دکتر جلال چراغی*؛ از زمان پیروزی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، رسانههای سعودی همگام و همراه با سیاستهای تعریفشدهی دربار عربستان و البته در چارچوب برنامههای محمد بنسلمان، ولیعهد این کشور، حملات و سوگیریهای تبلیغی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران شدت و حدت بخشیدند و سرانجام اقدام پیمانشکنانه دونالد ترامپ را در برونرفت از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام)، یک موفقیت برای سیاستهای منطقهای ریاض قلمداد کردند.
پس از این اقدام نابهنجار و نانجیبانه ترامپ، امپراتوری رسانهای عربستان سعودی با کاربست گونههای گوناگونِ رهیافتها و شگردهای مرسوم در جنگهای روانی و با بهرهبرداری از خلأ وجود رسانههای کارآمد و تأثیرگذار رقیب، برای نابسامان و ناامن جلوه دادن ایران، گزاره اصلی تبلیغی و تخریبی خود را ایران قرار دادند.
این رسانهها گاه حضور ایران را در سوریه برجستهسازی و آن را تهدیدی برای منطقه عنوان کردند و گاه حضور ایران را در منطقه بیتأثیر و رژیم صهیونیستی را یک پازل تعیینکننده القا کردند و گاه در مرحله بعد برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران را تهدید و خطری برای کشورهای دیگر انگاشتند و گاه نیز، در چنین فضای خالی از رقیب، جمهوری اسلامی را منزوی و در لاکِ خود فرورفته پنداشتند و سپس در مقام اجماعسازی علیه ایران در گسترهی بینالمللی برآمدند و تهران را منبع تهدید و شرارت، نه برای منطقه بلکه برای کشورهای دیگر قلمداد کردند و بر تحمیل مفاهیم و معنای مرجح خود از ایران بر افکار و اندیشههای ملتهای منطقه پای فشردند و نظام جمهوری اسلامی را نظامی بنیادگرا، تروریست، خشونتطلب و متعصب بازنمایی کردند.
این رسانهها بودند که در این خط سیر تبلیغی برای پیمانشکنی دولت آمریکا در برونرفت از یک توافق بینالمللی، در افکار و اذهان توجیه و تفسیر تراشیدند و حتی با وارونهگویی درصدد برآمدند تا این کردار غیرمنطقی آمریکا را منطقی و بجا و بهنجار تداعی و ترسیم کنند.
آنها، بهویژه، رسانههای فارسیزبان وابسته به عربستان سعودی، چون تلویزیون «ایران اینترنشنال» - که با بهکارگیری برخی عناصر ایرانیتبار شبکههای فارسیزبان دیگر و در خط سیر رویکردهای خصمانه بنسلمان علیه ایران راه اندازی شد- به لحاظ داخی توجه کانونی خود را برای ارائه تحلیل و تفسیرهای مغرضانه از وضع داخلی ایران و ارائه انگارهی وجود فضای وحشتزا و موهوم در داخل ایران قرار داد.
ایران اینترنشنال همراه و همسو با دیگر رسانههای سعودی در نوع رهیافتهای تبلیغی، احتمال آتشافروزی جنگ علیه ایران را واگویه کردند و وجود تقابل سیاسی بین سران ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران و چنددستی در میان مسئولان آن را از سر گشاد شیپور ایرانهراسی فریاد زدند و اعتبارزدایی از سخنان مسئولان جمهوری اسلامی ایران را در کانون توجه تبلیغی و تخریبی خود قرار دادند.
به لحاظ خارجی و روی دیگر سکه نیز این رسانهها محور اهتمام خود را بر باد کردن بادکنک پوشالی گروهکهای تروریستی، که پیشینهی دیرینه در آدمکشی و انسانهراسی دارند، متمرکز کردند، گروهکهایی، چون «منافقین» و «الاحوازیه» و البته، گروه تروریستی داعش. این رسانهها وجه همت تبلیغی خود را بر تروریستزدایی از ماهیت تروریستی این گروهکها قرار دادند و تلاش کردند با نعل وارونه زدن به ماهیت آدم کشی، عنوان «مقاومت» به این گروهکهای نامیمون بدهند، حال آنکه همین رسانهها از بهکارگیری واژه «مقاومت» برای گروههای مقاومت فلسطینی و لبنانی احتراز میکنند تا مبادا به صورت معنایی و نهفته رژیم صهیونیستی را متجاوز تداعی و ترسیم کرده باشند.
پوشش شبانه روزی اخیر شبکه تلویزیونی اینترنشنال و العربیه و دیگر رسانههای عربستان از کردارهای نانجیبانهی گروهک منافقین و گزینه جایگزین معرفی کردن و مقاومت جا زدن آن همگی گواهی گویا بر این مدعاست. در این باره آنچه جای بسی تأسف دارد این است که در حالی رسانههای عربستان سعودی و امارات کارزار سختی برای زمینگیر کردن جمهوری اسلامی ایران و هولناک و هراسناک انگاشتن آن در اذهان عمومی منطقه آغاز کردهاند که نه خبری از هماوردی رسانههای منطقهای و برونمرزی ایران، چون «العالم»، «الکوثر»، «پرس تی وی» و «سحر» نشان است و نه از برنامهریزی برای ارتقا سطح کارآمدی و تاثیرگذاری آنها.
در حالی که رسانههای زنجیرهای عربستان سعودی به تبع رسانههای غربی، درصدد اهریمنسازی از ایران در منطقه هستند و از هیچ اتهام و ادعایی علیه ایران پروایی و ابایی ندارند که رسانههای منطقهای ایران از بهکارگیری واژگان و عبارتهای صحیح و درست نیز ناتواناند چه رسد به اینکه در مقام هماوردی و رقابت با رسانههای رقیب برآیند. اندک تأملی در خبرهای برخی از شبکههای تلویزیونی منطقهای که حتی واژه خلیج فارس را نیز بهصورت تحریفشده روی خروجی خود قرار میدهند و آب بر آسیاب رسانههای رقیب میریزند، نمودی نمایان از این واقعیت تلخ است.
آفتی که دامنگیر رسانههای ایران شده است را نباید در منابع مالی جست بلکه باید در ساختار این رسانهها سراغ گرفت که اگر این گونه نبود نباید به رسانههای رقیب اجازه رسوخ و نفوذ در اذهان مردم نزدیکترین کشورهای همسایهی ایران را میدادند تا در دامن فریب تبلیغ آنها بیفتند و علیه منافع ایران اقدام کنند. بایسته بود که این رسانهها نیز مانند شبکه «المیادین» عمل میکردند، رسانهای که اگر کارنامهی درخشان خود را در برابر رسانههای قدرتمندی، چون «الجزیره» و «العربیه» به رخ نمیکشید، اکنون شاید سرنوشت امور منطقه بهگونهای دیگر رقم میخورد. از این رو، بر مسئولان بایسته است که از چنین رسانههایی حمایت کنند، رسانههایی که میتوانند قدرت هماوردی خود را به رخ بکشند و بر خود ببالند.
روزی که روزنامه «السفیر» لبنان به لحاظ بحران مالی، فعالیت خود را متوقف کرد، بهترین فرصت برای مسئولان رسانهای جمهوری اسلامی ایران و مسئولان محور مقاومت بود که به کمک آن میشتافتند تا آن را از بحران اقتصادی نجات دهند و بستر کنشگری آن را دیگر بار فراهم کنند؛ زیرا این روزنامه یکی از اصیلترین و معتبرترین مطبوعات نه فقط در گسترهی لبنان و منطقه بلکه در گستره کل کشورهای عربی در سطح جهان بود. این روزنامه چونان شبکه المیادین در برابر غول رسانهای عربستان سعودی، برتری و تفوق خود را به اثبات رسانده بود، اما با بسته شدن آن محور مقاومت در عرصهی تبلیغ و رسانه متضرر شد.
از این رو، جا داشت ایران از ردیف اعتباری برخی رسانههای ناکارآمد منطقهای میکاست و به تقویت این رسانهی ضد صهیونیست که مورد اقبال عموم قرار داشت، میشتافت. در منطقه همچنین، رسانههایی، چون شبکه تلویزیونی «المسیره» وجود داردند که میتوانند تنها منبع و تغذیهکنندهی خبرها و گزارشهای برخی کشورهایی، چون یمن باشند که تحت تسلط غول رسانهای عربستان قرار دارد، اما با بحران مالی مواجهاند و فریادرسی پیش روی خود نمیبینند.
نجاح محمد علی، روزنامهنگار و فعال رسانهای عراقی، اخیراً در گفتگو با یکی از پایگاههای خبری فارسیزبان با اشاره به وجود جنگ گستردهی تبلیغی علیه ایران گفت: «نکتهی قابل تامل آن است که جمهوری اسلامی تا به امروز جنگ رسانهای [عربستان علیه ایران] و تاثیر آن بر مخاطبان خود را جدی نگرفته و هیچ برنامهای برای مبارزه و جلوگیری از آن نداشته و ندارد!»
روزی که عربستان سعودی تلویزیون اینترنشنال را راه اندازی کرد، گمانهزنی میشد که این کشور برای داخل ایران برنامههای تبلیغی سنگینی داشته باشد تا در کنار دیگر رسانههای فارسیزبان بیگانه، کیان نظام و ملت ایران را هدف قرار دهد و بر طبل تجزیهی خاک ایران بکوبند. از این رو، باتوجه به اینکه در گفتمان بازنمایی رسانهای عربستان سعودی، ایران همراه متحدان منطقهایاش به مثابه خطر و تهدیدی برای ملتها و کشورهای منطقهای و فرامنطقهای معرفی بازنمایی میشود، بایسته و شایسته است که مسئولان رسانهای ایران هم در سطح رسانههای رسمی و هم در سطح شبکههای مجازی برای رفع و دفع تبلیغات گستردهی عربستان و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس گام بردارند و این مهم را در کانون توجه خود قرار دهند.
*روزنامهنگار و پژوهشگر