاسی گذشتهشان اگر از دست نرفته باشد، دستکم رو به افول گذاشته است. عرصه سیاست داخلی را انفعالی سیاسی دربر گرفت، به این معنا که سیاست، یا مفهومی تازه یا کهنه در عرصه سیاست مطرح نشد تا جناحهای سیاسی موجود بتوانند حول محور آن خود را بازتعریف یا بازسازی کنند؛ گرچه اصلاحطلبان از احیای اصلاحطلبی سخن گفتند و درصدد بازسازی توانی برآمدند که در انتخابات اخیر ریاستجمهوری موجب تداوم حضور آنان در عرصه سیاست شد و بگذریم از اینکه هرچه از انتخابات گذشت، حسن روحانی و دولتیان بیشتر از اصلاحطلبان و اصلاحطلبی فاصله گرفتند و در این فاصلهگذاری تا جایی پیش رفتند که رئیس دفتر رئیسجمهور گفت: از ابتدا تا انتها ما را با اصلاحطلبان کاری نبوده و هرچه کردیم به همت دولت بوده است.
در این میان، رئیس دولت اصلاحات نیز از «اصلاحات واقعی» سخن گفت و انتخابات پیشرو را موقعیتی دشوار ارزیابی کرد که اگر تحولی جدی رخ ندهد، کار چندانی از طیفهای سیاسی موجود برنخواهد آمد. از نظر رئیس دولت اصلاحات، بعید است مردم به حرف اصلاحطلبان یا جناحهای سیاسی دیگر پای صندوقها بیایند. از طرف دیگر، انفعال خودخواسته وجه غالب اصولگرایان نیز به وضعیت خمود سیاست دامن زد؛ گویی اصولگرایان واقع بین با سکوت خود در انتظار بهرهبرداری از انفعال مردم در انتخابات ۱۴۰۰ هستند.
آنان برآنند تا از عرصه خالی سیاست به نفع خود استفاده کنند و چندان بیراه نیست که در غیاب هژمونی طیف خاصی این امکان را در برابر خود گشوده میبینند. در میانه تکاپوی اصلاحطلبان برای بازخوانی گذشته و رویکرد انفعالی اصولگرایان، جای خلق سیاست از طریق ارتباط ارگانیک میان دولت و جامعه مدنی خالی است. در وضعیت کنونی، اگر چنین ارتباطی بین جامعه سیاسی و مردم شکل نگیرد، هر جناح سیاسی که دست بالا را بگیرد، تغییر عمده مثبتی در وضعیت سیاسی رخ نخواهد داد و در این میان، مردم خود ابتکار عمل را به دست میگیرند و نیروهای اجتماعی یکراست و بیواسطه در صحنه سیاسی عمل خواهند کرد.
با این همه، تا این روزهای پایانی سال کسی از میان طیفهای سیاسی، هیچ راه و استراتژی برای برونرفت از این وضعیت و خاتمهدادن به بیتحرکی سیاسی پیشنهاد نداده است. اما سالی که در پیشروست: به نظر میرسد جناحهای سیاسی ناگزیر به نوعی تحرک برای شناسایی و معرفی نیروهایی هستند که به کار انتخابات ریاستجمهوری بیایند و بعید است وضعیت خمود سیاست همچنان در سال بعدی قابل تداوم باشد. تمام نیروهای سیاسی ناگزیر به آرایش تازه هستند حتی به قیمت اینکه از دور سیاست خارج شوند.
مردم نگران و وضعیت دشوار اقتصادی و وضع تنگ معیشت، جناحهای سیاسی را ناگزیر به تصمیمگیری درباره حضور و نوع حضورشان در عرصه سیاست خواهد کرد. اعتراضات دیماه ۹۶ و تجمعات کارگری امسال از نشانههای این ناگزیری است. جز این، درهمتنیدگی سیاست داخلی و سیاست خارجی بسیار تعیینکننده خواهد بود. تعیینتکلیف ترامپ از طریق موضعگیریها و جایگیریهای دموکراتها و جمهوریخواهان برای انتخابات پیشرو در آمریکا، تأثیرات بسزایی بر سیاست ایران خواهد داشت. تعیین وضعیت برجام و FATF و غیره، از رهگذر این تغییرات خواهد بود.
از اینروست که سال ۹۸ با لحاظ تحریمهای موجود و وضعیت مبهم برجام و تبعات تصمیمات اخیر اتحادیه اروپا درباره برجام و دست آخر وضعیت سیاسی که به نظر میرسد تداوم آن تبعات تلخی برای جامعه سیاسی و مدنی داشته باشد، همه نشانگر سررسیدن سالی سخت است. گرچه مردم ایران در آستانه نوروز چنان به انتظار معجزهای هستند که انگار هر تازهای با معجزهای عجین است؛ خاصه آنکه این معجزه با بهار همراه باشد که جهان و حیات را زیرورو میکند.
حیرتانگیز است که ما همچنان از معجزه دست برنمیداریم و در پس هر سختی، راحتی را به انتظار نشستهایم و باید هم چنین باشد؛ چون زمین بدون امید رعبانگیز است. ما نیز در پریشاناحوالی خویش دل به امید بستهایم تا در گذر بهار دیگر فرجی شود و دنیا بر وفق مراد ما بگردد و «شرق» که مملو از خاطره است، با یکدههونیم سابقه همچنان تا سالهایسال بماند که عنقریب از ما اثری باقی نیست.