به دنبال حمله شدید روزنامه کیهان به علی مطهری بابت اظهارات اخیرش در مورد دو نامه امام، علی مطهری، این روزنامه را دارای «جمود» معرفی کرد.
در یادداشت مطهری خطاب به شریعتمداری آمده است:
جناب آقای شریعتمداری
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
با اهداء سلام، در مطلبی تحت عنوان «ارادت شهید مطهری به امام (ره) و پسری که خاندان را گم کرده است» در بخش خبر ویژه آن روزنامه در روز شنبه ۲۷ بهمن با ادب کیهانی آمده است: «علی مطهری بسیار بیجا و غلط میکند که تعیین تکلیف میکند امام چه باید مینوشته و چه نمینوشته یا نامه ایشان از سر دلخوری و شرایط جسمی بوده است.»
این نگاه کیهان که ولایت فقیه را به معنی تعطیل عقل و عدم اظهارنظر و جمود به الفاظ میداند آفتی است که متأسفانه دامنگیر انقلاب اسلامی شده و نه با نظر امام خمینی (ره) مطابق است و نه با نظر مقام رهبری. این طرز فکر، انسان را به یاد تنگنظری و کجفهمی خوارج و به یاد جمود اشعریگری در میان اهل سنت و جمود اخباریگری در میان شیعه میاندازد و از آن بالاتر به یاد حنابله میاندازد که اساساً بحث و استدلال درباره اصول دین را حرام میدانستند و اخلافشان امروز در قالب داعش و القاعده به خیال خود در راه اسلام فعالیت میکنند.
جمود فکری اخباریها به حدی بود که، چون امام صادق علیهالسلام در فوت فرزندش روی تابوت او نوشته بود «اسماعیل یشهد أن لا اله الاّ الله...» آنها هم برای میت خود مینوشتند «اسماعیل یشهد...» غافل از این که نام میت چیز دیگری بود.
این که گفتهام سخنان امام و هر بزرگی باید با توجه به شرایط زمان و مکان آن سخن فهمیده شود همان طور که درباره معصوم چنین عمل میکنیم چنان ذهن جامد و اخباری کیهان را به هم ریخته که به توهین و حرفهای بیربط روی آورده است.
استاد شهید مطهری در سخنرانی که بعد از رحلت آیتالله بروجردی کردهاند میگویند» اخیراً از بعضی مردم که در جستجوی مرجع تقلید هستند گاهی این کلمه را میشنوم که میگویند میگردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا سربسپاریم. میخواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده سر سپردن نیست، چشم باز کردن و چشم باز داشتن است. تقلید اگر شکل سرسپردن پیدا کرد هزارها مفاسد پیدا میکند.»
بهترین نمونه برای درک درست اصل ولایت فقیه، نوع رفتاری است که آیتالله مطهری با امام خمینی داشتهاند. همه میدانیم هیچ کس از شهید مطهری نزدیکتر و علاقهمندتر به امام (ره) نبود و امام نیز هیچ کس را به اندازه استاد مطهری عزیز نمیداشت تا آنجا که او را پاره تن خود نامید. اما همین شهید مطهری ارادت و علاقه کورکورانه به امام نداشت و مطیع چشم بسته امام خمینی نبود و چند بار نظر امام عزیز را تغییر داد. یک نمونه آن داستان تعیین فرمانده کمیتههای انقلاب اسلامی است که امام خمینی حکم فرماندهی را برای مرحوم حجتالاسلام لاهوتی نوشته بودند و مرقومه امام به روایتی در راه صدا و سیما بود که شهید مطهری به امام میگوید آقای لاهوتی در دو سال آخر زندان گرایش به مجاهدین خلق پیدا کرده است و اگر رئیس کمیتهها شود کمیتهها به دست مجاهدین خلق میافتد، آنگاه مرحوم آیتالله مهدویکنی را معرفی میکند و امام میپذیرند.
مرحوم آقای مهدوی کنی چند بار این خاطره را نقل کردند و میگفتند من اکنون حکم خودم به ریاست کمیتههای انقلاب اسلامی را به خط شهید مطهری و امضای امام دارم؛ بنابراین اصل ولایت فقیه به معنی تعطیل عقل و اطاعت کورکورانه نیست، همچنان که رهبر گرامی انقلاب تاکنون چند بار فرمودهاند «ممکن است کسی نظری خلاف نظر من داشته باشد، باید بتواند نظرش را بیان کند.» البته این حرف به مذاق کیهان خوش نمیآید، چون کاسه داغتر از آش است.
امیدوارم کیهان نگاه جامد و بسته خود را به مقولاتی مثل آزادی بیان، ولایتفقیه، حفظ نظام و نوع برخورد با منتقدان و مخالفان اصلاح کند و به نگاه اسلام نزدیک شود. شاید کوتاهترین راه، مطالعه کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران» اثر استاد شهید مطهری توسط سردمداران کیهان است.
مستدعی است متن فوق مطابق قانون مطبوعات در پاسخ به مقاله فوقالذکر و مقاله چهارشنبه ۲۴ بهمن در بخش خبر ویژه آن روزنامه عیناً و در همان محل درج گردد. قبلاً سپاسگزارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر ترا چه حاصل
چرا همه جا ورود میکن؟
دقت کنید !
تا مردم روی موضوعی مثل فقر و گرانی متمرکز میشن که از ضعفهای دولت عاجز است ، یک قلمبه از خودش در میاره و اذهان مردم رو منحرف میکنه .
تنها کاری که انجام نمیده وظیفه اصلی خودش است .
آقای مطهری واقعن حرفشان درست نبود که بگوید کاش امام نامه نمی نوشتن چون در سطح امام نیستن که تشخیص بدهند. پس حرف بیجایی نیست که فرمودن ایشان بیجا کردن بیان کردن. چون اگر به گروهی انگ خوارج بزنیم می توان به ایشان بگیم شما تندرویی هستین که جلوتر از ولایت فقیه حرکت می کنید.