دکترصفاری نیا توصیه میکند: در بدنه دولت و حکمرانی باید اقدامات جدی صورت گیرد. چنانچه وزیران با سهمیهبندی عادلانه، معاونان زن متخصص و متبحر انتخاب کنند و به اصطلاح سقف شیشهای را از میان بردارند و خانوادهها هم از لحاظ تربیتی از همان بدو تولد تفاوتی بین پسرها و دخترها قائل نشوند میتوانیم بتدریج شاهد کاهش و از بین رفتن این شکاف جنسیتی در کشور باشیم.
در یک دوره زمانی کوتاه دو رویداد تلخ در فضای مجازی منتشر شد که نشاندهنده میل نوجوانان پسر به آزار و اذیت و به نوعی تحقیر دختران همسن و سال خود بود. اولی کتک خوردن دختری از یک پسر سیرجانی و بعدی که چند روز پیش در تبریز اتفاق افتاد و هنگام برف بازی تعدادی از پسرهای نوجوان چند دختر را مورد آزار و اذیت قرار دادند.
روزنامه ایران نوشت: این گونه رفتارها نسبت به دختران و زنان تازگی ندارد، اما مسألهای که مغفول مانده رعایت حقوق شهروندی است که متأسفانه اتفاقات اخیر نشان میدهد ضرورت آموزش حقوق شهروندی بیش از پیش در جامعه احساش میشود البته میتوان با ریشهیابی و ارائه راهکارهایی مناسب تا حدودی مانع از تکرار برخی از ناهنجاریها در جامعه شد، اما سؤال این است چرا به حقوق یگدیگر احترام نمیگذاریم.
دکترمجید صفاری نیا، رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی با اشاره به اینکه مسأله تبعیض جنسیتی در همه دنیا وجود دارد به «ایران» میگوید: این مسأله در کشور ما و کشورهای جهان سومی بسیار پررنگتر است، زیرا در این کشورها حقوق بشر رعایت شده و اولویت خاصی برای زنان در نظر گرفته شده بهعنوان مثال در پارلمانها و پستهای اجرایی بالا زنان هم مانند مردان جایگاهی برابر دارند. متأسفانه وقتی در کشور ما صحبت از رویدادهایی میشود که در آن احترام دختران و زنان حفظ نمیشود و پسرها براحتی دخترها را حتی در فضاهای عمومی مورد آزار قرار میدهند، باید متوجه باشیم که صحبت از کشوری مردسالار میکنیم که در آن قانونگذار، سیاستگذار و صنعتگر همه از جمله مردان هستند و قوانین نیز به نوعی مردسالارانه است، در کشور ما برای پستهای مدیریتی و در سازمانها و ادارات «سقف شیشه ای» وجود دارد. یعنی زنان تا جایی میتوانند به پستهای بالا دست پیدا کنند و از آنجا به بعد امکان پیشرفت از آنها گرفته میشود. بهگفته او، کودکان ایرانی در چنین فضایی بزرگ میشوند و از همان کودکی گوش آنها با واژههایی مانند «دخترک» یا «جنس ضعیف» آشنا میشود. حتی در برخی مواقع در خیابانها خشونت به زنان را از نزدیک میبینند و نمونه بارز آن هم داستان برف بازی در تبریز بود.
دکترصفاری نیا توصیه میکند: در بدنه دولت و حکمرانی باید اقدامات جدی صورت گیرد. چنانچه وزیران با سهمیهبندی عادلانه، معاونان زن متخصص و متبحر انتخاب کنند و به اصطلاح سقف شیشهای را از میان بردارند و خانوادهها هم از لحاظ تربیتی از همان بدو تولد تفاوتی بین پسرها و دخترها قائل نشوند میتوانیم بتدریج شاهد کاهش و از بین رفتن این شکاف جنسیتی در کشور باشیم.
دکترجعفر بای، جامعه شناس و آسیب شناس نیز در این باره توضیح میدهد: درباره زاویه دید تفوق جنسیتی در کشور ما همین بس که حتی در جدول کلمات متقاطع از مرد بهعنوان جنس قوی یاد شده، این در حالی است که در کشورهای پیشرفته سالها است این نگاه بسیار کمرنگ شده است. اولین قدم برای تغییر این نگرش نادرست، اقدامات فرهنگی است. از همان بدو تولد نگاه مثبت به پسرزایی باید برداشته شود. نکته دوم این که، چرا وقتی زنان در کنار مردان به لحاظ کارهای اجرایی در یک ردیف و به یک اندازه کار انجام میدهند حقوق کمتری دریافت میکنند؟ بهعنوان مثال در شمال کشور در کارهای کشاورزی از جمله درو و نشاء و امثال آن توانایی و میزان کار زنان و مردان به یک اندازه است، اما صاحبان کار در پرداخت دستمزدها کاملاً ناعادلانه عمل میکنند.
به گفته او، در جامعه ما خودبزرگ بینی و خودبرتربینی میتوانند زمینههای پرخاشگری و ستمگری را در مردان به وجود آورند، در مقابل خانوادهها هم از سنین کودکی باید احساس قدرتمند بودن و تسلیم نشدن را به دختران خود آموزش دهند.
بای معتقد است که اگر زنان هم به اندازه مردان در جامعه آزادی عمل داشته باشند در تمامی حوزهها شاهد پیشرفتهای چشمگیری خواهیم بود. باید به این باور برسیم که مرد بودن هیچ گونه امتیاز ویژهای نیست.
تفکیک جنسیتی را به حداقل برسانیم
دکترافسر افشارنادری، جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز با بیان اینکه مشکلات ناشی از تفکر مردسالاری در طول تاریخ در کشور ما وجود داشته در این زمینه میگوید: مردسالار بودن تقریباً در کشور از بین رفته، اما تفکر مردسالارانه همچنان در کشور وجود دارد. دلیل این امر هم کم بودن حمایتهای قانونی از زنان است. در بسیاری موارد هم دلیل تعرض به زن، خود زن دانسته میشود. مثلاً در همین مورد برف بازی در تبریز. برخی گفتند که «چرا خودتان رفتید برف بازی؟»، «مگر دختر هم برف بازی میکنه؟» یا نمونههایی از این قبیل. در حالی که زن هم یک انسان است و همانقدر حق حیات و تفریح دارد که مرد.
افشارنادری در ادامه به جداسازی جنسیتی از سنین پایین اشاره کرده و میافزاید: جداسازی در مدرسه به مسائلی هم، چون تعرض پسران به دختران دامن میزند، زیرا این فکر در ذهن کودک ایجاد میشود که جنس مخالف، یعنی عجیب و غریب؛ جداسازی پسرها و دخترها یا ایجاد محیطهای زنانه هم، چون بوستان زنان و امثال آن و در کل زنانه کردن برخی محیطها تأییدی است بر مورد تعرض قرار گرفتن زنان توسط مردان.
به گفته این جامعه شناس برای تغییر این تفکر باید تفکیک جنسیتی را به حداقل ممکن رساند تا در نهایت جوانان حریص نشوند و همین امر سبب میشود پسرها روز به روز حرمت و احترام دخترها را بیشتر از قبل حفظ کنند.