bato-adv
کد خبر: ۳۹۰۷۲۲

سرقت ١٥ میلیاردی با گریم و کلاه‌گیس

«از آنجایی که دوربین ‏مداربسته تصویر خودروی متهم را ثبت کرده بود، سارق مسلح را خیلی زود ‏شناسایی و دستگیر کردیم. از زمان این سرقت تا دستگیری سارق، ٢٤ ساعت بیشتر زمان نبرد و حالا این دزد به همراه اموال مسروقه در اختیار مأموران ‏پلیس قرار دارد.»‏
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۶ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۷

خرید ویلا برای مرد برج ساز آن‌ قدر دردسرساز شد که تمام سرمایه‌اش ‏را در یک دزدی مسلحانه از دست داد.

روزنامه شهروند‬ نوشت: او وقتی از یک مرد مکانیک، ویلایی در ‏استان مازندران می‌خرید، هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که دارد با سارق ‏مسلح، خانه‌اش را معامله می‌کند. چند ماه بعد از خرید این ویلا بود که یک روز ‏خانه مرد برج‌ساز هدف سرقت قرار گرفت و بیش از ١٥‌میلیارد تومان پول، ‏طلا و مدارکش دزدیده شد. سارق مسلح با بستن دست و پای زن صاحبخانه و ‏لابی من برج، تمام گاوصندوق خانه را خالی کرد و متواری شد. اما فرارش ٢٤ ‏ساعت بیشتر طول نکشید. مرد مکانیک، خیلی زود از سوی مأموران کلانتری ‏‏١٣٤ شهرک غرب ردیابی و در خانه‌اش دستگیر شد.

چهارشنبه ظهر، ١٧ بهمن ماه بود که این حادثه در برجی در سعادت آباد رخ ‏داد. مرد میانسال با یک خودروی وانت مزدا مقابل یک برج توقف کرد و بعد از ‏اینکه زنگ در را زد، خود را مأمور امنیت معرفی کرد. او نام یکی از اهالی ‏ساختمان را برد و گفت که حکم تفتیش خانه این مرد را دارد. لابی من برج، بعد ‏از گرفتن کارت از این مرد میانسال، با توجه به تجهیزاتی که این مرد همراه ‏خود داشت به او اعتماد کرد و به همراهش به طبقه اول رفت. آنها زنگ در ‏واحد اول را زدند و بعد از اینکه زن میانسال در را باز کرد ناگهان سناریو آغاز ‏شد. این مرد دست و پای لابی من و زن صاحبخانه را بست. همچنان ادعا می‌‏کرد که مأمور است و باید تمام خانه را بگردد. از زن میانسال سراغ شوهرش ‏را گرفت و از او سوالاتی کرد تا این‌که درنهایت این زن را مجبور کرد در ‏گاوصندوق را باز کند. او تمام محتویات گاوصندوق را سرقت کرد و متواری ‏شد. ‏

با اعلام شکایت، به دستور سرهنگ ضرغام آذین، رئیس کلانتری ۱۳۴ شهرک ‏قدس، تحقیقات در این رابطه آغاز شد. سرهنگ کیوان ظهیری، رئیس پلیس ‏پیشگیری پایتخت در این رابطه به «شهروند» گفت: «از آنجایی که دوربین ‏مداربسته تصویر خودروی متهم را ثبت کرده بود، سارق مسلح را خیلی زود ‏شناسایی و دستگیر کردیم. از زمان این سرقت تا دستگیری سارق، ٢٤ ساعت بیشتر زمان نبرد و حالا این دزد به همراه اموال مسروقه در اختیار مأموران ‏پلیس قرار دارد.»‏

سرقت با کلاه‌گیس

صبح دیروز متهم به همراه شاکی، به کلانتری ١٣٤ شهرک غرب منتقل شد و ‏ماجرای سرقتش را تشریح کرد. زن مالباخته که همچنان با دیدن متهم، به نفس ‏نفس افتاده بود، درباره روز حادثه به خبرنگار «شهروند» چنین گفت: «آن روز ‏حدودا ساعت ١٢ ظهر بود. در خانه تنها بودم. همسرم سرکار بود. زنگ در ‏واحد را زدند و وقتی در را باز کردم دیدم لابی من به همراه مرد میانسالی جلوی ‏در هستند. آن مرد گفت که مأمور امنیت است و باید خانه‌مان را بگردد. یک ‏اسلحه و شوکر هم همراهش داشت. سراغ شوهرم را می‌گرفت. خیلی تعجب ‏کردم. گفتم مگر شوهرم چه کار کرده که به دنبال او هستید. گفت نمی‌تواند بگوید. ‏او شروع کرد به گشتن خانه. من هم همراهش به اتاق رفتم. در آن‌جا بود که با ‏یک بست پلاستیکی دست و پایم را بست. همان زمان دست و پای لابی من ‏را هم بسته بود. از او پرسیدم چرا این کار را می‌کند، ولی اصلاً به سوالاتم ‏جواب نمی‌داد. تا این‌که گفت باید در گاوصندوق را باز کنم. من هم باز کردم تا ‏آنجا را بگردد. اما همان زمان تمام پول و طلاها را با خودش برد. وقتی ‏اموالمان را برد تازه فهمیدم که سارق بوده. خیلی ترسیدم و هر طوری بود دست ‏و پاهایمان را باز کردیم. با شوهرم تماس گرفتم و موضوع را گفتم. بعد ‏پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت. بعد از تحقیقات و دستگیری متهم تازه متوجه ‏شدیم که او کیست. چند ماه پیش ما از این مرد یک ویلا در مازندران خریده ‏بودیم. من چهره‌اش را یادم نبود. البته روز حادثه هم کلاه گیس گذاشته و چهره‏اش را گریم کرده بود. برای همین اصلاً او را نشناختم.»‏

سرم کلاه گذاشتند

سارق میانسال بعد از دستگیری بود که ادعا کرد شاکی پیش از این در معامله ‏یک ویلا سرش را کلاه گذاشته و ویلا را زیر قیمت بازار از او خریده است. ‏همین مسأله باعث شده بود که این مرد با انگیزه انتقام دست به چنین سرقت ‏مسلحانه‌ای بزند. او در گفت‌وگو با «شهروند» ماجرای این دزدی را روایت کرد:

سابقه داری؟

نه اصلاً. نخستین بار بود که دست به چنین کاری می‌زدم. ‏

شغلت چه بود؟

مکانیک بودم و وضع مالی بدی نداشتم. ‏

چرا دست به این سرقت زدی؟

چون از صاحب خانه کینه به دل داشتم و می‌خواستم انتقام بگیرم.‏

چه کینه‌ای از او داشتی؟

چند ماه پیش بود که این مرد برج‌ساز ویلای مرا در مازندران خرید. او گفت ‏قیمت کارشناسی این ویلا ٧٠٠‌‬ میلیون تومان است و با همین قیمت ویلا را ‏خرید. اما بعد از نوشتن قرارداد بود که فهمیدم ویلای من یک‌میلیارد و ٧٠٠ ‏میلیون تومان می‌ارزد و این مرد با چرب زبانی و ادعای این‌که خودش برج‌ساز است و قیمت‌ها را می‌داند، ویلایم را نصف قیمت خرید. من هم تصمیم ‏گرفتم به خانه‌اش بروم و پول خودم را بردارم.

خانه‌شان را بلد بودی؟

در قرارداد آدرسشان را نوشته بود.‏

ولی تو بیش از ١٥ میلیارد تومان پول از آن خانه سرقت کردی؟

وقتی در گاوصندوق باز شد هرچه در آن‌جا بود برداشتم چون هول شده بودم. ‏وقت نداشتم فقط پول خودم را بردارم. همه را با خودم به خانه بردم که سر ‏فرصت پول‌ها را بردارم. ‏

بعد از سرقت چه کار کردی؟

با اموال سرقتی به خانه‌مان رفتم. پول‌ها در خانه بود که دستگیرم کردند. ‏

اسلحه و شوکر را از کجا تهیه کردی؟

اسلحه برای خودم بود. برای دوران جنگ بود و آن را نگه داشته بودم. شوکر را ‏هم چند وقت پیش تهیه کردم چون یکی دو بار از من سرقت شد، برای همین ‏برای دفاع از خودم شوکر تهیه کردم.

فکر نکردی به همین زودی شناسایی و دستگیر می‌شوی؟

نه اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم. من گریم کرده بودم و کلاه‬‬‬‬ گیس گذاشته بودم. ‏فکر نمی‌کردم به این زودی دستگیر شوم. ‏

bato-adv
مجله خواندنی ها