به گزارش ایکنا؛ آیین بزرگداشت و رونمایی از آخرین کتاب مرحوم محمدعلی مرادی شامگاه دیروز ۲ مهر در انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد. در این مراسم که به همراه پخش کلیپی از زندگی محمدعلی مرادی و به نوعی تجلیلی از یاد او بود، نعمتالله فاضلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و اسماعیل خلیلی، پژوهشگر در محل انتشارات علمی و فرهنگی به نقد و بررسی این کتاب پرداختند و در پایان مراسم رونمایی برگزار شد.
نعمتالله فاضلی در آغاز سخنانش گفت: چند نکته را در خصوص استاد عزیزمان میگویم تا برای خودم یادآوری باشد که از شخصیت علمی و فلسفی آقای مرادی چیزهایی را بیاموزم. در فراز انتهایی آقای مرادی ایشان گفتند که بسیار برای بهتر زیستن مردم تلاش کردند، اما موفق نبودند، اما همین قدر که آقای مرادی امروز توانستهاند دلهای همه ما را به خودشان جلب کنند و جامعه ما را به خودشان معطوف کنند و به عنوان انسانی اندیشمند و ارزشمند و فرهیخته باشند، دنیا را بهتر کردهاند و از این حیث هر یک از ما هم چنین سهمی را باید داشته باشیم.
فاضلی افزود: ایشان نه سیاسی بود و نه جایگاهی در سیاست داشت تا ما تبلیغ سیاسیاش را بکنیم، وی نه ثروتمند بود که بازار و پول اینجا جمع شده باشد و نه اتفاقا دنبال این بود که به عنوان سلبریتی محبوبیتی برای خودش برقرار کرده باشد و رابطه مرید و مرادی برای خود بسازد، اما با رفتنش گویی مرادی به عنوان یک حقیقت از پشت حرفها بیرون آمد و یک دفعه ما متوجه شدیم که آقای مرادی اندیشمند، مهربان، فرهیخته، فیلسوف، درویش، سادهزیست، شجاع، صادق، ایراندوست و وطنخواه بود. او با مرگش آقای مرادی انسان و شریف را به همه معرفی کرد.
وی با بیان اینکه مرگ پایان زندگی است، گفت: برای انسانهای بزرگ، مرگ خود زندگی است و آقای مرادی واقعا رفتنش آمدنی بود به این دنیا، به همین دلیل میخواهم بگویم او توانست دنیا را بهتر کنند. او وقتی این جمله را گفت که من سعی کردم دنیا را بهتر کنم هم صادقانه گفت.
عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: آقای مرادی زندان رفت، غریبی کشید، فقر را تجربه کرد و انزوا و ناشناختهها را تجربه کرد و اینها گفتنش ساده است و ما به زبان میآوریم، اما او هنر زیستن داشت. زندگی هنری اجرایی است هرچند قواعدی ساده دارد، اجرای این قواعد سخت است.
وی تصریح کرد: ما این قواعد را میفهمیم، اجرای هر کدامش به این سادگیها نیست، به همین دلیل او با هنر اجرایی زیستنش فیلسوف بودنش را نشان داد. فوکو در هرمنوتیک خود که در خصوص اخلاق بحث میکند، میگوید فیلسوفان بزرگ از راه زیستنشان میاندیشیدند و من فکر میکنم اتفاقا ذوق زیباییشناسانه آقای مرادی ما را اینجا آورده است. امروز خیلیها کتاب مینویسند و ترجمه میکنند و حتی این کار را خروار خروار انجام میدهند، اما تاثیر ماندگاری در جامعه ندارند. در مورد آقای مرادی بسیار جالب است که وی در جامعه پس از خود تاثیرگذار بوده است.
فاضلی ادامه داد: در خصوص آقای قانعیراد هم که چند ماه پیش از دست دادیم همین طور بود، آقای قانعیراد نیز شاهد ذوق زیباییشناسانه و پرهیزگاریهای خاص خودش بودیم که این وضعیت را داشت و ما باید سعی کنیم یادمان نرود هنر زیستن امری مهم و قابل تامل است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: خوشبختانه دوستان آقای مرادی با ایجاد رسانههایی هنر زیستن ایشان را یادآوری کردهاند، این نکات را و تک تک مطالبی را که در خصوص ایشان گفتهاند دانشجویان و اطرافیان آقای مرادی در این جایگاهها روایت میکنند.
وی با بیان اینکه مرادی روایتی از روایتهای هستی ما شده است، گفت: امروز این روایتها را میشنویم و به دانشجویان و اطرافیانمان این روایتها را خواهیم گفت. ایشان طوری زندگی کرد در عین حالی که سهم زیادی برای زیباترشدن جهان داشت، اما کمترین زیبایی را برای خود برداشت و بیشترینها را برای دیگران به جای گذاشت، از اینرو ایشان خیلی دنیای ما را خیلی بهتر کرد و به عنوان یک فرد تنها تلاش کرد دنیا را بهتر کند.
وی تصریح کرد: من از خواندن این کتاب مانند کتاب «تفکر در تنگنا: جستارهایی در علوم فرهنگی» که آن هم پس از فوتش منتشر شده بسیار لذت بردم. ایشان به خصوص در مورد مفهوم جستار و فرمهای نوشتار مطالب مهمی را بیان کرده است. من از چند سال قبل نوشتههای ایشان را در سایتشان میخواندم. یکی از اشتراکات بنده با ایشان علاقه به علم فرهنگی بود. من به ایشان گفتم که بیصبرانه منتظر خواندن کتابتان در این خصوص هستم. دو کتاب ایشان مشترکاتی با هم دارند. اولین وجه مشترکش رویکرد فلسفی آقای مرادی است. وی سعی میکند مفاهیم را بسازد و خوب تشریح کند. او فرم تشریحی نوشتار را دنبال میکند، در کتاب «تفکر در تنگنا» میخواهد مفاهیم را برای فهم پذیر کردن لحظهها، رخدادها و واقعیتهای جامعه ایران به کار بگیرد. آنجا که در خصوص مشروطه بحث میکند، توضیح میدهد که اندیشیدن با فلسفه محقق میشود، اما این فیلسوف است که باید پرسش جامعه را به فلسفه تبدیل کند او میگوید پرسشهای مشروطه به فلسفه تبدیل نشد.
فاضلی ادامه داد: یک ملاحظه دیگر در خصوص این اثر ایشان این است که برخی از بحثهای ایشان از جمله همین مباحث در خصوص علم فرهنگ نو است و ما روایت فارسی آن را در تالیفاتمان از آن نداریم. خود مرحوم استاد مرادی در ابتدای کتاب میگوید که من این را به عنوان ایرانی روایت میکنم و منظورش این است که ما نیز به عنوان ایرانی آنرا بخوانیم. یکی از ویژگیهای خاص او همین ایستادن در تاریخ، زبان و جهان ایرانی است. در سخنرانیها و گفتوگوهایش دوستانه این را یادآوری میکرد و نشان میداد که باید به عنوان کسی که جای معین ایستاده فکر کنیم و حرف بزنیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: مرادی از چیزهایی بحث کرده است که در تالیفات فارسی من ندیدهام. او در فصل ششم در خصوص تخیل یادآوری و رویا بحث خواندنی روان و سادهای را مطرح میکند، با این که بحثهای فلسفی فنی را مطرح میکند. او در کتاب تفکر در تنگنا نیز این سلیس بودن متن این کار را کرده است که به خاطر تسلطی است که به این بحثها داشته و به صورت ترجمهای این مباحث را بیان نکرده توانسته است مطالب را چنین بیان کند.
در ادامه این نشست خلیلی گفت: علی مرادی فرایند هویتیابیاش را با اسلحه و جنگ مسلحانه آغاز کرده بود و میخواست جهان را در ذیل ظل تفنگ خود تعریف کند و برای هر آرمانی که داشت از جمله عدالت مبارزه کند.
خلیلی تصریح کرد: اتفاقا علوم فنی بهترین علوم بروند تا او به مبارزه مسلحانه بپردازد، اما او مسیر خود را با حرکت به سوی فلسفه تغییر داد. دانشکده فنی بهترین جا برای ادامه منطق سلاح بود. شاید اولین دگردیسی علی که پشت پا زد به تفنگ جایی بود که علی تا آخر پپمود و آن گرایش به فلسفه برای ترک تفنگ بود. او برای این که در درجه اول خودش را بفلسفد با اسلحه وداع کرد.
این پژوهشگر ادامه داد: علی به ما پیشنهاد میکند که ما شکستهای خود را سرمایه سازیم. او میگفت: «تاریخ من شکستهای من است» و بارها گفته بود «من تاریخی جز تاریخ شکستهای خودم ندارم»، اما آیا ما نیز باید منتظر باشیم که شکست بخوریم و آن را بفلسفیم؟ خیر. جهان در حال پیشرفت جهانی است که منتظر نمیماند تا شکست بخورد و آن را بفلسفد، از این روست که مرادی برای ما سرمایهای برای آینده است.
وی افزود: من چهار علی در این کتاب دیدیم. علی اول راوی است که «من ایرانی» خودش را از تاریخ پیدایش علم فرهنگ روایت میکند. او راوی تاریخ فلسفه در ساحت اندیشه است. او کوشش میکند که مجموعه کوششهایی که برای فهم فرهنگ به عمل آمده است را برای ما بازگو کند. گویی که تاریخ علم فرهنگ ماحصل فاهمه انسانهایی است که این علم را ایجاد کردهاند.
خلیلی تصریح کرد: او همچنین خود را در قالب این پژوهش روایت میکند و این علی دوم است که در فصول کتاب شاهدش هستیم. علی سوم، علی کنشگر است، کسی که میخواهد در محضر تاریخ حاضر شده و کاری انجام دهد. ایده این کتاب خیلی پسینی است و در سالهای ۹۳ شکل گرفته است و به سراغ این کار آمده است، پس ماحصل چیزی نیست که در انواع جنگندگی و شکست بازگردد، بلکه در پایان این فرایند به این فکر افتاده است که سعی میکند با تاریخ اندیشه در ایران ارتباط جدی برقرار کند. جایی که علی به ایران آمده و در کلاسها و فرایند تدریس فلسفه و مواجه شدنش با پرسشهای گوناگون و با دعواهای شخصی خودش به آن رسیده بود. او وارد دعوا با آکادمی شده و آکادمیسینها را غاصب جایی میدانست که مستحق آن نیستند.
وی ادامه داد: همچنین این کتاب وصیت علی است. او تصمیم داشت چنین کتابی بنویسد که آن را پایانبخش زندگی خود میدانست. علی بین آرمان و نبودگی، یکی از نوسانهای بزرگ جهان ما بود. علی در این میانه بود، جهان بیارزش و تصمیم به آرمانمند بودن. این کتاب بخشی از وصیت او بود. این چهار آن و چهار لحظه وجود علی بود که در این کتاب میتوانیم آن را ببینیم.
خلیلی در پایان گفت: این کتاب میتوانست با ویراستهای جدی و بیشتر به صورت بسیار بهتر منتشر شود که متاسفانه انتشارات علمی و فرهنگی تلاش بایستهای در این زمینه انجام نداده است.
در پایان این نشست مراسم رونمایی از کتاب برگزار شد.