لیلا بلوکات که پس از پنج سال غیبت با دو سریال جدید روی به تلویزیون میآید، اعلام کرد که در آغاز امر قرار بود او نقش زلیخا را بازی کند، اما بنا به دلایلی نقش به کتایون ریاحی سپرده شد.
به گزارش خبرآنلاین، سیدعلی ضیا چهارشنبه شب هفتم آذر در برنامه «فرمول یک» میزبان لیلا بلوکات، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون بود که مراسمی نیز به مناسبت تولدش تدارک دیده شده بود.
بلوکات در ابتدا در پاسخ به سوال ضیا درباره دلیل غیبت چند ساله اش در تلویزیون، توضیح داد: من در فیلمی بازی کردم که دوستش نداشتم و اشتباه کردم. رفاقت کردم و مرام گذاشتم، اما اشتباه بود؛ بنابراین از جایی به بعد تصمیم گرفتم مسیرم را عوض کنم. آخرین سریالم کار آقای لطیفی بود. من همیشه سالی دو تا اجرا داشتم و در این مدت نیز بیشتر تئاتر کار کردم. خواستم فاصلهای از تلویزیون بگیرم تا هم مخاطبان و طرفداران دلشان بخواهد مرا ببینند هم اینکه خودم با سخت گیری بیشتری به انتخاب پیشنهاداتم بپردازم. اینها باعث شد پنج سالی کار نکنم.
فیلمی بازی کردم که دوستش نداشتم و پولم را هم خوردند
او افزود: این فیلم پخش شده و نمیخواهم درباره اش حرف بزنم. هم مردم را با بازی در آن رنجاندم و هم بابت آن ریالی دریافت نکردم، چون پولم را خوردند. اشتباه کردم و این اشتباه خیلی آزارم داد.
این بازیگر درباره کارنامه کاری اش اظهار کرد: من میتوانستم بعد از سریال «یوسف پیامبر» مسیر درستتر و ویژهتری را بروم. اما اینگونه نشد و این را روی نادانی و بی تجربگی خودم میگذارم. اما وقتی پختهتر شدم و سعی کردم مدام یاد بگیرم فهمیدم اشتباه بوده و من میتوانم کارنامه ام را به مسیر خوبی سوق بدهم.
بلوکات یادآور شد: من زاده تلویزیون هستم و با حضرت یوسف دیده شدم. بسیار برای تلویزیون و تماشاچی آن احترام قائلم. در این چند سال هم اینجا سومین برنامهای است که پس از «حالا خورشید» و «دورهمی» در آن حضور پیدا کردم. همواره ترجیح دادم حرفی برای گفتن داشته باشم تا به تلویزیون بیایم.
او با بیان اینکه من تئاترهای خیلی خوبی در این چند سال اجرا کردم و خیلی از آنها راضی هستم، تاکید کرد: این کارها را دوست داشتم و مخاطب هم از آنها راضی بود. خیلی یاد گرفتم و هنوز هم دارم میآموزم. این روزها در نمایش «شیروانی داغ» بازی میکنم و من از طرف ایوب آقاخانی پنج بلیت رایگان به مخاطبان «فرمول یک» میدهم. ایرانشهر محدودیت مهمان دارد، اما شده خودم بلیت بخرم هم ۵ نفر از مخاطبان برنامه شما را دعوت میکنم.
بعد از پنج سال مخاطبان تفاوت بازیام را احساس خواهند کرد
بلوکات درباره کارهایش جدیدش گفت: «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان و «از یادها رفته» ساخته بهرام بهرامیان بعد از پنج سال تنها سریالهایی هستند که از من پخش میشود و مخاطبان میتوانند تفاوت بازی مرا احساس کنند. سر یک سریال شبکه نمایش خانگی هم هستم که یک ماه دیگر سی دی هایش منتشر میشود و در این کارها تفاوت بازی من احساس خواهد شد. انتخاب هایم خیلی بهتر از انتخابهای پنج، شش سال پیشم است.
او درباره شایعه انتخاب او به عنوان بازیگر نقش زلیخا در سریال «یوسف پیامبر» توضیح داد: این موضوع شایعه نیست و خودم اعلام کرده بودم. خداوند آقای سلحشور را بیامرزد آن زمان ۱۵۰۰ نفر تست دادند و من از بین آنها برای زلیخا انتخاب شدم. آن موقع صحبت خانم ریاحی نبود که الحق آن نقش حق ایشان بود و خیلی خوب بازی کردند. در ابتدا قرار شد جوانیهای زلیخا را من بازی کنم و از آنجایی که صورت من برای گریم پیری جواب نمیداد خانم آهو خردمند نقش پیری زلیخا را بازی کند. اما من یک تصادف بد داشتم و گروه هم به این نتیجه رسیدند بازیگری را بیاورند که قابلیت پیر شدن و جوان شدن همزمان را داشته باشد و خانم ریاحی آمد. ایشان هم که «یوسف پیامبر» آخرین کارشان بود و خیلی خوب ظاهر شدند. خانم ریاحی همچنان میتوانند بدرخشند.
بازیگر «آقا یوسف» درباره حضور در تئاتر تصریح کرد: بعضی به بیس تصویری رسیده اند و صحنه را نمیشناسند و تصمیم به حضور در تئاتر میگیرند. اما من حتی روی صحنه نقش کودک را هم بازی میکردم و در فرهنگسراها تا سال ۷۶ تئاتر کودک کار میکردم. سپس در سال ۷۷ به عرصه تصویر وارد شدم و به مرحلهای رسیدم که موفق بودم و ۱۰ سال از تئاتر فاصله گرفتم. من تاکنون ۲۰ سال سابقه بازیگری دارم. در این ۵ سال آخر حضورم در تئاتر بیشتر هم شد. اتفاقا برخی دوستان تئاتری فکر میکردند من حالا که در تصویر به ثباتی رسیده ام و چهره شده ام حالا میخواهم خودم را به زور در تئاتر بچپانم، اما من گفتم نه اینطور نیست. من میتوانم، به خاطرش زحمت میکشم و درس میخوانم تا کسانی که از پایه در این عرصه بودند مرا بپذیرند.
هزار تا بچه دارم
صاحب خیریه مهر لیلا با اشاره به تخفیف دانشجویی نمایشی که تا ۲۳ آذر ماه روی صحنه دارد، در این باره که آنقدر فعالیتهای اجتماعی اش در سالهای اخیر زیاد بوده که بیشتر به یک فعال اجتماعی تبدیل شده تا بازیگر، اظهار کرد: من اصلا بازیگر شدم تا بتوانم از اعتبار و شهرتم در راستای خیر استفاده بکنم. سینما برای من یک ابزار و دغدغه بود و در کنار بازیگری کوشیدم به علایق شخصی و قلبی ام برسم. فعالیت اجتماعی هم برایم دغدغه است و نمیتوانم کنارش بگذارم. شش سال است دارم کار میکنم و خیریه ام را ثبت کرده ام. کارم را از هشت بچه شروع کردم و حالا ۱۰۰۰ بچه دارم.
مهران مدیری قبول کرد بچه هایم را خوشحال کند
بلوکات درباره دلخوری اش از برنامههای خندوانه و دورهمی توضیح داد: چه خندوانه و چه دورهمی توسط دوستان عزیزی ساخته میشد که خیلی دوستشان دارم. چه مهران مدیری چه رامبد جوان که پنج سال پیش به خیریه من آمد. یک بار هم چهار سال پیش محبت کرد و بچههای ناتوان جسمی جزو تماشاچیان خندوانه شدند. در سری آخر این برنامه بچههای من مدام از من میخواستند به «خندوانه» بروند. من از آقای مدیری هم قول گرفتم یا به خیریه ام بیایند یا هماهنگ کنند که بچهها به عنوان تماشاچی در «دورهمی» حاضر شوند. ایشان هم قبول کرد و ما یک ماه تماس داشتیم تا هماهنگی صورت بپذیرد، اما این اتفاق هیچوقت میسر نشد.
مدیری تا آخر عمر بدهکار من است
او تاکید کرد: بچهها فقط میخواستند در برنامه تماشاچی باشند و آقای مدیری را هم ببینند. حتی من گفتم فقط بچههای بالای ۱۶ سال را میگویم. اما این اتفاق میسر نشد و «دورهمی» به پایان رسید. درباره «خندوانه» هم به رامبد جوان گفتم مثل مهران مدیری بدقولی نکنی. بچههای من عاشق جناب خان هستند و ویس هایش هم هست که مدام از من پیگیری میکنند. رامبد هم گفت: سعی میکنیم برنامهای باشد که جناب خان هم در آن باشد و بچهها بیایند. این آخرین صحبت ما بود و بچهها منتظر بودند و مدام میگفتند مامان لیلا پس «خندوانه» چه شد. اما این برنامه هم تمام شد و اتفاقی نیفتاد. امیدوارم برای سری جدید صدای مرا بشنوند و حضور بچهها هماهنگ نمیشود. «دورهمی» که دیگر ساخته نمیشود و آقای مدیری تا آخر عمر بدهکار من است تا بچه هایم را خوشحال کند. من به خاطر بچه هایم غرورم را کنار میگذارم. مهم نیست ۱۰ بار زنگ بزنم و بگویم.
بلوکات که بغض کرده بود و اشک میریخت، ادامه داد: من خیلی پیگیرم، اما آدمها فکر میکنند دارم شواف میکنم. من آقای مدیری را خیلی دوست دارم، رامبد جوان عزیز را هم دوست دارم. برای بچه هایم هم خیلی دوندگی میکنم و یک موقعهایی التماس میکنم. گاهی یک بچه حالش خوب نیست و درگیر سرطان است و میدانم یک ماه دیگر فوت میکند به فلان سوپراستار زنگ میزنم و تمام تلاشم را میکنم که بیاید آن بچه علاقهمند را قبل از مرگش ببیند، اما او نمیآید. البته بقیه که هستند و میآیند دمشان گرم و از همین جا دستشان را میبوسم.
بله آقایون و اکثر مثل ستاره های سینما بخصوص تازه هاشون فقط دنبال جمع کردن فالوور و طرفدار و خودنمایی هستند و کار خیری هم میکنند از بس داخل فضای مجازی جار میزنن که کل عالم از کار نمادین و ظاهریشون با خبر بشه اما در باطن توی این جور مواقع میشه چهره و هدف واقعیشون رو شناخت . آرزو مکنم که این بانو و سایر ادم هایی که فقط به فکر کار نیکو هستند پیروز و سربلند باشند